یکی از روشهایی که کافران و دشمنان خدا در طول تاریخ برای بیاثر کردن تبلیغات پیامبران از آن استفاده کردهاند، ایجاد شک و تردید در دل پیروانِ ادیان الهی بوده است. و همیشه سعی داشتهاند با این وسیله مردم را از اعتقاداتشان جدا کنند و با تضعیف روحیه آنان قدرت و توانشان را بگیرند. این روش که امروزه نیز یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغ جهانخواران و مستکبران است همان جنگ سرد نام دارد.
کافران زمانی سخنان قرآن را خواب و خیالی بیاساس میدانند و رسولش را شاعر میشمرند:
«این مردم غافل و نادان گفتند که سخنان قرآن خواب و خیالی بیاساس است. محمّد که با این قرآن ادعای پیامبری میکند شاعری است که این کلمات را خود بافته است و گرنه باید همچون پیامبران گذشته آیت و معجزهای برایمان بیاورد.»[1]
بعد از اینکه با این سخنان کلام خدا را خدشهدار کردند و از اهمیت آن کاستند، دیگر حمله به آن و دور کردن مردم از آن آسان میشود به همین دلیل با کمال بیشرمی از پیروان قرآن میخواهند که به آن گوش ندهند و سخنان لغو و باطل را در آن داخل کنند؛
«و کسانی که کافر شدند گفتند به این قرآن گوش مدهید و سخن لغو در آن اندازید شاید شما پیروز شوید.»[2]
قرآن شدیدترین حمله را متوجه کسانی میکند که این جریان را رهبری کرده و مردم را به شک و تردید میاندازند:
«آن کافر فکر کرد و اندیشه بدی کرد. مرگ بر او، اندیشه بدی کرد. باز هم مرگ بر او، چه فکر خطایی کرد باز اندیشه کرد و روترش کرد و چهره درهم کشید سپس روی گرداند و تکبر کرد و گفت این قرآن به جز سحر نیست. این آیات گفتار بشری بیش نیست.»[3]
روش دیگری که کافران برای تضعیف روحیه به کار میبرند زیر سؤال بردن و بیارزش کردن فرستاده خداست. به طور مثال سعی میکنند رسول خدا6 را وابسته به غیر بدانند و میگویند که دیگران در آوردن این سخنان به او کمک کردهاند:
«و کافران گفتند که این قرآن سخن دروغی است که (محمّد) خودش بافته است و دیگران به او کمک کردهاند.»[4]
این انسانهای پلید سعی میکنند دیگران را از رسول خدا6 ارزشمندتر جلوه دهند و مطرح میکنند که اگر این راه حق است، چرا قرآن به افراد دیگری که از نظر ثروت، نفوذ و... بهتر از رسول خدا6 هستند نازل نشده است و یا چرا بر انسانی همانند خودمان فرستاده شده است.
کافران همیشه سعی داشتهاند به دیگران بفهمانند که فرستاده خدا باید رئیس قبیله، شخصی پولدار و ثروتمند یا سلطان یک منطقه باشد و یک انسان فقیر و بدون مقامِ دنیایی نمیتواند فرستاده خدا باشد. به همین دلیل است که فرعون برای به تردید انداختن پیروان موسی و تضعیف روحیه آنها میگوید:
«فرعون گفت: ای مردم آیا من صاحب کشور مصر نیستم؟ و آیا این جویها از زیر قصر من جاری نیست؟ نمیبینید؟ آیا من بهترم یا چنین مرد فقیر و خواری که هیچ منطق و بیان روشنی ندارد؟»[5]و[6]
حال که دشمنان خدا از این شیوه استفاده میکنند مبلّغ نیز باید از آن استفاده کرده و به دشمن بفهماند که بتِ مورد پرستش او ضعیف است و توانش در مقابل توان خدای متعال هیچ است و حتی مگسی را نمیتواند بیافریند:
«ای کافران آن بتهای بیجان که در برابر خدا (معبود خود) میخوانید هرگز بر خلقت مگسی قدرت ندارند، هر چند همه با هم یکی شوند.»[7]
و اگر غیر از این است باید نیازهای پیروانشان را برآورده سازند؛ «غیر از خدا هر آنکس که شما (مشرکان و یهود و نصاری) به خدایی میخوانید در حقیقت همه مثل شما (بندگانی فانی و فقیر و محتاج) هستند. اگر در دعوی خود راستگویید از آنها بخواهید تا مشکلات ونیازهای شما را بر آورده سازند.»[8]
این خدایان پوشالی از سادهترین کارها عاجزند:
«آیا این بتان پاهایی دارند که با آن راه بروند؟ یا دستهایی دارند که با آن چیزی را بگیرند (و کاری انجام دهند) یا چشمانی دارند که با آن ببینند؟ یا گوشهایی که با آن بشنوند؟»[9]
حضرت ابراهیم7 بعد از شکستن بتها به کافران گفت:
«این کار را بزرگ آنها کرده است. اگر این بتان سخن میگویند از آنان سؤال کنید.»[10]
مبلّغ باید با افشاگری توطئههای دشمن، سد راه او شود و پیروان او را متزلزل سازد همانگونه که قرآن کریم افشاگری میکند و میفرماید:
«گروهی از اهل کتاب آرزو دارند که شما را گمراه کنند و جز آنکه خود را گمراه مکنند به آرزویی نخواهند رسید و این را نمیفهمند.»[11]
[1] . ﴿بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ﴾ (سوره انبیاء، آیه 5)
[2] . ﴿وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ﴾ (سوره فصلت، آیه 26)
[3] . ﴿إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ * فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ نَظَرَ * ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ * ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ * فَقالَ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ * إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ﴾ (سوره مدثر، آیات 19ـ25)
[4] . ﴿وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هَذا إِلاَّ إِفْكٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ﴾ (سوره فرقان، آیه 4)
[5] . ﴿يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْري مِنْ تَحْتي أَ فَلا تُبْصِرُونَ * أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذي هُوَ مَهينٌ
وَ لا يَكادُ يُبينُ﴾ (سوره زخرف، 51 ـ 52)
[6] . و باز به همين دليل است كه قوم شعيب به او گفتند: ما بسيار از آنچه مىگويى نمىفهميم يعنى سخنانت بىمعنى و بدون نتيجه است و تو در بين ما شخصى ناتوان و بىارزش و اگر ملاحظه طايفه تو نبود سنگسارت مىكرديم: ﴿قالُوا يا شُعَيْبُ ما نَفْقَهُ كَثيراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراكَ فينا ضَعيفاً وَ لَوْ لا رَهْطُكَ لَرَجَمْناكَ﴾ (سوره هود، آیه 91) كافران بدانديش در طول تاريخ بدترين تهمتها را به پيامبران الهى زدهاند و اين سخنان مغرضانه همه و همه در راستاى بىارزش كردن مقام رسالت است. فرعونيان گفتند: اين دو تن (موسى و هارون) جادوگرند و مىخواهند با سحرِ خويش شما را از سرزمينتان بيرون كنند و روش خوب شما را كه پيروى از فرعون است از بين ببرند: «قالُوا إِنْ هذانِ لَساحِرانِ يُريدانِ أَنْ يُخْرِجاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِما وَ يَذْهَبا بِطَريقَتِكُمُ الْـمُثْلى» (سوره طه، آیه 63)
[7] . «إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّـهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ» (سوره حج، آیه 73)
[8] . «إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّـهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (سوره اعراف، آیه 194)
[9] . ﴿أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها﴾ (سوره اعراف، آیه 195)
[10] . ﴿بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ﴾ (سوره انبیاء، آیه 63)
[11] . «وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ» (سوره آلعمران، آیه 69)