borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد چهارم»
شرح و تفسیر:

امام7 در این خطبه به چهار امر مهم که از ارکان دین محسوب می‌‌شود اشاره کرده، بر آن تأکید می‌ورزد. سه امر آن مربوط به فروع دین (نماز و زکات و حفظ و ادای امانت) و یک امر آن از آثار اصول دین است و آن ایمان به حضور الهی در همه جا و علم او به تمام زوایای درونی قلوب و اعمال جوارح است.

در بخش اوّل که مربوط به نماز است به آثار مهم معنوی و تربیتی نماز و عاقبت شوم تارکان و سبک شمرندگان آن پرداخته، نمازگزاران واقعی را معرفی می‌‌کند، نخست می‌‌فرماید: «برنامه نماز را به خوبی مراقبت کنید و در محافظت آن بکوشید. بسیار نماز بخوانید و به وسیله آن به خدا تقرّب جویید زیرا نماز بر همه مؤمنان در اوقات مخصوص واجب است».[1]

در این عبارت کوتاه چهار دستور درباره نماز داده شده است: تعاهد، محافظت، استکثار، و تقرب جستن به آن.

منظور از «تعاهد» سرکشی و اصلاح کردن است. این تعبیر در مورد کسی که به املاک و مزارع خود سرکشی کرده و در اصلاح آن می‌‌کوشد به کار می‌‌رود، بنابراین جمله بالا اشاره به این است که آموزش‌های خود را در مورد واجبات و مستحبات و مکروهات نماز ادامه دهید به گونه‌ای که هر روز نماز شما از نمازهای روزهای گذشته بهتر باشد.

منظور از محافظت که در آیه 238 بقره نیز به آن اشاره شده: ﴿حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی‏﴾ نگاهداری نماز از ریا و سُمعه و مانند آن است.

بعضی نیز احتمال داده‌اند که منظور حفظ اوقات هر نماز در وقت فضیلت آن است.

تعبیر به «استکثروا» اشاره به همان چیزی است که در روایت معروف نبوی6 آمده است که: «نماز بهترین کار است، هر کس بخواهد به مقدار کم به جا می‌‌آورد و هر کس بخواهد (و توان داشته باشد) به مقدار زیاد».[2]

در حدیث دیگری از همان حضرت می‌‌خوانیم که فرمود: «بهترین اعمال نزد خداوند متعال نماز است و نیکوکاری و جهاد».[3]

در چهارمین جمله که در واقع نتیجه جمله‌‌های سه گانه قبل است، می‌‌فرماید: «به وسیله نماز به درگاه خدا تقرّب جویید».

در حدیث معروف از امام علی بن موسی الرضا7 آمده است : «نماز وسیله تقرّب هر پرهیزگاری است».[4]

سپس امام7 به ذکر دلیل برای این دستورات مهم در مورد نماز پرداخته و به هفت نکته اشاره می‌‌کند و به آیاتی از قرآن مجید و سنّت پیامبر6 استدلال می‌‌فرماید.

نخست می‌‌گوید: «زیرا نماز به عنوان فریضه واجب (در اوقات مختلف شب و روز) بر مؤمنان مقرّر شده است»؛ ﴿إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَی الْـمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً﴾.[5]

مفسّران برای این آیه دو تفسیر ذکر کرده‌اند: نخست اینکه منظور از «موقوت» واجب است، زیرا این تعبیر به جای وجوب به کار می‌‌رود. دیگر اینکه اشاره به اوقات نماز است که باید همه مؤمنان به دقت مراقب آن باشند و هر نمازی را در وقت خود به جا آورند.

سپس به ذکر دلیل دوم پرداخته، می‌‌فرماید: «آیا پاسخ دوزخیان را در برابر این سؤال که «چه چیز شما را به دوزخ کشانید؟» نمی‌‌شنوید که می‌‌گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم»؛.[6]

البتّه در ادامه آیه شریفه مزبور به چند گناه دیگر که عامل ورود آنها در دوزخ شده اشاره گردیده است: «عدم اطعام مساکین، هم صدا شدن با اهل باطل و تکذیب روز قیامت»؛[7] ولی مهم اینجاست که قرآن مجید ترک نماز را قبل از همه این‌‌ها بیان کرده است و این نشانه روشنی بر اهمیت نقش نماز در سعادت و نجات انسان‌هاست.

در ضمن، این آیات دلیل روشنی بر مجازات کفّار بر ترک فروع دین همانند ترک اصول دین است و این مسئله پیچیده را حل می‌‌کند.

امام در بیان سومین و چهارمین دلیل برای اثبات اهمیت نماز می‌‌فرماید: «نماز گناهان را فرو می‌‌ریزد، همچون فروریختن برگ از درختان (در فصل پاییز) و طناب‌های معاصی را از گردن‌‌ها می‌‌گشاید».[8]

آری همان گونه که نماز از گناهان آینده به مضمون آیه شریفه ﴿إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْـمُنْكَرِ﴾[9] جلوگیری می‌‌کند، نسبت به گناهان گذشته نیز از طریق توبه و انابه به درگاه الهی که نماز بستر آن را فراهم می‌‌سازد اثر می‌‌گذارد و گناهانی را که همچون طناب بر گردن انسان قرار گرفته و او را از پیشرفت و ترقّی مانع می‌‌شود، از بین برده، انسان را آزاد می‌‌سازد.

در حدیثی از سلمان فارسی می‌‌خوانیم که می‌‌گوید: من با رسول خدا6 در سایه درختی نشسته بودیم، پیامبر شاخه‌ای از آن درخت را گرفته، تکان داد در این هنگام برگ‌ها فرو ریختند، سپس فرمود: «آیا نمی‌‌پرسید چرا این کار را کردم؟» عرض کردند: ای رسول خدا خودت به ما خبر ده! فرمود: «بنده مسلمان هنگامی که به نماز بر می‌‌خیزد گناهان او فرو می‌‌ریزد همان گونه که برگ‌های این درخت فرو ریخت».[10]

سپس امام در پنجمین استدلال خود به کلام معروف رسول خدا6 درباره اهمیت نماز استناد می‌‌جوید و می‌‌فرماید: «پیامبر اکرم6 نماز را به چشمه آب گرمی تشبیه فرمود که بر در خانه انسان باشد و او هر شبانه روز پنج مرتبه خود را در آن شستشو دهد که بی‌شکّ چرک و آلودگی در بدنش باقی نخواهد ماند (نمازهای پنج گانه روزانه نیز چنان روح و قلب انسان را شستشو می‌‌دهد و آثاری از گناه در آن باقی نمی‌‌گذارد)».

این تأثیر ممکن است از این جهت باشد که نماز روح تقوا را در انسان زنده می‌‌کند و به مضمون ﴿إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْـمُنْكَرِ﴾ او را از فحشا و منکرات، در آینده باز می‌‌دارد و طبعاً نسبت به گذشته نیز دعوت به توبه می‌‌نماید.

امام7 در ادامه سخن در ششمین استدلال خود به آیه دیگری در قرآن مجید که مقام والای نمازگزاران را بیان می‌‌کند استناد می‌‌جوید و می‌‌فرماید: «گروهی از مؤمنان که زینت متاع دنیا و فرزندان اموالی که مایه چشم روشنی است آنها را به خود مشغول نداشته، حق نماز را خوب شناخته‌‌اند. خداوند سبحان درباره آنها می‌‌فرماید: «آنها مردانی هستند که تجارت و بیع آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداختن زکات باز نمی‌‌دارد».

سرانجام در بیان هفتمین و آخرین دلیل برای اهمیت نماز اشاره به برنامه پیامبر اکرم که برگرفته از قرآن مجید است کرده، می‌‌فرماید: «رسول خدا بعد از بشارت به بهشت خویش را برای نماز به تعب و مشقّت می‌‌انداخت، زیرا خداوند به او فرموده بود: «خانواده خویش را به نماز دعوت کن و در برابر آن شکیبا باش» (زیرا نماز کلید ورود به بهشت است) لذا آن حضرت پی در پی اهل بیت خود را به نماز دعوت می‌‌کرد و خود را بر آن وادار می‌‌کرد (و در انجام آن اصرار و شکیبایی داشت)».

این دلائل هفت گانه که امیرمؤمنان علی7 برای بیان اهمیت نماز از آیات قرآن و سنّت پیامبر آورده و ده‌‌ها دلایل دیگر که به یقین، امام در مقام بیان همه آنها نبوده است، نشان می‌‌دهد که نماز چه گوهر گرانبهایی است و چه تأثیری در تربیت و سعادت انسان دارد و دورماندن از نماز و برکات آن چه خطراتی ایجاد می‌‌کند.


[1] . «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا، وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا، وَ تَقَرَّبُوا بِهَا، فَإِنَّهَا» ﴿كانَتْ عَلَى الْـمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً﴾.

[2] . بحارالانوار، جلد 79، صفحه 308، حدیث 9 .

[3] . وسائل الشیعة، جلد 3، صفحه 27 (حدیث 7، باب 10، ابواب اعداد الفرائض) .

[4] . الکافى، جلد 3، صفحه 265، حدیث 6.

[5] . سوره نساء، آیه 103 .

[6] . «سقر» در اصل از «سقر» بر وزن «فقر» به معناى دگرگون شدن و ذوب گشتن و تغییر رنگ دادن و آزار دیدن بر اثر تابش آفتاب گرفته شده است و چون جهنّم این آثار را به نحو اشدّ دارد، یکى از نامهایش «سقر» است. از بعضى روایات استفاده مى‌‌شود که «سقر» نام بخش خاصى از دوزخ است. «که جایگاه متکبّران است.» سوره مدثر، آیه 42 و 43.
(أَ لَا تَسْمَعُونَ إِلَی جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِينَ سُئِلُوا): ﴿ما سَلَكَكُمْ في‏ سَقَرَ * قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْـمُصَلِّينَ﴾.

[7] . سوره مدثر، آیه 44-46 ﴿وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْـمِسْكينَ * وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ * وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ﴾.

[8] . «حتّ» در اصل به معناى جداکردن برگهاى درختان است و گاه در جداکردن اشیاى دیگر نیز به کار مى‌‌رود. «ربق» بر وزن «عنب» جمع «ربق» بر وزن «فعل» به معناى طنابى است که دستاویزهاى متعددى در آن است و معمولا هنگامى که مى‌‌خواهند حیوانات را به صف کنند هر کدام را به یکى از آن دستاویزها مى‌‌بندند. ﴿وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ، وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ﴾.

[9] . سوره عنکبوت، آیه 45.

[10] . وسائل الشیعة، جلد 3، صفحه 76، حدیث 3 از باب 32 از ابواب اعداد فرائض.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: