borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد چهارم»
هدایت الهی در سایه قرآن

در بخش اول خطبه، امام درباره مبدأ و معاد و صفات جمال و جلال الهی و پاداش و کیفر روز قیامت و همچنین بعثت انبیا و رسولان الهی و بیان حلال و حرام برای آنها سخن گفت.

در این بخش درباره قرآن مجید که برترین معجزه پیامبر اسلام و جامع‌‌ترین دستورالعمل تا روز قیامت است سخن می‌‌گوید و اوصاف مختلفی برای آن ذکر می‌‌کند که همگی دلالت بر جامعیت قرآن دارد.

می‌فرماید: «قرآن امرکننده و بازدارنده است، خاموش است و گویا، و حجت خداست بر خلق. خداوند پیمان عمل به آن را از بندگانش گرفته و آنان را در گرو دستورات قرآن قرار داده است».[1]

به این ترتیب امام هفت وصف مهم را برای قرآن ذکر فرموده است که برای بیان اهمیت قرآن و موقعیت آن کافی است. جمله «آمِرٌ زَاجِرٌ‏، وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ‏» در واقع هر کدام دو وصف است برای قرآن که واو عاطفه در میان آنها حذف شده است؛ یعنی قرآن اوامر و نواهی‌ای دارد و در برابر بعضی از امور که مصلحت در سکوت بوده ساکت شده است و در برابر اموری که آگاهی از آن برای همگان لازم بوده زبان گشوده است، یا اینکه قرآن به حسب ظاهر خاموش است، زیرا خطوط و نقوشی بیش نیست؛ ولی در حقیقت با صد زبان سخن می‌‌گوید و حقایق را فاش می‌‌سازد.

جمله «أَخَذَ عَلَيْهِ مِيثَاقَهُمْ‏» اشاره به پیمانی است که به هنگام اظهار ایمان به توحید و رسالت پیامبر اسلام خداوند و پیامبرش از مؤمنان گرفته‌اند، زیرا وقتی کسی اظهار ایمان نسبت به این دو اصل می‌‌کند مفهومش تسلیم در برابر فرمان خدا و دستورات پیامبر است.

یا اینکه خداوند از طریق اعطای عقل، از یک سو و فطرت توحیدی، از سوی دیگر این پیمان را از راه تکوین از همه انسان‌ها گرفته است تا به فرمانش گردن نهند و به کتابش عمل کنند.

جمله «وَ ارْتَهَنَ عَلَیهِمْ أَنْفُسَهُمْ» اشاره به همان حقیقتی است که در قرآن مجید آمده و می‌‌فرماید: ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ‏﴾ هر کسی در گرو اعمال خویش است. [2] همان گونه که عین مرهونه (چیزی را که گرو گذاشته‌اند) بدون پرداختن بدهی‌‌ها آزاد نمی‌‌شود، همچنین تا انسان وظایف الهیش را انجام ندهد به آزادی و حریت واقعی نخواهد رسید.

در ادامه این سخن، امام با بیان دو وصف دیگر برای این کتاب بزرگ آسمانی، عمق اهمیت آن را آشکارتر می‌‌سازد و می‌‌فرماید: «خداوند به وسیله قرآن، نور خود را (در میان بندگان) کامل ساخت و دین و آیینش را با آن به حدّ کمال رساند».

منظور از نور در اینجا همان فیض الهی است که از طریق قرآن به بندگان رسیده و تعبیر «أَكْمَلَ بِهِ دِينَهُ‏» اشاره به آیه ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ‏﴾[3] است که با نزول قرآن و پیام ولایت، دین کامل شد.

امام در ادامه سخن به بیان جامعیت احکام اسلام و قرآن پرداخته، می‌‌فرماید: «خداوند پیامبرش را در حالی از این جهان برد که احکام هدایت قرآن را به خلق، رسانده بود (و حلال و حرام را به طور کامل برای همگان تبیین نمود)».

سپس چنین نتیجه گیری می‌‌کند؛ «حال که چنین است خدا را آن گونه بزرگ بشمارید که خود (در قرآن) بیان کرده است».

اشاره به اینکه از پیش خود صفاتی برای خدا قرار ندهید و در مقام عبادت و نیایش و تعظیم و تقدیس پروردگار از خود چیزی اختراع نکنید بلکه در همه این امور تابع هدایت‌ها و دستورهای او باشید که در قرآن آمده است (این تعبیر ممکن است اشاره به توقیفی بودن صفات خدا و تعبّدی بودن عبادات باشد).

سپس به بیان علّت این موضوع می‌‌پردازد و می‌‌فرماید: «چنان که خداوند چیزی از دینش را بر شما پنهان نکرده است، و هیچ مطلبی را که سبب رضایت او یا ناخشنودیش باشد وانگذاشته، جز اینکه (در قرآن) نشانه‌ای آشکار و آیه‌ای محکم و روشن برای آن قرار داده است که از آن باز می‌‌دارد یا به سوی آن دعوت می‌‌کند».

به بیان دیگر، خداوند نسبت به همه اوامر و نواهیش اتمام حجّت فرموده و رسول خدا در رساندن پیام الهی کوتاهی نکرده؛ اصول را روشن ساخته و فروع را تبیین کرده است، بنابراین جایی برای ابداعات این و آن نگذاشته است.

در ادامه می‌‌فرماید: این احکام مخصوص زمان پیامبر نبود، بلکه «رضا و خشم (و قانون) او در گذشته و حال و آینده یکسان است».

بنابراین نباید بعضی به این بهانه متوسل شوند که احکام عصر پیامبر مخصوص آن زمان بوده و با تغییر زمان و دگرگونی محیط باید اجتهاد تازه‌ای به راه اندازیم![4]

در ادامه این سخن و در تأکید وحدت برنامه‌‌های الهی درباره همه انسان‌ها، اعم از آیندگان و گذشتگان و حال، می‌‌افزاید: «بدانید خداوند هیچ گاه از شما خشنود نمی‌‌شود به کاری که بر پیشینیان به سبب آن، خشم گرفته، و هرگز بر شما خشمگین نمی‌‌شود به چیزی که از پیشینیان راضی شده است. (آری) شما در راه روشنی گام بر می‌‌دارید (که همه انبیا به آن دعوت کرده‌اند) و همان سخنی را می‌‌گویید که بزرگان پیش از شما گفته‌اند».

همه این تعبیرات اشاره به آن است که؛ اصول تعلیمات انبیا و رجال وحی یکی است و برنامه سعادت و تکامل انسان‌ها که از سوی خدا به وسیله مردان وحی ابلاغ شده است یکسان است، هر چند با گذشت زمان تکامل بیشتری یافته است و این در واقع یکی از شاخه‌‌های توحید است.

این همان چیزی است که قرآن مجید می‌‌گوید: پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و مؤمنان نیز همگی به خدا و فرشتگانش و کتاب‌های او و رسولانش ایمان آورده‌اند (و می‌‌گویند) ما در میان هیچ یک از رسولان او فرق نمی‌‌گذاریم (و به همه ایمان داریم)».[5]

امام در پایان این بخش به چند نکته پر اهمّیت اشاره کرده، می‌‌فرماید: «خداوند نیاز دنیای شما را برطرف ساخته و شما را به شکر نعمت‌هایش ترغیب کرده (تا نعمتش را بر شما افزون کند) و ذکر و یاد خود را با زبان‌های‌تان بر شما واجب ساخته است (تا دل‌هایتان همواره بیدار باشد)».

اشاره به اینکه؛ از یک سو شما را مشمول انواع نعمت‌ها ساخته و به حکم آیات الهی؛ همه مواهب زمین و آسمان را از نور آفتاب گرفته تا باران حیاتبخش و نسیم روح پرور و چشمه‌‌ها و نهرها و منابع زیرزمینی و رو زمینی، همه را مسخّر شما کرده است.

از سوی دیگر، به شما دستور شکرگزاری داده، همان کاری که موجب فزونی نعمت و بقای مواهب الهی و الطاف او خواهد شد. از سوی سوم شما را وادار به یاد او کرده، یادی که مایه آرامش دل‌ها و نجات از چنگال شیطان است.

اینکه ملاحظه می‌‌شود امام از میان همه اعمال واجب و مستحب بر ذکر زبانی تکیه کرده به جهت آن است که ذکر با زبان، مایه بیداری دل است و این بیداری سرچشمه اصلی حرکت به سوی خیر و سعادت است. افزون بر این اگر زبان در اختیار ذکر خدا قرار نگیرد در اختیار شیطان قرار خواهد گرفت و می‌‌دانیم که بخش مهمّی از گناهان کبیره با زبان انجام می‌‌شود.

این نکته نیز حائز اهمیت است که توجه به نعمت‌ها و شکر منعم در برابر نعمت‌ها، پایه اصلی معرفهٔ الله است همان گونه که در علم عقاید آمده است.



[1] . ﴿فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ، وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ، حُجَّةُ اللَّـهِ عَلَى خَلْقِهِ، أَخَذَ عَلَيْهِ مِيثَاقَهُمْ، وَ ارْتَهَنَ عَلَيْهِمْ أَنْفُسَهُمْ﴾.

[2] . سوره مدثر، آیه 38.

[3] . سوره مائده، آیه 3.

[4] . در واقع این جمله امام اشاره به مضمون حدیث معروف نبوى است. «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ». «بادى» از ریشه «بَدْو» بر وزن «جبر» به معناى آشکار شدن گرفته شده و جنبه وصفى دارد و به معناى آشکار و نمایان است. الکافى، جلد 1، باب البدع و الرأى و المقاییس، حدیث 19.

[5] . ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْـمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّـهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾
سوره بقره، آیه 285.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: