borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد چهارم»
درمان دردهای شما در قرآن است

امام7 اهمّیت قرآن مجید را، این نسخه شفابخش آسمانی و کتابی که دروس انسانی در آن جمع است بیان می‌‌کند و پنج وصف مهم در پنج جمله بیان می‌‌دارد، می‌‌فرماید:

1 ـ «بدانید این قرآن، پند دهنده‌ای است که هرگز کسی را نمی‌‌فریبد».[1]

2 ـ «و هدایتگری است که هیچ گاه گمراه نمی‌‌سازد».[2]

3 ـ «و سخنگویی است که هرگز دروغ نمی‌‌گوید».[3]

4 ـ «هیچ کس در کنار این قرآن ننشسته جز این که از کنار آن با زیاده یا نقصانی برخاسته؛ زیادتی در هدایت یا نقصانی از کوردلی و جهالت»[4]

5 ـ «و بدانید هیچ کس با داشتن قرآن، فقر و بیچارگی ندارد و هیچ‌کس بدون آن غنا و بی‌نیازی نخواهد داشت».[5]

در جمله‌‌های اوّل و دوّم و سوّم مجموعاً اشاره به این حقیقت شده است که یک راهنمای خوب و هدایتگر، کسی است که نه دروغ بگوید، نه غشّ و خیانت کند و نه گرفتار گمراهی شود تا سبب انحراف دیگران گردد؛ ممکن است کسی راه و چاه را به خوبی بشناسد، اما به مخاطبان خود راست نگوید و یا آن‌‌ها را بفریبد و نیز ممکن است راستگو و دلسوز باشد، اما راه را پیدا نکند؛ در حالی که قرآن چنین نیست؛ وحی الهی است که از علم بی‌پایان حق سرچشمه گرفته؛ نه دروغی در آن راه دارد و نه غشّ و خیانتی؛ چرا که گوینده این کتاب، خداوند است و خدا از همگان بی‌نیاز و بر همگان مشفق است.

به همین دلیل در ادامه این سخن دو نتیجه مهم برای هدایت‌‌های قرآن ذکر کرده است: نخست این که همنشین‌‌های قرآن پیوسته در زیاده و نقصانند: فزونی در هدایت و کاستی در گمراهی؛ و دیگر این که قرآن سرمایه‌ای است عظیم که هر کس و هر جامعه‌ای از آن بهره گیرد و دستوراتش را به کار بندد، نه گرفتار فقر معنوی می‌‌شود و نه فقر مادّی؛ و آن‌‌ها که به آن پشت کنند گرفتار هر دو نوع فقر خواهند شد.

البتّه ممکن است کسانی باشند که اصلا در زمره پیروان قرآن قرار نگیرند؛ ولی اعمال آن‌‌ها هماهنگ با بخشی از تعلیمات قرآن باشد؛ مثلا دروغ نگویند و خیانت نکنند و به حقوق دیگران تجاوز ننمایند، این افراد نیز به همان مقدار شاهد موفقیت و پیشرفت و پیروزی خواهند بود و این همان چیزی است که امام7 در واپسین ساعات عمرش بیان فرمود: خدا را خدا را فراموش نکنید در توجّه به قرآن؛ نکند دیگران در عمل به آن بر شما پیشی گیرند».[6]

در این که منظور از «بعد القرآن» در جمله‌‌های یاد شده بعد از نزول قرآن است یا بعد از عمل به آن؟ شارحان نهج‌البلاغه تفسیرهای مختلفی دارند؛ ولی صحیح معنای دوّم است؛ چرا که برطرف کننده فقر معنوی و مادی، عمل به قرآن است؛ نه تنها نزول بدون عمل.

در ضمن، از این جمله به خوبی استفاده می‌‌شود که اگر مسلمین جهان گرفتار ضعف و ناتوانی یا فقر و پریشانی در جهات معنوی یا مادّی‌اند، به جهت دوری از قرآن است؛ همچون تشنه کامانی که در کنار چشمه آب زلالی نشسته‌اند و ناله العطش آن‌‌ها به آسمان بلند است.

سپس امام7 با ذکر پنج جمله چنین نتیجه گیری می‌‌فرماید: «حال که چنین است برای درمان بیماری‌‌های خود از قرآن شفا بطلبید و برای پیروزی بر شداید و مشکلات از آن یاری بجویید؛ چرا که در قرآن شفای سخت‌‌ترین بیماری‌‌ها یعنی کفر و نفاق و جهل و ضلالت است»[7]

به این ترتیب، امام7 قرآن را وسیله حلّ مشکلات و درمان بیماری‌‌های اخلاقی و اجتماعی و معنوی می‌‌شمرد و اصول این بیماری را در چهار چیز خلاصه می‌‌کند: کفر، نفاق، جهل و ضلال؛ زیرا قرآن، نور ایمان و اخلاص بر دل می‌‌پاشد و پرده‌‌های جهل و نادانی را پاره می‌‌کند و انسان را از ضلالت و گمراهی رهایی می‌‌بخشد. به یقین، جامعه آگاه و دانا و صاحب ایمان و اخلاص، هرگز در نمی‌‌ماند و گرفتار مشکلی نمی‌‌شود.

و در ادامه این سخن در یک نتیجه گیری دیگر می‌‌فرماید:

«حال که چنین است، آن چه را می‌‌خواهید به وسیله قرآن از خدا بخواهید و با محبّت قرآن به سوی خدا روی آورید، و هرگز به وسیله آن از مخلوقات او چیزی نخواهید؛ زیرا بندگان به چیزی مانند آن به خدا تقرّب نجسته‌اند»

از این تعبیر به خوبی استفاده می‌‌شود که قرآن، بهترین وسیله نجات و مهم‌ترین سبب برای جلب عنایات الهی است.

جمله «وَ لَا تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ» اشاره به این است که قرآن را وسیله خودنمایی و جلب توجّه مردم و رسیدن به مقاصد دنیوی قرار ندهید؛ آن گونه که از امام صادق7 روایت شده است که می‌‌فرماید: (قاریان قرآن سه دسته‌اند) گروهی از مردم قرآن می‌‌خوانند تا (دیگران) بگویند: فلان کس قاری قرآن است و گروهی قرآن می‌‌خوانند تا به وسیله آن به منافع دنیوی برسند و در هیچ یک از این‌‌ها خیری نیست و گروهی دیگر قرآن را در نمازها و شب و روز می‌‌خوانند تا از آن بهره (معنوی و الهی) گیرند.»


[1] . (وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لَا يَغُشُّ وَ الْـهَادِي).

[2] . (وَ الْهَادِي الَّذِي لَا يُضِل‏).

[3] . (وَ الْـمُحَدِّثُ الَّذِي لَا يَكْذِبُ).

[4] . (وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ: زِيَادَةٍ فِي هُدًى، أَوْ نُقْصَانٍ فِي عَمًى).

[5] . (وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ، ٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى).

[6] . «اللَّـهَ اللَّـهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقْكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ» نهج البلاغه، نامه 47.

[7] . «فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ، وَاسْتَعِینُوا بِهِ عَلَى لاَوَائِکُمْ، فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ: وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ، وَ الْغَی وَ الضَّلاَلُ» . «لأوى» از ماده «لأى» (بر وزن سعى) به معناى تنگى و شدّت و محنت و ناراحتى و سختى طاقت فرسا گرفته شده است. «غىّ» به معناى کار جاهلانه و یا به تعبیر راغب در مفردات به معناى جهل و نادانى است که از اعتقاد فاسد سرچشمه مى‌‌گیرد.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: