روش دیگر در تربیت انسانها «تلقین» است. باید به مردم تلقین نمود که اگر مؤمن باشند برترند:
﴿أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ﴾[1] تلقین گاهی با لفظ است و گاهی با عمل. گاهی با تکرار لفظ چیزی به انسان تلقین میشود مثل ذکرهای «لا اله الاّ اللَّـه» و «صلوات» که به تکرار کردن آنها زیاد سفارش شده است و گاهی با تکرار عمل چنانکه در روایت میخوانیم: «اگر بردبار نیستی خود را به بردباری وادار کن.»[2]
حضرت صادق میفرماید: «هر کس کفنش در خانهاش باشد او را از غافلان ننویسند و هر گاه به آن کفن نگاه کند ثواب میبرد». همین دیدن کفن، تلقین حقانیت مرگ است. فلسفه روضهخوانی، تلقین شهامت و شهادت است. رجزخوانی در جبهه و تکبیر گفتن هنگام هجوم به دشمن، تلقین پیروزی است. در حدیث میخوانیم که اگر یعقوب به فرزندانش نمیگفت: «من میترسم که یوسف را گرگ بخورد»، فرزندان نمیگفتند: «یوسف را گرگ خورد.»[3]
[1] . سوره آل عمران، آیه 139.
[2] . «إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ» نهجالبلاغه صبحی صالح، حکمت 207.
[3] . «إِنِّي أَخافُ أَنْ يَأَكَلَهُ الذِّئْبُ» «أَكَلَهُ الذِّئْبُ»