در روایات ما کبر، حسد و حرص به عنوان ریشههای کفر معرفی شدهاند؛ یعنی اگر این صفات در قلب انسان باشد، کم کم این ریشه، جوانه میزند، ساقه و شاخ و برگ درمی آورد و میوه میدهد و میوهاش میشود کفر!
از نتایج کبر این است که انسان میگوید: «هر چه خدا گفت، لازم نیست انسان قبول کند. انسان عقل دارد. پیغمبر 1400 سال پیش مطابق شرایط و فرهنگ آن زمان چیزی گفته است و برخی از آنان سخنان درست است و برخی هم درست نیست و نیاز به نقد و بررسی دارد!»
با چنین روحیهای است که تحت عنوان نقدپذیری قرآن، علیه قرآن کتاب مینویسند و میگویند: «قرآن را باید نقد کرد؛ آنچه را که علم تایید کند، درست است و آنهایی را که علم تایید نمیکند، باید کنار گذاشت!» این روحیه از کبر ناشی میشود. به احتمال قوی اگر روحیه تمام شخصیتهایی که سردمداران گمراهی و کفر بودهاند بررسی شود، به این نتیجه برسیم که عامل اصلی در انحرافشان همین خودبزرگ بینی و کبر بوده است.
حال که این صفت این قدر اهمیت دارد، آیا جا ندارد که خدا نماز را برای ریشه کن کردن این فساد قرار دهد؟ این ویژگی برجستهای برای نماز است که سایر عبادات این خاصیت را ندارند.
در قرآن هم در مورد سجده تعبیرات خاصی داریم؛ میفرماید: ﴿وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَويلاً﴾؛[1] یاد ندارم درباره هیچ عبادت دیگری این طور تعبیری داشته باشیم. اولامی گوید: سجده را در شب انجام دهید؛ برای این که در تاریکی، خلوت و سکوت، ذهن انسان کمتر به چیزی مشغول میشود. ثانیاً میفرماید: لیلا طویلا، نه چند دقیقه. شبی دراز را به سجده و تسبیح بگذران.
اویس قرن گاهی میگفت: امشب شب سجده است و اول شب تا آخر شب را به سجده میگذراند.
در احوالات مرحوم آقای شیخ حسنعلی نخودکی نقل شده که ایشان گاهی ساعتهای طولانی را در یک سجده یا در یک رکوع میگذراند. یکی از خادمان حرم امام رضا7 نقل میکند که یک شب برفی هنگام سحر برای اذان صبح به حرم رفتم. دیدم ایشان کنار گنبد حضرت، در حال رکوع است و حدود چهار انگشت برف روی کمرش نشسته است. نزدیک اذان که شد نمازش را تمام کرد و خودش را تکاند و رفت. خدا به چنین بندهای آن کرامات را داد که با دانهای کشمش و خرما بیماریهای دیگران را علاج میکرد.
آن کسی که این طور تسلیم خداست وقتی میبیند خدا دوست دارد شب تا صبح برایش رکوع و سجده کند، میگوید: چشم! چون تو دوست داری تا سحر سجده میکنم! و خدا در پاسخ میگوید: حال که تو بنده منی، من اختیار شفای بیماران را به دست تو میدهم. چه معاملهای است! آیا نمیارزد؟ ﴿وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَويلاً﴾؛ بنده شو! شب تا صبح کوچکی کن! سجده کن! چرا که سجده، بالاترین نماد کوچکی و تذلل در پیشگاه الهی است. حال میفهمیم که حضرت زهرا3 چه کلام حکیمانهای فرمودهاند و چه اسراری در این سخن نهفته است.
[1] . سوره انسان، آیه 26.