- ·- فضیلت اذان و اقامه[1]
در الفقیه از پیامبر6 روایت شده که فرموده است: «هر کس در یکی از شهرهای مسلمانان یک سال اذان بگوید بهشت بر او واجب میشود.»[2]
از امام باقر7 روایت است که: «خداوند مؤذن را به اندازهای که چشمش میبیند، و صدایش در آسمان میپیچد میآمرزد، هر خشک و تری که آوازه وی را میشنود او را تصدیق میکند، و از ثواب هر کسی که با او در مسجدش نماز میگزارد سهمی نصیب او میشود، و به شمار هر کسی که به بانگ او نماز میخواند حسنهای برای اوست.»[3]
و نیز فرموده است: «هر کس هفت سال برای رضای خدا اذان بگوید روز قیامت در حالی وارد خواهد شد که هیچ گناهی بر او نیست.»[4]
روایت شده است که «فرشتگان هنگامی که اذان مردم زمین را میشنوند میگویند: این آواز امّت محمد6 به وحدانیت خداوند است، از این رو برای امّت او تا آنگاه که مردم از آن نماز فارغ شوند استغفار میکنند.»[5]
و نیز روایت شده است «که هر کس نماز را با اذان و اقامه بخواند دو صف از فرشتگان در پشت سرش نماز میگزارند، و کسی که نماز را با اقامه تنها بخواند یک صفّ از فرشتگان در پشت سرش نماز میخوانند، و اندازه صف به قدر میان مشرق و مغرب است.»[6]
در روایت عبّاس بن هلال از امام ابیالحسن الرّضا7 آمده که فرموده است: «کسی که با اذان و اقامه نماز گزارد دو صف از فرشتگان در پشت سرش نماز میگزارند، و اگر تنها اقامه بخواند یک فرشته در سمت راست و یکی در جانب چپ او نماز خواهند گذاشت، سپس فرمود: دو صف را مغتنم بشمارید.»[7]
در روایت ابن ابیلیلا از علی7 آمده که فرموده است: «کسی که با اذان و اقامه نماز گزارد دو صف از فرشتگان که آخر دو طرف صفها ناپیداست در پشت سرش نماز میگزارند، و کسی که تنها با اقامه نماز بخواند یک فرشته در پشت سرش نماز میگزارد.»[8]
حارث بن مغیره نصری از ابیعبدالله7 روایت کرده که آن حضرت فرموده است: «کسی که بشنود مؤذن میگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّـهِ» و او در حال تصدیق شهادتین و طلب ثواب بگوید: «أَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّـهِ أَكْتَفِي بِهِمَا عَنْ كُلِّ مَنْ أَبَی وَ جَحَدَ وَ أُعِينُ بِهِمَا مَنْ أَقَرَّ وَ شَهِدَ»، به عدد منکران و تکذیب کنندگان، و به شمار اقرار کنندگان و تصدیق کنندگان پاداش خواهد داشت.»[9]
ابوجعفر امام باقر7 به محمّد بن مسلم فرموده است: «ای پسر مسلم! یاد خدا را در هیچ حالی ترک مکن، و اگر شنیدی مؤذن اذان میگوید و تو در بیت الخلائی خدا را یاد کن و همان را که مؤذن میگوید بگو».[10]
در حدیث آمده که در این حال اگر «حَيَّ عَلَی الصَّلَاةِ» و «حَيَّ عَلَی الْفَلَاحِ» را بشنود «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّـهِ» بگوید «و هر که از دل آن را بگوید وارد بهشت خواهد شد. »
- 2- فضیلت نماز واجب
خداوند متعال فرموده است[11] : «همانا نماز برای اهل ایمان وظیفه ثابت و معینی است.»
در الفقیه آمده که پیامبر6 فرموده است: «هیچ نمازی نیست مگر این که چون وقت آن فرا میرسد فرشتهای در پیش روی مردمان ندا میکند: ای مردم! برخیزید به سوی آتشی که بر پشت خود افروختهاید، تا آن را با نمازتان خاموش کنید.»[12]
پیامبر خدا6 وارد مسجد شد، و گروهی از اصحاب آن حضرت در آن حضور داشتند، فرمود: «آیا میدانید پروردگارتان چه فرموده است:
عرض کردند: خدا و پیامبرش داناتر است، فرمود: «پروردگارتان میگوید: هر کس این نمازهای پنجگانه واجب را در وقت خود به جا آورد و بر ادای آنها مراقبت کند، روز بازپسین مرا دیدار خواهد کرد در حالی که او را نزد من عهدی است که به سبب آن او را وارد بهشت میسازم. و کسی که نمازهای پنجگانه را در اوقات خود به جا نیاورده، و بر ادای آنها مراقبت نکرده امر او با من است اگر خواستم او را عذاب میکنم و اگر خواستم میآمرزم.»[13]
امام صادق7 فرموده است: «نخستین چیزی که بنده بدان مورد محاسبه قرار میگیرد نماز است؛ اگر نمازش قبول شود اعمال دیگرش نیز پذیرفته میشود، و اگر ردّ شود اعمال دیگرش نیز ردّ خواهد شد.»[14]
و نیز فرموده است: «نماز واجب بهتر از بیست حجّ است، و هر حجّ بهتر از اتاقی پر از طلاست که آن را تا آخر صدقه دهند.»[15]
معاویهٔ بن وهب از پیامبر6 پرسید: کدام عمل است که بندگان را بیشتر به خداوند نزدیک میکند، و محبوبترین اعمال آنها نزد اوست؛ فرمود: «بعد از شناخت خداوند چیزی را برتر از همین نماز نمیدانم، آیا نمیبینی بنده شایسته خداوند عیسی بن مریم8 گفته است: «وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ»[16]
امام ابوالحسن الرّضا7 فرموده است: «نماز مایه تقرّب هر پرهیزگار است.»[17]
پیامبر خدا6 فرموده است: «نماز مانند عمود خیمه است، اگر عمود ثابت و استوار باشد ریسمانها و میخ ها و چادر خیمه نیز ثابت و برقرار خواهند بود، و اگر عمود شکسته شود ریسمانها و میخها و چادر سودی ندارند.»[18]
و نیز فرموده است: «نماز در میان شما مانند نهری است که بر در خانه یکی از شما جریان داشته باشد، و او شبانه روزی پنج بار خود را در آن بشوید، با پنج بار شستشو چرکی بر او به جای نمیماند، با گزاردن نمازهای پنجگانه نیز گناهی بر او باقی نیست.»[19]
امام صادق7 فرموده است: «اگر خداوند از کسی یک نماز بپذیرد او را عذاب نمیکند، و اگر از کسی یک کار نیک را پذیرفت دیگر او را مورد عذاب قرار نمیدهد.»[20]
و نیز فرموده است: «پیامبر خدا6 میفرمود: کسی که در انتظار فرا رسیدن وقت نماز واجب به سر برد، و آن را در آغاز وقت آن به جا آورد، و رکوع و سجود و خشوع آن را کامل گرداند، سپس خداوند را به عظمت یاد و او را حمد و ستایش کند تا وقت نماز دیگر فرا رسد، و میان این دو سخن بیهودهای نگوید خداوند پاداش حجّ و عمره کننده را برای او مینویسد، و او از اهل علیین خواهد بود.»[21]
امام باقر7 نقل شده است که: پیامبر خدا6 فرموده است: میان مسلمان تا کافر شدن او جز این فاصلهای نیست که نماز واجب را به عمد ترک کند، و یا آن را سبک شمرد و به جا نیاورد. » [22]
در روایت دیگری است: کسی که نمازی را به عمد ترک کند کافر شده است.»[23]
غزّالی میگوید: یعنی به جایی رسیده که نزدیک است از دایره ایمان بیرون رود، و پیوند آن گسسته و ستون آن ساقط گردد، چنان که به کسی که نزدیک شهر رسیده میگویند وارد آن شده است.
- 3- در فضیلت کامل به جا آوردن ارکان
در الفقیه آمده که پیامبر خدا6 فرموده است: «نماز ترازوست هر کس تمام دهد تمام گیرد.»[24]
مقصود این است که رکوعش مانند سجودش باشد و به یک اندازه در آنها درنگ کند، کسی که نماز را به همین گونه کامل ادا کند به همین گونه اجر خود را کامل دریافت خواهد کرد.
امام صادق7 فرموده است: «هر گاه بنده نماز را در وقت خود به جا آورد، و در انجام این امر دقت داشته باشد، نمازش سپید و پاکیزه به آسمان بالا میرود، و به او میگوید: مرا نگه داشتی، خدا تو را نگه دارد، و اگر نماز را در وقت خود به جا نیاورد، و در انجام آن دقت نداشته باشد، نمازش سیاه و تاریک از آسمان برمی گردد، و میگوید: مرا ضایع کردی خداوند تو را ضایع کند.»[25]
از امام باقر7 روایت شده که فرموده است:
«هنگامی که پیامبر خدا6 در مسجد نشسته بود ناگهان مردی وارد شد و به نماز ایستاد، لیکن رکوع و سجود را کامل به جا نیاورد، پیامبر6 فرمود:
مانند کلاغ منقار بر زمین زد، اگر این مرد بمیرد و نمازش به همین گونه باشد بر غیر دین من مرده است.»[26]
در خبر صحیح از امام صادق7 روایت شده است که فرمود: «به خدا سوگند ممکن است پنجاه سال بر انسان بگذرد و خداوند یک نماز از او نپذیرد، و چه چیزی سختتر از این است. سوگند به خدا که شما از همسایگان و یاران خویش کسی را میشناسید که اگر برای یکی از شما نماز بگزارد به سبب سبک شمردنش آن را نمیپذیرید، و خداوند جز خوب را قبول نمیکند، و چگونه ممکن است چیزی را که خفیف شمرده شده است بپذیرد.»[27]
و نیز در حدیث صحیح نقل شده که فرموده است: «هر گاه بنده برای نماز به پاخیزد و نمازش را سبک ادا کند، خداوند به فرشتگان میفرماید: آیا به بنده من نمینگرید که گویا برآوردن حاجتهایش را به دست دیگری غیر از من میبیند، آیا نمیداند که برآوردن حوایج او به دست من است.»[28]
- 4- فضیلت نماز جماعت
در الفقیه[29] آمده است: «خداوند در آیه: ﴿وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ﴾[30] همان گونه که امر به نماز کرده به برپایی آن به صورت جماعت دستور داده است. و خداوند در فاصله جمعه تا جمعه سی و پنج نماز بر مردم فرض و مقرّر کرده، که یکی از آنها را در جماعت واجب فرموده و آن نماز جمعه است، امّا جماعت در نمازهای دیگر واجب نیست ولی مستحبّ است، و هر کس بدون علّت از این سنّت و از جماعت مسلمانان روی گرداند نمازی برای او نیست، و کسی که سه جمعه پیاپی بدون داشتن عذری نماز جمعه را ترک کند منافق است. و نماز انسان در جماعت بر بیست و پنج نماز فرادا برتری دارد.»
در خبر صحیح از امام صادق7 روایت شده که پیامبر خدا6 فرموده است: «کسی که بدون علّت در مسجد با مسلمانان نماز نمیگزارد نمازی برای او نیست.»[31]
و نیز پیامبر خدا6 فرموده است: «کسی که نمازش را در خانهاش میخواند، و از جماعت ما روی گردانیده آنچه در پشت سر او گفته شود غیبت نیست، و آن که از جماعت مسلمانان اعراض کند غیبت او بر مسلمانان واجب، و میان آنان عدالتش ساقط، و دوری از او واجب است، و هر گاه از او نزد پیشوای مسلمانان شکایت کنند بیم دادن و ترسانیدن او بر رهبر مسلمانان واجب میباشد تا در جماعت مسلمانان حاضر شود، و گر نه باید خانهاش را بسوزاند.»[32]
شیخ شهید از پیامبر خدا6 روایت کرده که فرموده است: «اگر از کسی که در جماعت حاضر نمیشود از تو بپرسند بگو او را نمیشناسم.»[33]
از امام صادق7 نقل کرده که فرموده است: «نماز در پشت سر عالم برابر هزار رکعت و در پشت سر غیر عرب معادل بیست و پنج رکعت است.»[34]
محمّد بن مسلم از ابیجعفر امام باقر7 روایت کرده که آن حضرت فرموده است: «از همسایگان مسجد هر کدام در نماز حاضر نشود نمازی برایش نیست مگر آن که بیمار یا گرفتار باشد.»[35]
پیامبر خدا6 به دستهای از مردم فرمود: «به مسجد حاضر شوید و گرنه خانههایتان را میسوزانم.»[36]
و نیز فرموده است: «هر کس نمازهای پنجگانه را به جماعت بخواند گمان همه خوبیها را نسبت به او داشته باشید.»[37]
و فرموده است: «دو نفر جماعت است.»[38]
حسن صیقل از ابیعبدالله امام صادق7 از کمترین تعداد جماعت پرسش کرد، امام7 فرمود: «یک مرد و زن، و اگر کسی در مسجد حاضر نباشد، مؤمن به تنهایی جماعت است، زیرا زمانی که اذان و اقامه گفت دو صف از فرشتگان در پشت سر او به نماز میایستند، و چنانچه تنها اقامه گفت یک صف از فرشتگان به او اقتدا میکنند، و پیامبر خدا6 فرموده است: مؤمن به تنهایی حجّت، و به تنهایی جماعت است.»[39]
پیامبر خدا6 یک روز چون نماز بامداد را خواند روی به اصحاب خود فرمود، و از حال کسانی که نام آنها را برد پرسش کرد که «آیا به نماز حاضر شدهاند یا نه؟» گفتند: ای پیامبر خدا! نه، فرمود: «آنها در مسافرتند.»،
عرض کردند: نه، فرمود: «آگاه باشید که هیچ نمازی بر منافقان از این نماز و نماز خفتن سنگینتر نیست، و اگر آنها فضیلتی را که در این دو نماز است میدانستند هر چند روی چهار دست و پا حرکت کرده حاضر میشدند.»[40]
امام صادق7 فرموده است: هر کس نماز بامداد و خفتن را به جماعت گزارد او در امان خداست، و کسی که به او ستم کند به خداوند ستم کرده، و هر کس او را تحقیر کند خدا را تحقیر کرده است. و هر گاه باران ببارد یا هوا سرد باشد جایز است که انسان نمازش را در خانهاش بخواند و در مسجد حاضر نشود، چه پیامبر6 فرموده است: «هنگامی که کفشها تر شود، نماز در خانههاست.»[41]
حضور در نماز جماعت اهل سنّت مستحبّ مؤکّد است، لیکن به قرائت آنها اعتنا نکند بلکه حمد و سوره را هر چند به صورت حدیث نفس برای خودش بخواند.[42]
در خبر صحیح از امام صادق7 روایت شده که فرموده است: «هر کس با آنها (اهل سنّت) در صف اوّل نماز گزارد، مانند آن است که در پشت سر پیامبر خدا6 در صف اوّل نماز گزارده است.»[43]
و نیز در خبر صحیح از آن حضرت نقل شده است: «هر گاه با آنها داخل در (نماز) شوی هر چند به آنها اقتدا نکنی برای تو همان ثواب است که با کسی باشی که به او اقتدا میکنی.»[44]
غزّالی میگوید: «پیامبر6 فرموده است: «هر کس چهل روز نمازهایش را به جماعت بخواند، و تکبیرهٔ الاحرام از او فوت نشود برای او دو بیزاری نوشته میشود یکی از نفاق و دیگری از آتش.»[45]
ابن عبّاس گفته است: هر کس آواز مؤذن را بشنود و دعوت او را اجابت نکند، خیری را نخواسته و خیری برای او خواسته نشده است. گفته میشود: چون روز قیامت فرا رسد گروهی که صورتشان مانند ستاره درخشان است گرد میآیند، فرشتگان به آنان میگویند اعمال شما چه بوده است؟ پاسخ میدهند: ما هنگامی که اذان را میشنیدیم برای گرفتن وضو برمی خاستیم، و هیچ چیزی ما را از این بازنمی داشت، سپس گروه دیگری که چهرههاشان مانند ماه تابان است گرد میآیند، اینان پس از پرسش پاسخ میدهند که ما پیش از وقت اذان وضو میگرفتیم، پس از آنها گروه دیگری که رخسارشان مانند خورشید میدرخشد گرد میآیند، اینان میگویند ما اذان را در مسجد میشنیدیم.
- 5- فضیلت سجود و ذکر آن
در کتاب الفقیه آمده که امام صادق7 فرموده است: «بنده در حال سجده از هر موقع دیگر به خداوند نزدیکتر است. حقّ تعالی فرموده است: ﴿وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ﴾.[46]
و نیز فرموده است: «هنگامی که بنده سجدهاش را طولانی کند، شیطان فریاد میزند: ای وای، این اطاعت کرد و من نافرمانی کردم، این سجده کرد و من خودداری کردم.»[47]
کافی به سند صحیح از امام صادق7 نقل میکند که فرموده است:
«پیامبر6 در حالی که مشغول اصلاح یکی از حجراتش بود مردی بر او گذشت و عرض کرد: ای رسول خدا! اجازه بده من این کار را انجام بدهم؛ فرمود: انجام بده. چون آن مرد از کار فارغ شد پیامبر6 به او فرمود حاجت تو چیست؟ عرض کرد: بهشت، پیامبر6 سرش را پایین انداخت، و پس از آن به او فرمود: آری، و چون آن مرد خواست بازگردد به او فرمود: ای بنده خدا! ما را به طول سجده خود کمک کن.»[48]
غزّالی میگوید: روایت شده که مردی به پیامبر خدا6 عرض کرد: خدا را بخوان که مرا از اهل شفاعت تو قرار دهد، و در بهشت همنشینی با تو را روزیام گرداند، فرمود: «مرا به کثرت سجود کمک کن.»[49]
پیامبر6 فرموده است: «بنده به چیزی برتر از سجود تضرّع آمیز به خدا تقرّب نمییابد.»[50]
و نیز فرموده است: هیچ مسلمانی نیست که برای خدا سجده کند مگر آن که خداوند به سبب آن یک درجه او را بالا برده و گناهی را از او ساقط میکند.»[51]
خداوند فرموده است: ﴿سِيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ﴾[52] گفتهاند: مراد از سیما نور خشوع است که از باطنشان بر ظاهرشان میتابد، و نیز گفته شده: سپیدی پیشانی است که بر اثر وضو در روز قیامت بر چهرههای آنها نمایان میباشد.
در الفقیه آمده است، «امام ابوالحسن موسی بن جعفر7 پس از گزاردن نماز به سجده میرفت و سر برنمیداشت تا آنگاه که آفتاب بالا میآمد.»[53]
عبدالرّحمان بن حجّاج از ابیعبدالله7 روایت کرده که فرموده است:
«هر کس در برابر نعمتی که خدا به او داده است سجده شکر به جا آورد در حالی که با وضو باشد خداوند ده نماز برای او ثبت، و ده گناه بزرگ از او محو میکند.»[54]
در کافی از ابیعبدالله7 نقل شده است: «پیامبر خدا6 در سفری سوار بر ناقه خود حرکت میکرد، که ناگهان از ناقه فرود آمد، و پنج سجده به جا آورد، چون سوار شد، عرض کردند ای پیامبر خدا! ما مشاهده کردیم شما کاری را انجام دادید که پیش از این انجام نداده بودید؛ فرمود: آری جبرئیل به دیدار من آمد، و از سوی خداوند بشارتهایی به من داد، من سجده شکر برای خدا به جا آوردم، برای هر بشارتی سجدهای.»[55]
و نیز در کافی است که ابیعبدالله7 فرموده است: «هر گاه یکی از شما نعمت خدا را به یاد آورد باید گونهاش را بر خاک نهد، و اگر به سبب موقعیت نتواند از مرکب فرود آید گونه خود را بر بلندی زین بگذارد، و اگر این را هم نتواند بر کف دست قرار دهد، سپس خدا را بر نعمتی که به او ارزانی فرموده شکر و سپاس گوید.»[56]
کافی به سند خود از هشام بن احمر نقل میکند که گفته است: به همراه ابیالحسن امام موسی بن جعفر7 در ناحیهای از اطراف مدینه حرکت میکردم ناگهان دیدم امام7 از مرکب خود فرود آمد و سر به سجده گذاشت و سجدهاش طولانی شد، سپس سر بلند کرد و سوار مرکبش شد، به او عرض کردم: فدایت شوم سجود را طولانی به جا آوردی، فرمود: «یکی از نعمتهایی که خداوند به من ارزانی داشته به یادم آمد؛ دوست داشتم پروردگارم را بدان شکر گویم.»[57]
در الفقیه آمده که اسحاق بن عمّار از ابیعبدالله7 روایت کرده که فرموده است: «موسی بن عمران7 هنگامی که نمازش را تمام میکرد از جایش دور نمیشد مگر پس از آن که گونه راست و چپش را بر زمین مینهاد.»[58]
ابوجعفر امام باقر7 فرموده است: «خداوند به موسی بن عمران7 وحی فرمود: آیا میدانی به چه سبب تو را از میان خلق به کلام خویش برگزیدم؛ موسی7 عرض کرد: نهای پروردگار من، فرمود: ای موسی، من ظاهر و باطن بندگانم را بررسی کردم، در میان آنها کسی نیافتم که بیش از تو نفس خویش را برای من خوار کند، ای موسی تو هنگامی که نماز میگزاری گونههای خود را بر خاک مینهی.»[59]
امام صادق7 فرموده است: «هنگامی که بنده سر به سجده میگذارد، و میگوید: یا ربّ یا ربّ تا نفسش قطع گردد، پروردگار متعال میگوید:
«لبّیک حاجتت چیست؟»[60] علی بن الحسین7 در سجود خود عرض میکرد: «پروردگارا اگر تو را نافرمانی کردم، لیکن تو را در آنچه محبوبترین چیزها نزد توست و آن ایمان به توست اطاعت کردم، و این منّتی است از تو بر من، نه منّتی از من بر تو، و نافرمانی تو را در آنچه مبغوضترین چیزها نزد توست ترک کردم، و آن این که کسی را شریک تو بخوانم، و این منّتی است از تو بر من، نه منّتی از من بر تو، و نافرمانی من در برخی چیزها از باب ستیزه جویی و دشمنی با تو، و سرپیچی از عبودیت و بندگی تو، و انکار ربوبیت تو نبوده است، بلکه پس از آن که حجّت تو بر من تمام و امر تو به من ابلاغ شده بود از هوسهای نفس پیروی کردم و شیطان مرا به گناه و لغزش کشانید، اینک اگر مرا عذاب کنی به کیفر گناهان من است، و بر من ستم نکرده ای، و اگر بیامرزی و بر من رحم کنی به سبب دهش و بخشش تو است، ای مهربانترین مهربانان.»[61]
امام صادق7 فرموده است: «سجدهای را که نمازگزار پس از نماز واجب به جا میآورد برای این است که خداوند را به سبب این که بر او منّت گذاشته تا ادای واجب کند شکر گوید، و کمترین چیزی که در این سجده کفایت میکند این است که سه بار شکراً لله بگوید.»[62]
از ابیعبدالله7 روایت است که فرموده است: «سجده شکر بر هر مسلمانی واجب است، نمازهایت را به آن کامل، و پروردگارت را بدان خشنود میگردانی، و فرشتگان را از خود به شگفت میآوری، هنگامی که بنده نماز گزارد و پس از آن سجده شکر به جا آورد خداوند حجاب میان آن بنده و فرشتگان را بر میدارد، و میگوید: ای فرشتگان من به بندهام بنگرید، واجب مرا ادا کرده، و میثاق مرا انجام داده، سپس بر نعمتی که به او ارزانی داشتهام برایم سجده شکر به جا آورده است. ای فرشتگان من! چه چیزی برای او نزد من است؟ فرشتگان میگویند: ای پروردگار ما رحمت تو، سپس خداوند میگوید:
پس از آن چه؟ فرشتگان میگویند: پروردگارا بهشت تو؛ خداوند میگوید:
پس از آن چه؟ فرشتگان میگویند: پروردگارا مشکلات او را برطرف کن؛ خداوند میگوید: دیگر چه؟ فرشتگان همه خیر و خوبیها را برای او درخواست میکنند، خداوند میگوید: ای فرشتگان دیگر چه؟ فرشتگان میگویند:
پروردگارا دیگر نمیدانیم؛ پس خداوند میگوید: همان گونه که مرا شکر کرده او را شکر میکنم، و با فضل و بخشش خود به او رو میآورم، و خود را به او مینمایانم.»[63]
- 6- فضیلت خشوع و معنای آن
پیامبر6 فرموده است: «هر کس دو رکعت نماز گزارد که در آن از دنیا با خود سخن نگوید گناهان پیشین او آمرزیده میشود.»[64]
و نیز فرموده است: «همانا نماز اظهار بیچارگی، فروتنی، زاری، درماندگی و پشیمانی است، و دست گدایی دراز میکنی و میگویی: بارالها، بارالها، و هر کس این کار را نکند نمازش ناقص است.»[65]
در کتب آسمانی پیشین از قول خداوند روایت شده که فرموده است: «من نماز هر نمازگزاری را نمیپذیرم، تنها نماز کسی را میپذیرم که در برابر عظمت من فروتنی کند، و بر من تکبّر نورزد، و برای رضای من مستمند گرسنه را سیر کند.»
پیامبر6 فرموده است: «همانا وجوب نماز و امر به حجّ و طواف و برگزاری مناسک برای اقامه ذکر خداست»[66] و چنانچه عظمت و هیبت کسی که او را به زبان یاد میکنی در دل تو نباشد ذکر او چه ارزشی دارد.
و نیز فرموده است: «چون نمازگزاری، نماز وداع کننده گزار» [67] یعنی با خود و هوای نفس و عمر خویش وداع کننده و به سوی مولای خود رهسپار شونده باش، چنان که خداوند فرموده است: ﴿يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلی رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ﴾[68] و نیز فرموده است: ﴿وَ اتَّقُوا اللَّـهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ﴾.»[69]
میگویم: از طریق خاصّه از امام صادق7 روایت است: «چون نماز واجب را در وقت خود ادا کنی آن را به گونهای وداع کننده که میترسی دیگر به آن بازنگردی به جای آور».[70]
غزّالی میگوید: پیامبر6 فرموده است: «هر کس نمازش او را از فحشا و منکر بازندارد، چیزی جز دوری از خدا عاید او نیست.»،[71] و نماز راز و نیاز با خداست، و این با غفلت چگونه امکان پذیر است.
از عایشه روایت شده که گفته است: پیامبر خدا6 با ما و ما با او سخن میگفتیم؛ چون هنگام نماز فرا میرسید پیامبر خدا6 به سبب توجّه به عظمت حق تعالی چنان بود که گویی ما را نشناخته و ما او را نمیشناسیم.[72]
پیامبر6 فرموده است: «خداوند به نمازی که نمازگزار دلش را با بدنش حاضر نمیکند، نظر نمیفرماید».[73]
علی بن ابیطالب7 چون وقت نماز فرا میرسید بدنش میلرزید و رنگ چهرهاش دگرگون میشد. به او گفته میشد: ای امیر مؤمنان! تو را چه شده است؟ میفرمود: «وقت ادای امانتی فرا رسیده است که خداوند آن را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد، و آنها از تحمّل آن سرباز زدند و ترسیدند.»[74]
از علی بن الحسین7 روایت شده است به هنگامی که وضو میگرفت رنگ چهرهاش زرد میشد؛ اهل خانهاش به او میگفتند: این چه حالتی است که در هنگام وضو به تو دست میدهد؛ میفرمود: «آیا میدانید میخواهم در پیش روی چه کسی بایستم؟» [75]
امام حسن7 چون از وضویش فراغت مییافت رنگ رخسارش تغییر میکرد، چون این موضوع را به او متذکر میشدند میفرمود: بر کسی که اراده کرده بر صاحب عرش عظیم وارد شود حقّ است که رنگ چهرهاش تغییر کند.
در تهذیب از ابوحمزه ثمالی روایت شده که گفته است: علی بن الحسین7 را دیدم که نماز میخواند، و ردایش از دوشش افتاد، آن حضرت آن را برنگردانید تا آن هنگام که از نماز فارغ شد، میگوید: سبب این را از او پرسیدم، فرمود:
«وای بر تو، آیا میدانی من در پیش روی کی بودم؟، هیچ نمازی از بنده پذیرفته نیست، مگر نمازی که در آن دل به سوی خدا متوجّه باشد. »، عرض کردم: فدایت شوم ما نابودیم، فرمود: «هرگز، خداوند نمازتان را با نوافل کامل میکند. » [76]
از امام صادق7 نقل شده که فرموده است: «علی بن الحسین7 چون برای نماز بر میخاست رنگ چهرهاش دگرگون میشد، و زمانی که به سجده میرفت سر بر نمیداشت مگر آنگاه که عرق از او سرازیر میشد.»[77]
و نیز آن حضرت فرموده است که: «پدرم میگفت: هنگامی که علی بن الحسین7 به نماز میایستاد مانند ساقه درخت بیحرکت بود مگر چیزهایی از او را که باد به حرکت در میآورد.»[78]
و نیز از امام صادق7 روایت است: «از امام علی بن الحسین7 درباره حالتی پرسیدند که در نماز به او دست میداد به طوری که مدهوش بر زمین میافتاد، و چون به هوش میآمد و آن حال را به او میگفتند، میفرمود: پیوسته این آیه را در دل تکرار میکردم تا این که آن را از گویندهای شنیدم که تن من توان دیدار قدرت او را نداشت.»[79]
و نیز از امام صادق7 روایت است: «کسی که در دلش بیم و امید جمع شود، بهشت بر او واجب میشود. چون نماز را به جا آوردی از ته دل رو به سوی خدا کن، زیرا هیچ بنده مؤمنی در نماز و دعایش از ته دل رو به سوی خداوند نمیکند، مگر آن که خداوند با توجّه دادن دلهای مؤمنان به او رو به سوی او میکند، و با ایجاد دوستی میان وی و آنان او را برای رسیدن به بهشت یاری و پشتیبانی میفرماید.»[80]
و نیز به سند حسن از آن حضرت روایت است که «هنگامی که وارد نماز شدی لازم است بر تو خشوع و فروتنی کنی و توجّه خود را به نماز خویش معطوف داری، چرا که خداوند متعال فرموده است: الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ.»[81]
از امام رضا7 روایت شده که امیر مؤمنان7 میفرمود: «خوشا به حال کسی که عبادت و دعا را خالص برای خدا به جا آورد، و دلش به آنچه چشمانش میبیند مشغول نشود، و به سبب آنچه گوشهایش میشنود ذکر خدا را فراموش نکند، و به خاطر چیزی که به دیگران داده شده دلتنگ نگردد.»[82]
از ابیجعفر امام باقر7 روایت است که فرموده است: «چون به نماز میایستی بر تو لازم است که همه حواس خود را متوجّه آن سازی، زیرا از نماز تو تنها آنچه در آن حضور قلب داشتهای قبول و حساب میشود. در نماز با دست و سر و ریش خود بازی مکن، با خود سخن مگو، خمیازه مکش، و دستها را روی هم مگذار، [83] چه این عمل مجوس است؛ و نقاب بر چهره مینداز، در سجود و جلوس پاها را به هم مچسبان و مانند شتر میان دو پا را باز بگذار، بر دو زانو و انگشتان پا منشین، بازوهایت را بر زمین پهن مکن، انگشتانت را به صدا درنیاور، زیرا همه اینها نقصان در نماز است. همچنین با کسالت و خواب آلودگی و سنگینی نماز را به جا میاور، چه اینها از صفات اهل نفاق میباشد، و خداوند مؤمنان را از این که در حال سکر و بیهوشی به نماز ایستند نهی کرده است و مقصود از آن سکر خواب است، و به منافقان فرموده است: ﴿وَ إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا كُسالی يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّـهَ إِلاَّ قَليلاً﴾.[84]
- 7- خشوع و حضور قلب
بدان ادله حضور قلب بسیار است، از جمله آنها قول خداوند متعال است که «أقم الصلاة لذکری» و فعل امر ظاهرا برای وجوب است، و غفلت ضدّ ذکر میباشد، لذا کسی که در همه نمازش غافل و بیتوجّه است چگونه ممکن است نماز را برای ذکر و یاد او به پا داشته باشد.
نماز، گفتگو و راز و نیاز با خداست و مقصود از آن یا خطاب و مناجات است، و یا ادای حروف و اصوات تا زبان در عمل آزمایش شود همچنان که در روزه معده و شهوت آزمایش میشوند، و بدن در سختیهای حجّ، و قلب در مشقّت پرداخت زکات و کم شدن مال که معشوق مردم است مورد امتحان قرار میگیرند، و بیشک قسم اخیر باطل است.
اگر دل در گفتن «اهْدِنَا الصِّراطَ الْـمُسْتَقيمَ» غافل باشد چگونه میتوان آن را سئوال و درخواست دانست، و چنانچه در آن قصد تضرّع و دعا نداشته باشد حرکت دادن زبان در حال غفلت برای او چه زحمتی دارد به ویژه پس از آن که به آن عادت کرده باشد.
بیشک غرض از قرائت و ذکر، حمد و ثنای خداوند و دعا و تضرّع به درگاه اوست که در این هنگام مخاطب وی باشد، و در حالی که قلب او به حجاب غفلت محجوب است، نه او را به چشم میبیند و نه به دل مشاهده میکند بلکه او به کلّی از مخاطب خود غافل، و تنها زبان او به حکم عادت در جنبش است، و این حالت به کلّی از مقصود شارع به دور است، چه او نماز را برای زدودن زنگار دلها و تجدید ذکر پروردگار و تحکیم ریشههای ایمان در قلوب قرار داده است. اینها حکم قرائت و ذکر بود، و به طور خلاصه این ویژگی را در نطق و متمایز بودن آن را از این حیث از فعل نمیتوان انکار کرد.
امّا رکوع و سجود؛ بیتردید غرض از آنها تعظیم حقّ تعالی و بزرگداشت اوست، و اگر روا باشد که انسان در حالی که از خدا غافل است با انجام دادن عملی او را تعظیم کند رواست بتی را که در پیش روی او نهاده شده و او از آن غافل است، یا دیواری را که جلو روی است و او از آن بیخبر است به همین گونه مورد تعظیم قرار دهد، و اگر رکوع و سجود در چنین حالی تعظیم حقّ تعالی نباشد ناگزیر چیزی جز حرکت دادن پشت و سر نیست، و در این کار مشقّتی وجود ندارد تا انسان به سبب آن مورد آزمون قرار گیرد، و ستون دین شمرده شود، و حدّ فاصل میان کفر و اسلام باشد، و بر حجّ و دیگر عبادات تقدّم یابد، و با ترک آن به خصوص قتل واجب گردد.
[1] . حکیم متأله فیض کاشانی در محجهٔالبیضاء میگوید: (راه روشن، ج1، ص532 به بعد)
[2] . الفقیه، ص76، باب الاذان و الاقامه، ص77 شماره 20.
[3] . الفقیه، ص76، باب الاذان و الاقامه، ص77 شماره 21.
[4] . الفقیه، ص76، باب الاذان و الاقامه، ص77 شماره 22.
[5] . الفقیه، ص76، باب الاذان و الاقامه، ص77 شماره 23.
[6] . همان مأخذ، همان باب، شماره 26.
[7] . همان مأخذ، همان باب، شماره 27.
[8] . همان مأخذ، همان باب، شماره 28.
[9] . همان مأخذ، همان باب، شماره 31.
[10] . همان مأخذ، همان باب، شماره 32.
[11] . ﴿إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْـمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً﴾ سوره نساء، آیه 103.
[12] . الفقیه، ص55، باب فضل الصّلاهٔ، شماره 3.
[13] . الفقیه، ص55، باب فضل الصّلاهٔ، شماره 4.
[14] . الفقیه، ص55، باب فضل الصّلاهٔ، شماره 5.
[15] . الفقیه، ص55، باب فضل الصّلاهٔ، شماره 9.
[16] . الفقیه، ص55، باب فضل الصّلاهٔ، شماره 13.
[17] . الفقیه، ص55، باب فضل الصّلاهٔ، شماره 16.
[18] . الفقیه، ص55، باب فضل الصّلاهٔ، شماره 18.
[19] . الفقیه، ص55، باب فضل الصّلاهٔ، شماره 19.
[20] . الفقیه، ص55، باب فضل الصّلاهٔ، شماره 20.
[21] . الفقیه، ص56، باب فضل الصّلاهٔ، شماره 21.
[22] . محاسن، برقی، ص80؛ عقاب الاعمال، صدوق، ص223.
[23] . اوسط، طبرانی؛ الجامع الصغیر، باب میم.
[24] . همان مأخذ، ص55، شماره 1، کافی، ج3، ص266، شماره 13؛ شعب الایمان، بیهقی؛ الجامع الصغیر، باب صاد.
[25] . کافی، ج3، ص268، شماره 4.
[26] . همان مأخذ، شماره 6 تهذیب، ج1، ص204.
[27] . تهذیب، ج1، ص204.
[28] . تهذیب، ج1، ص204.
[29] . الفقیه، ص102، شماره 1.
[30] . بقره، آیه 43: و نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید. ( نماز را با جماعت بگزارید) .
[31] . علل الشّرایع، ج2، باب 18؛ کافی، ج3، ص372، شماره 6 نظیر آن را
[32] . شهید آن را در مستحبّات ذکر کرده است؛ بحار، ج18، ص612.
[33] . مستحبّات مستدرک الوسائل، ج1، ص489.
[34] . مستحبات بحار، ج18، ص611، و تمام حدیث این است« نماز پشت سر عالم برابر هزار رکعت، پشت سر قرشی صد رکعت پشت سر عرب پنجاه رکعت و پشت سر غیر عرب معادل بیست و پنج رکعت است.»
[35] . الفقیه، ص103، شماره 2.
[36] . الفقیه، ص103، شماره 3.
[37] . الفقیه، ص103، شماره 4.
[38] . الفقیه، ص103، شماره 5.
[39] . الفقیه، ص103، شماره 7.
[40] . الفقیه، ص103، شماره 8
[41] . الفقیه، ص103، شماره 9
[42] . تهذیب، ج1، ص162؛ کافی، ج3، ص315، شماره 16.
[43] . الهدایهٔ، صدوق، باب التقیه، ص10.
[44] . تهذیب، ج1، ص329 ؛ الفقیه، ص105، شماره 39.
[45] . سنن ترمذی، ج2، ص40 و گفته است: کسی را نمیشناسم که سند آن را تا پیامبر6 ذکر کرده باشد جز مسلم بن قتیبه که آن را از طعمهٔ بن حبیب بن ابی حبیب بجلی از انس بن مالک روایت کرده است. میگویم: شهید آن را در ذکری نقل کرده است.
[46] . علق، آیه 19: و سجده گزار و تقرّب بجوی؛ ص55 شماره 7.
[47] . الفقیه، ص56، شماره 17؛ کافی، ج3، ص264، شماره 2.
[48] . همان مأخذ، ج3، ص266، شماره 8.
[49] . الکبیر طبرانی، صحیح مسلم و ابو داوود؛ الترغیب و الترهیب، ج1، ص249.
[50] . ابن المبارک، از حمزهٔ بن حبیب به طور مرسل؛ الجامع الصغیر، باب میم.
[51] . مسند، احمد، ج5، ص276، از حدیث ثوبان غلام پیامبر خدا6 .
[52] . فتح، آیه 29: نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است.
[53] . همان مأخذ، ص91، شماره 5.
[54] . الفقیه، ص91، شماره 6.
[55] . کافی، ج2، ص98، به شماره 24.
[56] . کافی، ج2، ص98، به شماره 25.
[57] . کافی، ج2، ص98، به شماره 27.
[58] . الفقیه، ص91، شماره 8.
[59] . الفقیه، ص91، شماره 9.
[60] . الفقیه، ص91، شماره 10.
[61] . الفقیه، ص91، شماره 11.
[62] . الفقیه، ص91، شماره 13.
[63] . الفقیه، ص91، شماره 14.
[64] . مسند، احمد، چنان که پیش از این ذکر شد.
[65] . مسند، احمد، ج4، ص176؛ سنن، ترمذی، ج2، ص175؛ نسائی، ابن خزیمه، الترغیب، ج1، ص348 و 349.
[66] . سنن، ابو داوود و ترمذی، به گونه دیگر به نقل از عایشه بدون ذکر نماز و ترمذی گفته است این روایتی حسن و صحیح است( المغنی) .
[67] . سنن، ابن ماجه، از حدیث ابو ایوب؛ مستدرک، حاکم؛ المغنی.
[68] . سوره انشقاق، آیه 7: «ای انسان! تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت میروی و او را دیدار خواهی کرد.»
[69] . بقره، آیه 223: و از خدا بپرهیزید، و بدانید او را ملاقات خواهید کرد.
[70] . امالی، صدوق، ص155؛ خصال، از امیر مؤمنان7، ج2، ص165؛ دعائم الاسلام، از رسول اکرم6؛ مستدرک الوسائل.
[71] . ابن جریر از حسن، ابن ابیحاتم و ابن مردویه از ابنعبّاس نقل کردهاند؛ الدّر المنثور، ج5، ص146؛ تفسیر علی بن ابراهیم.
[72] . عدّهٔالداعی، آخر فصل اوّل از باب چهارم، ص109.
[73] . لبّ الالباب، راوندی؛ مستدرک الوسائل، ج1، ص266.
[74] . الثریل، ابن شهر آشوب، از تفسیر قشیری؛ بحار، ج18، باب آداب الصلاهٔ؛ زهد النّبی6، جعفر بن احمد قمی؛ مستدرک، ج1، ص266.
[75] . عللالشّرایع، ص88 ، از ابان بن تغلب.
[76] . همان مأخذ، ج1، ص233؛ علل، صدوق، ص88 .
[77] . کافی، ج3، ص300، شماره 5.
[78] . کافی، ج3، ص300، شماره 4.
[79] . بحار، ج18، ص197؛ فلاح السّائل، سید بن طاووس، و چنان که در این کتاب آمده ظاهرا مراد آیه ﴿مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ﴾ است و کلینی نیز این را روایت کرده است.
[80] . امالی، مفید، به گونهای مفصّلتر؛ مستدرک، ج1، ص265.
[81] . کافی، ج3، ص300، شماره 3؛ آیه در سوره مؤمنون، آیه 3: «آنانی که در نماز خود خاشعند. »
[82] . کافی، کلینی، ج2، ص16، شماره 3.
[83] . مراد تکفیر است که اهل سنّت انجام میدهند، و آن نهادن کف دست راست بر روی دست چپ میباشد، که به فتوای مراجع شیعه موجب بطلان نماز است. - م.
[84] . کافی، ج3، ص299؛ سوره نساء، آیه 142: «و هنگامی که به نماز برمی خیزند از روی کسالت میایستند، در برابر مردم ریا میکنند، و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند. »