borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد چهارم»
«زکات زندگی»

شب همه بی‌تو کار من شکوه به ماه کردن است

روز ستاره تا سحر تیره به آه کردن است

متن خبر که یک قلم بی‌تو سیاه شد جهان

حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردن است

چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رو نهیم

این هم از آب و آینه خواهش ماه کردن است

نو گل نازنین من تا تو نگاه می‌کنی

لطف بهار عارفان در تو نگاه کردن است

ماه عباد تست و من با لب روزه‌دار ازین

قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردن است

لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن

چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردن است

غفلت کائنات را جنبش سایه‌ها همه

سجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردن است

از غم خود بپرس کو با دل ما چه می‌کند

این هم اگر چه شکوه شحنه به شاه کردن است

عهد تو سایه و صبا گو بشکن که راه من

رو به حریم کعبه لطف اله کردن است

گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی

پرسش حال دوستان گاه به گاه کردن است

بوسه تو به کام من کوه نورد تشنه را

کوزه آب زندگی توشه راه کردن است

خود برسان به شهریار ای که در این محیط غم

بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردن است[1]


[1] . گزیده غزلیات شهریار، غزل شماره 23، زکات زندگی.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: