borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد چهارم»
حضرت محمد قبل از بعثت

حضرت محمد6 در هفدهم ماه ربیع الاول سال 570 میلادی در مکه به دنیا آمد.[1]

پدرش عبدالله و مادرش آمنه بود. قبل از ولادت، پدرش از دنیا رفت و در مدینه مدفون شد. آن حضرت تحت تکفل جدش عبدالمطلب درآمد. عبدالمطلب از بزرگان قریش بود و علاقه فراوانی به محمد داشت. درباره او می‌‌فرمود: فرزندم محمد آینده درخشانی دارد.[2]

حضرت محمد6 در سن پنج سالگی مادرش آمنه را از دست داد. در سن نه سالگی بود که جدش عبدالمطلب از دنیا رفت. بعد از وفات عبدالمطلب فرزندش ابوطالب نگه داری و سرپرستی او را بر عهده گرفت. این عموی مهربان، همانند پدر از محمد6 مراقبت می‌‌کرد.

حضرت محمد در سن 25 سالگی با خدیجه، دختر خویلد، بانوی شریف و ثروتمند و پاکدامن قریش ازدواج نمود. دو پسر از او به دنیا آورد که در کودکی وفات کردند و صاحب چهار دختر به نام‌‌های: زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه شد.

از تاریخ استفاده می‌‌شود که حضرت محمد6 در زمان کودکی، نوجوانی و جوانی نسبت به همسالان خود برتری داشت و از گفتار و کردارش معلوم بوده که فردی غیر عادی است.

ابوطالب درباره او چنین می‌‌گوید:

پاسی که از شب می‌‌گذشت از محمد6 سخنان شگفت انگیزی را می‌‌شنیدم. ما به هنگام غذا خوردن و آب نوشیدن نام خدا را ذکر نمی‌‌کردیم، تا این که از محمد شنیدم که به هنگام غذا خوردن می‌‌گفت: «بسم الله الاحد»، بعد از غذا هم می‌‌گفت: «الْـحَمْدُ لِلَّـهِ كَثِيراً». من از این کار در شگفتی بودم. گاهی که به طور ناگهانی بر او وارد می‌‌شدم، نوری را بالای سرش می‌‌دیدم که تا آسمان ادامه داشت. هیچ گاه از محمد دروغ نشنیدم، کارهای جاهلیت از او سر نمی‌‌زد، هرگز ندیدم که بی‌جهت بخندد یا با بچه‌‌ها بازی کند یا به آنان توجه داشته باشد. تنهایی و تواضع را دوست می‌‌داشت.[3]

ابن‌عباس می‌‌گوید:

بامدادان که فرزندان ابوطالب از خواب بیدار می‌‌شدند چشمانشان کثیف و آلوده بود، اما دیدگان محمد پاکیزه و روشن بود. ابوطالب بامداد غذای کودکان را می‌‌داد، آنها غذای یکدیگر را می‌‌ربودند ولی محمد دست درازی نمی‌‌کرد. وقتی ابوطالب این موضوع را مشاهده کرد برایش غذای جداگانه می‌‌آورد.[4]

ابوالفداء هم‌چنین می‌‌نویسد:

رسول خدا6 نزد ابوطالب بزرگ شد. خدا او را از انجام دادنِ کارهای جاهلیت و بدی‌‌های آن حفظ می‌‌کرد، زیرا کرامت او را می‌‌خواست، تا به صورت مردی درآمد که از جهت بزرگواری، خوش اخلاقی، رعایت آداب معاشرت، احسان به همسایگان، بردباری، امانتداری و راست گویی بر همه خویشانش برتری داشت. هرگز دنبال کار زشت نمی‌‌رفت، کسی را اذیت نمی‌‌کرد. هیچ گاه با دیگران شوخی یا جدال نکرد. همه صفات پسندیده در او جمع بود به گونه‌ای که «محمد امین» نامیده شد.[5]

ابوالفداء می‌‌نویسد:

در آغاز وحی، پیامبر اکرم6 وحشت زده وارد خانه شد و به همسرش خدیجه گفت: بر نفس خودم بیمناکم؟ خدیجه برای تسلیت او در جوابش گفت: بشارت باد که خدا هیچ گاه تو را ذلیل نمی‌‌سازد، زیرا تو صله رحم می‌‌کنی، راست گو هستی، دشواری‌‌های مردم را تحمل می‌‌کنی، به فقرا کمک می‌‌نمایی، مهمان نواز هستی و در حوادث روزگار به دیگران کمک می‌‌کنی.[6]

انس بن مالک می‌‌گوید:

حضرت محمد6 قبل از نبوت، در میان مردم امین نامیده شد، زیرا امانتداری و عدالت او را شناخته بودند.

ربیع بن خثیم می‌‌گوید:

مردم در زمان جاهلیت در مرافعات خود به حضرت محمد6 مراجعه می‌‌کردند. نضربن حارث به قریش می‌‌گفت: شما محمد6 را در زمان کودکی از خودتان پسندیده تر، راست گوتر و امین‌‌تر می‌‌دانستید، ولی زمانی که موهایش سفید شد و از جانب خدا به شم مبعوث گشت گفتید: ساحر است، نه، به خدا قسم! ساحر نیست.[7]

حضرت محمد6 بیست ساله بود که در حلف الفضول ـ پیمان جوانمردان ـ شرکت نمود. پیمان مذکور را جمعی از مردم خیرخواه عرب، در خانه عبدالله بن جدعان امضا کردند و پیمان بستند که تا زنده هستند از مظلومان بی‌پناه دفاع کنند و حق آنان را از ظالمان بگیرند. حضرت محمد6 در این باره فرمود:

من در پیمانی که در خانه عبدالله بن جدعان بسته شد حاضر بودم و دوست ندارم آن را با شتران سرخ موی معاوضه کنم و چنان چه در اسلام نیز مرا بدان بخوانند اجابت می‌‌کنم. [8]

از این قبیل شواهد تاریخی استفاده می‌‌شود که حضرت محمد6، قبل از بعثت در میان مردم به نیکوکاری، امانت داری، راست گویی، بردباری، عدالت خواهی، بی‌آزاری و پاک دامنی معروف بوده است.

در اثر همین حسن سابقه بود که مردم، ادعای نبوت او را پذیرفتند و به او ایمان آوردند


[1] . ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج4، بخش اول، ص197.

[2] . مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص61.

[3] . همان، ص63.

[4] . ابوالفداء، السیرهٔ النبویه، ج1، ص242.

[5] . همان، ص249.

[6] . همان، ص394.

[7] . عیون الاثر، ج2، ص334.

[8] . ابوالفداء، همان، ص257 ـ 262.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: