انسان موجود فراموش کاری است؛ نه تنها دیگران را فراموش میکند، بلکه بسیار میشود که به خود فراموشی نیز مبتلا میگردد و این خود فراموشی بزرگترین دشمن سعادت اوست.
دو عامل مهم به این خود فراموشی کمک میکند؛ نخست نیازهای واقعی زندگی روزانه است، مخصوصاً در زمانی که زندگی پیچیده و پر از مشکلات شود، و دیگری نیازهای خیالی و زرق و برقها و تشریفات آمیخته با هوا و هوسها و عشق به مال و جاه و شهوات است. در این حال درست به مسافری میماند که در دو طرف جاده، قصرهای سر به فلک کشیده و شاهدان زیبا روی را میبیند که ناگهان او را از مسیر اصلی باز داشته و به پرتگاه میکشاند.
مهمترین آثار نماز، بیدار ساختن انسان و پایان دادن به خودفراموشی است، زیرا هنگامی که یاد خدا به میان آمد، وضع به کلی دگرگون میشود. آیه شریفه ﴿أَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکْرِی﴾[1] که فلسفه نماز را یاد خدا میشمارد و آیه شریفه ﴿لَذِکْرُ اللهِ أَکْبَرُ﴾[2] که بعد از جمله ﴿إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْـمُنْكَرِ﴾ آمده، نشان میدهد که ریشه اصلی فلسفه نماز در یاد خدا نهاده شده است زیرا سرچشمه همه گناهان حبّ دنیا و دنیاپرستی است که ذکر الله، انسان را از آن باز میدارد.
طبق آیات دیگر قرآن، شیطان در اطراف قلب انسان، طواف میکند، همین که یاد خدا در آن پیدا شود میگریزد.[3]
و اگر میبینیم در روایات اسلامی، نماز عمود دین و چشمه آب زلال پاک کننده شمرده شده، دلیلش همین است به ویژه اگر این نماز به صورت جماعت انجام شود و مؤمنان، دسته جمعی به درگاه خدا روی آورند. در روایتی از رسول گرامی اسلام6 آمده است: «هر کس نمازهای پنج گانه روزانه را با جماعت (با شرایط کامل) بخواند، هر کار نیکی را درباره او گمان داشته باشید و شهادت او را بپذیرید».[4]
اگر نگاهی به مقدمات نماز (طهارت و وضو و غسل) که انسان را به پاکی جسم و جان، دعوت میکند و شرایط دیگر آن مانند پاک و حلال بودن لباس و توجه به کعبه، کهنترین مرکز توحید و ارکان و محتوای آیات و اذکار و تعقیبات آن شود، دید و فهم انسان را درباره اهمیت فوق العاده این عبادت بزرگ و بینظیر، گسترش میدهد و نشان میدهد که نماز چه نقش مهمی در تربیت انسان و رساندن او به جوار قرب خدا در سیر و سلوک معنوی و عرفانی دارد.
[1] . سوره طه، آیه 14 .
[2] . سوره عنکبوت، آیه 45 .
[3] . ﴿إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾. سوره اعراف، آیه201 .
[4] . بحارالانوار، جلد 85، صفحه 16 .