در بحث هدایت یکی از موضوعات مهم، آیاتی است که ظاهرا دلالت بر جبر هدایت و ضلالت میکند. از جمله:
«... خداوند هر کس را بخواهد گمراه میسازد و هر کس را بخواهد هدایت میکند... »[1]
طرفداران جبر به اینگونه آیات استناد کردهاند، این افراد، ضالین و گمراهان را که معصیت و نافرمانی خدا را انجام میدهند بدون اختیار دانسته و افراد مهتدی و هدایت یافته را هم که اطاعت میکنند بلا اختیار فرض نموده و گفتهاند؛ انسان حتی در انجام تکالیف از خود اختیاری ندارد و هدایت و ضلالت انسانها به دست خداوند میباشد.[2]
سر منشأ این توهّم اکتفا کردن به آیهای و چشم پوشی از آیات دیگر است. دقیقترین تفسیری که با همه آیات هدایت و ضلالت سازگار است و همه آنها را به خوبی تفسیر میکند بیآنکه کمترین خلاف ظاهری در آن باشد این است که:
هدایت تشریعی به معنی ارائه طریق جنبه عمومی و همگانی دارد و هیچ قید و شرطی در آن نیست، چنانکه در آیه 3 سوره دهر آمده:
«ما راه را به انسان نشان دادیم خواه شکرگزاری کند یا کفران»[3]
اما هدایت تکوینی به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از تمام پیچ و خمهای راه، حمایت از آنها تا رساندن به ساحل نجات که موضوع بحث بسیاری دیگر از آیات قرآن است هرگز بیقید و شرط نمیباشد، این هدایت مخصوص گروهی است که اوصاف آنها در قرآن بیان شده، از جمله این اوصاف که استحقاق هدایت میآوردند: پیروی فرمان خدا، و جلب خشنودی او، توبه و انابه، جهاد، پیمودن مقداری از راه هدایت، میباشد.[4]
«خداوند هر کس را بخواهد گمراه میسازد، و هر کس را که بازگشت به سوی او کند هدایت مینماید»[5]
«کسانی که گامهای نخستین هدایت را برداشتهاند خداوند بر هدایتشان میافزاید»[6]
آنچه از اضلال به خداوند نسبت داده شده اضلال به عنوان مجازات است که افراد طالب ضلالت را به آن مبتلا میسازد.[7]
قرآن ضلالت را مخصوص کسانی میشمرد که دارای این اوصافند: کفر، فسق، اسراف، دروغ، کفران و ... .[8]
«خداوند هدایت نمیکند کسی که دروغگو و کفران کننده است.»[9]
«خداوند هدایت نمیکند کسی که اسرافکار و بسیار دروغگو است.»[10]
بنابراین هم هدایت و هم ضلالت نتیجه اعمال و کردار خود انسان و اختیار اوست.
[1] . ﴿. . . فَإِنَّ اللَّـهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ. . . ﴾ سوره فاطر، آیه 8.
[2] . ر. ك: سبحاني، جعفر، مفاهيم القرآن (تفسير موضوعي للقرآن)، بيروت، دارالاضواء، 1412ق، ج6، ص422.
[3] . ﴿إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً﴾
[4] . مكارم شيرازي، ناصر، همان، ج19، ص464 و 465.
[5] . ﴿إِنَّ اللَّـهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ﴾ سوره رعد، آیه 27.
[6] . ﴿وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً﴾ سوره محمد، آیه 17.
[7] . طباطبايي، محمد حسين، همان، ج1، ص19.
[8] . مكارم شيرازي، ناصر، همان، ج19، ص465 و 466.
[9] . ﴿إِنَّ اللَّـهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ﴾ سوره زمر، آیه 3.
[10] . ﴿إِنَّ اللَّـهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ﴾ سوره غافر، آیه 28.