borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد چهارم»
ب- امیرالمؤمنین

- در نهج‌البلاغه[1] ضمن سخنان امیر مؤمنان7 آمده است:

1- «... سپس قرآن را بر او (پیامبر) فرستاده و آن نوری است که قندیل‌هایش خاموش نمی‌‌شود؛ چراغی است که شعله آن فرو نمی‌‌نشیند؛ دریایی است که قعر آن نمایان نمی‌‌گردد؛ راهی است که پیمودن آن گمراهی ندارد؛ شعاع تابانی است که روشنی آن به تاریکی نمی‌‌گراید؛ فرقانی است که دلایلش سست نمی‌‌شود؛ کاخی است که پایه‌‌هایش ویران نمی‌‌گردد؛ داروی شفابخشی است که با آن بیمار را بیم درد نیست؛ شرافتی است که یاران آن شکست نمی‌‌خورند؛ حقّی است که مددکاران آن مغلوب نمی‌‌شوند.

از این رو قرآن معدن ایمان و مرکز آن، سرچشمه دانش‌ها و دریاهای آن، بستان‌های عدالت و آبگیرهای آن، پایه‌‌‌های اسلام و زیربنای آن و نشیب‌های حقّ و فرازهای آن است. دریایی است که آب برندگان آن را خالی نمی‌‌کنند؛ چشمه‌‌هایی است که آبکش‌ها آب آن را کم نمی‌‌گردانند؛ آبشخورهایی است که واردان از آن نمی‌‌کاهند؛ منزلگاه‌هایی است که مسافران راه آن را گم نمی‌‌کنند؛ نشانه‌‌هایی است که رهنوردان از دیدن آنها ناتوان نیستند و بلندی‌هایی است که قصد کنند کان از آن عبور نتوانند کرد.

خداوند آن را مایه رفع تشنگی دانشمندان، و بهار دل‌های فقیهان و اندیشمندان، و مقصد راه‌های نیکان و دارویی قرار داد که پس از آن دردی نیست، و نوری که پس از آن ظلمتی نیست. ریسمانی است که دستاویز آن محکم است؛ دژی است که قلّه آن بلند است. برای کسی که آن را دوست بدارد عزّت، و برای کسی که به آن درآید صلح و سلامت، و برای کسی که از آن پیروی کند هدایت، و برای کسی که خود را بدان منتسب کند معذرت است، برهان است برای کسی که با آن سخن گوید، و گواه است برای کسی که به وسیله آن با دشمن مجادله کند، و پیروزی است برای کسی که به آن استدلال کند؛ نگهدارنده کسی است که به آن عمل کند؛ مرکب رهوار کسی است که آن را به کار گیرد؛ نشانه است برای کسی که نشانه جوید و پیگیری کند؛ سپر برای کسی است که بدان مجهّز شود، دانش است برای کسی که فرا گیرد؛ خبر است برای کسی که نقل کند، و حکم است برای کسی که داوری کند.»

2- در کلمات قصار امام7 در نهج‌البلاغه نیز آمده است : «دو گروه گرسنه‌اند که هرگز سیر نمی‌‌شوند؛ طالبان علم و طالبان دنیا».[2]

در جمله دوم می‌‌فرماید: «قرآن بهار دل‌های فقیهان و عاقلان است» که اشاره به این است که در فصل بهار عالم طبیعت، زندگی را از سر می‌‌گیرد. گیاهان و گل‌ها و میوه‌‌ها ظاهر می‌‌شوند. قرآن مجید نیز در دل‌های آگاهان همین اثر را دارد؛ گل‌های فضیلت، میوه‌‌های لذت بخش ایمان و اخلاق و معرفت و سرانجام قرب الهی در پرتو قرآن فراهم می‌‌شود.

در جمله سوم، امام7 قرآن را جادّه وسیع و روشن رهروان راه حق می‌‌شمرد، زیرا صالحان کسانی هستند که در مسیر سیر و سلوک الی الله گام بر می‌‌دارند و بهترین جاده‌ای را که می‌‌توانند برای رسیدن به مقصد برگزینند مسیر قرآن مجید است.

در چهارمین جمله، اشاره به نکته جدیدی می‌‌کند و آن این که داروها گاه تنها جنبه تسکینی دارند و گاه درمان موقّت و گاه درمان کامل؛ ولی عوارض منفی و بیماری‌های جنبی به بار می‌‌آورند؛ اما قرآن دارویی است که هیچ یک از این ضعف‌های سه گانه را ندارد؛ دارویی است که به طور کامل درمان می‌‌کند و فاقد هر عارضه منفی است.

در پنجمین جمله، باز به نکته تازه‌ای اشاره می‌‌کند و آن این که نورهای عالم ماده، گاه آمیخته با ظلمت‌اند (مانند نور بین الطلوعین و بین الغروبین) و اگر ظلمتی با آن آمیخته نیست یا خسوف و کسوفی دارد و یاغروب و افولی؛ ولی نور قرآن نه غروب و افولی دارد و نه خسوف و کسوفی، زیرا از نور علم حق سرچشمه گرفته و در آنجا ظلمت راه ندارد و می‌‌دانیم : ﴿اللَّـهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ... ﴾.[3]

در ادامه این اوصاف، امام به چهار امتیاز دیگر از امتیازهای قرآن اشاره کرده، می‌‌فرماید: «ریسمانی است که دستاویز آن مطمئن، و پناهگاهی است که قلّه بلند آن مانع نفوذ دشمن، و عزّت و قدرت است برای کسی که تحت ولایتش قرار گیرد، و محل امنی است برای آن کس که در حوزه‌اش وارد شود»؛

امام7 با بیان این اوصاف در واقع سعادت انسان را به دژ محکمی تشبیه کرده که بر فراز کوه بلندی قرار دارد و رهروان این راه همچون کوهنوردان باید از طناب‌های محکمی که به نقاط بالاتر کوه بسته می‌‌شود و دستگیره‌‌های محکمی دارد استفاده کنند تا به آن دژ برسند و آن دژ در جایی قرار دارد که دشمن به آن دست نمی‌‌یابد و هر کس در سایه آن قرار گیرد قدرتی غیر قابل شکست می‌‌یابد و آن کس که در آن وارد شود، سالم می‌‌ماند.

دشمن اصلی انسان، هوای نفس او و شیطان است و ناامنی‌ها نیز از همین جا سرچشمه می‌‌گیرد. کسی که در پناه قرآن قرار می‌‌گیرد، بر قله رفیع سلامت و سعادت و در عزت و امنیت خواهد نشست.

آن گاه امام به پنج وصف دیگر هماهنگ، از اوصاف قرآن اشاره کرده، می‌‌فرماید: «قرآن راهنمایی است برای کسی که به آن اقتدا کند، و عذری است برای آن کس که آن را مذهب خویش برگزیند و دلیل و برهانی است برای کسی که با آن سخن گوید، و گواهی است برای کسی که به کمک آن در برابر دشمنش بایستد، و سبب پیروزی است برای آن کس که به آن احتجاج کند»؛

سپس امام7 در هفت وصف باقی مانده از 42 وصفی که در این بخش از خطبه درباره قرآن بیان کرده، می‌‌فرماید: «قرآن نجات دهنده خوبی است برای کسی که به آن عمل کند و مرکب راهواری است برای آن کس که آن را به کار گیرد، نشانه افتخاری است برای کسی که خود را با آن نشانه گذاری کند، و سپر مطمئنّی است برای آن کس که خود را در پناه آن قرار دهد و علم و دانش پرارزشی است برای کسی که آن را حفظ و نگهداری کند و گفتار والایی است برای آن کس که آن را روایت نماید و حکم قاطعی است برای کسی که با آن قضاوت کند».

در جمله‌‌های اول و دوم، مؤمنان به قرآن را به کسی تشبیه می‌‌کند که بر مرکبی از نور سوار شده و به سوی آسمان سعادت در پرواز است، مرکبی مطمئن و راهوار.

در جمله سوم قرآن را مدال افتخاری می‌‌شمارد برای همه کسانی که آن را نشانه زندگی خود قرار می‌‌دهند. آیات قرآن بهترین شعار و نشانه‌‌های آن بهترین نشانه‌‌هاست.

در جمله چهارم آن را زرهی شمرده که انسان را در نبرد با دشمنان از گزند حوادث، حفظ می‌‌کند. هم دشمنان ظاهری و مخالفان اسلام و هم دشمنان باطنی و درونی؛ یعنی هوای نفس و هم دشمنی پنهانی یعنی شیطان.

در وصف پنجم تا هفتم، در واقع به علوم حاصل از قرآن اشاره می‌‌کند.

در آخرین جمله، به کاربرد علمی آن در مسئله قضاوت و داوری اشاره می‌‌کند. بنابراین که قضا در این جمله به معنای داوری در مخاصمات باشد، و اگر قضا هر گونه حکم و قضاوت را شامل شود، همه احکام فقهی و عقیدتی را در بر گیرد.


[1] . خطبه 196.

[2] . نهج‌البلاغه، کلمات قصار، 457 .

[3] . سوره نور، آیه 35 .

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: