borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد چهارم»
سؤال: ثواب، استحقاق است یا تفضّل؟

از قدیم الایام این بحث در میان علمای علم کلام مطرح بوده است که آیا ثواب از سوی خداوند، جنبه استحقاق دارد یا تفضّل؟ به این معنا که بندگان هنگامی که اوامر الهی را اطاعت می‌کنند بر خداوند لازم است به آنها پاداش نیک دهد و اگر ندهد قبیح خواهد بود و خداوند مرتکب قبیح می‌شود؟ یا اینکه بندگان هیچ گونه طلبی در مقابل اطاعت اوامر و ترک معاصی از خداوند ندارند و اگر پاداشی دهد از باب لطف و مرحمت است و اگر ندهد عین عدالت است؟

جمعی از متکلّمان که بیشتر تمایل به مذهب اشاعره داشته‌اند، تفضّل را پذیرفته‌اند و بعضی دیگر که تمایل به مذهب معتزله داشته‌اند استحقاق را.

طرفداران استحقاق می‌گویند بی‌شک الزام بندگان به اطاعت دارای مشقّت‌هایی است اگر این الزام بودن هدف باشد، ظلم است و قبیح، و از خداوند حکیم صادر نمی‌شود. و اگر هدفی داشته باشد آن هدف چیزی جز پاداش نیک نخواهد بود، بنابراین اگر خداوند پاداش نیکی را ندهد مستلزم قبیح است که بر او محال است.

طرفداران تفضّل می‌گویند خداوند آن‌قدر نعمت به ما داده که اگر همه عمر را به اطاعت او مشغول باشیم شکر بخش کوچکی از این همه نعمت را به جا نیاورده‌ایم، بنابراین ما طلب و استحقاقی نداریم تا او ملزم به پرداخت آن باشد.

ولی گویا طرفین از یک نکته غافل مانده‌اند که با توجّه به آن، نقاب از چهره این مسئله برداشته می‌شود و حق، آشکار می‌گردد، و آن این است که استحقاق پاداش در جایی است که کسی به دیگری خدمتی کند و در برابر آن خدمت، منتظر پاداش و اجرت باشد و به بیان دیگر هردو گروه در واقع پاداش یا چیزی شبیه پاداش برای اطاعت فرمان پروردگار قائل شده‌اند؛ گروه اوّل می‌گویند پاداششان را به صورت نعمت‌های الهی از قبل گرفته‌اند و گروه دوم می‌گویند بعدا باید بگیرند.

در حالی که می‌دانیم همه اوامر و نواهی الهی مصالحی دارد که به خود مکلّفان بازمی‌گردد. نماز و روزه و حج و جهاد، سبب صفای روح و تکامل نفس و عزت و سربلندی می‌شود و ترک دروغ و غیبت و شراب و قمار آنها را از مفاسد و بدبختی‌ها نجات می‌دهد. با این حال، مکلّفان در اطاعت اوامر و ترک معاصی به خودشان خدمت می‌کنند، آیا در مقابل خدمت به خویشتن باید خود را طلبکار از پروردگار بدانند؟!

این درست به آن می‌ماند که طبیب دلسوز و مهربانی به بیمار خود دستورات لازم را به طور رایگان دهد و حتی داروها را در اختیار او بگذارد و بیمار به آن دستورها عمل کند و از شرّ بیماری رهایی یابد. آیا اگر این بیمار نزد طبیب برود و از مطالبه اجر و پاداشی بر اطاعت امر وی کند همگان تعجب نمی‌کنند و بر کار او نمی‌خندند؟

تمام اوامر و نواهی الهی در واقع همین‌گونه است و پیامبر اکرم6 طبیب دلسوزی است که به دنبال درمان بیماران بوده و آنچه گفته است در مسیر منافع مکلّفان قرار گرفته است، بنابراین جایی برای این بحث باقی نمی‌ماند که آیا مردم در برابر طاعات خود استحقاق ثواب دارند یا ثواب تفضّل است؟

قرآن مجید می‌فرماید: «خداوند رحمت را بر خود مقرّر داشته است».[1]

از سوی دیگر می‌فرماید: «خداوند از وعده خویش تخلّف نمی‌کند».[2]

علت اینکه حق در مورد خداوند متقابل نیست این است؛ که حقی که خدا بر دیگران یا بر اشیاء دارد فرق می‌‌کند با حقی که دیگران دارند. حقی که دیگران دارند معنایش این است که می‌‌توانند انتفاعی ببرند، اما حقی که خداوند دارد معنایش انتفاع بردن او نیست. فقط معنایش این است که دیگران در مقابل خدا تکلیف و مسئولیت دارند و هیچ کس بر خدا حق پیدا نمی‌‌کند. عقل ما کوچک‌تر از آن است که باور بکند که احدی بر خدا حقی پیدا نمی‌‌کند حتی خاتم الانبیاء، یعنی هیچ کس از خدا طلبکار نمی‌‌شود.

در مضمون بعضی از دعاها خوانده اید: «خدایا! با فضل خودت با ما رفتار کن، با عدالت با ما رفتار نکن». یعنی با گذشت خودت، با تفضل خودت با ما رفتار کن. آنچه به ما می‌‌دهی از جانب تو جود باشد، کرم باشد. ما تقاضا داریم از تو فقط جود و کرم را. خدایا با ما با عدل خودت رفتار نکن. عدل رعایت استحقاق‌ها است، رعایت حقوق است. خدایا! اگر تو بخواهی رعایت استحقاق را بکنی یعنی حقوق همه ما را به ما بدهی، هیچ نمی‌‌ماند.


[1] . ﴿كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾؛ سوره انعام، آيه 12، همين تعبير در آيه 54 با اضافه كلمه «ربكم» آمده است.

[2] . «إِنَّ اللَّـهَ لا يُخْلِفُ الْميعادَ»؛ سوره آل عمران، آيه 9. 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: