borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دوم»
نوع اول: تنبیه و عبرت

مجازات همان کیفرها و مقرّرات جزائی است که در جوامع بشری به وسیله مقنّنین الهی یا غیر الهی وضع گردیده است. فایده این گونه مجازات‌ها دو چیز است؛ یکی جلوگیری از تکرار جرم به سبب کیفر دادن ایجاد می‌‌کند؛ و به همین جهت می‌‌توان این نوع از مجازات را «تنبیه» نامید. فایده دیگر، تسلّی خاطر ستمدیده است و این در مواردی است که از نوع جنایت و تجاوز به دیگران باشد.

حسّ انتقامجویی و تشفّی طلبی در بشر بسیار قوی است و در دوره‌‌های ابتدائی و جامعه‌‌های بدوی ظاهرا قوی تر بوده است. اگر جانی را از طریق قانون، مجازات نمی‌‌کردند، تباهی و فساد بسیاری در جامعه پدید می‌‌آمد. این حس، هم اکنون هم در بشر هست، نهایت این که در جوامع متمدّن اندکی ضعیف تر یا «پنهان تر» است.

انسان ستمدیده دچار عقده روحی می‌گردد، اگر عقده او خالی نگردد ممکن است ـ به طور آگاهانه یا ناآگاهانه ـ روزی مرتکب جنایت گردد. ولی وقتی که ستمگر را در برابر او مجازات کنند، عقده‌‌اش باز می‌گردد و روانش از کینه و ناراحتی پاک می‌‌شود.

قوانین جزائی برای تربیت مجرمین و برای برقراری نظم در جامعه‌‌ها ضروری و لازم است؛ هیچ چیز دیگری نمی‌‌تواند جانشین آن گردد. این که برخی می‌‌گویند به جای مجازات باید مجرم را تربیت کرد و به جای زندان باید دار التأدیب ایجاد کرد، یک مغالطه است؛ تربیت و ایجاد دار التأدیب، بی شبهه لازم و ضروری است و مسلّما تربیت صحیح از میزان جرائم می‌‌کاهد؛ همچنان که نابسامانی اجتماعی یکی از علل وقوع جرائم است و برقراری نظامات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی صحیح نیز به نوبه خود از جرائم می‌‌کاهد؛ ولی هیچ یک از این‌ها جای دیگری را نمی‌‌گیرد؛ نه تربیت و نه نظامات عادلانه جانشین کیفر و مجازات می‌گردد، و نه کیفر و مجازات جانشین تربیت صحیح و نظام اجتماعی سالم می‌‌شود.

هر اندازه تربیت، درست و نظام اجتماعی، عادلانه و سالم باشد باز افرادی طاغی و سرکش پیدا می‌‌شوند که تنها راه جلوگیری از آن‌ها مجازات‌ها و کیفرهاست که احیاناً باید سخت و شدید باشد.

از طریق تقویت ایمان و ایجاد تربیت صحیح و اصلاح جامعه و از بین بردن علل وقوع جرم می‌‌توان از تعداد جرم‌ها و جنایت‌ها تا حدود زیادی کاست و باید هم از این راه‌ها استفاده کرد، ولی نمی‌‌توان انکار کرد که مجازات هم در جای خود لازم است و هیچ یک از امور دیگر اثر آن را ندارد.

بشر هنوز موفق نشده است و شاید هم هیچوقت موفق نشود که از طریق اندرزگویی و ارشاد و سایر وسائل آموزشی و پرورشی بتواند همه مردم را تربیت کند، و امیدی هم نیست که تمدن و زندگی مادی کنونی بتواند وضعی را به وجود آورد که هرگز جرمی واقع نشود. تمدن امروز نه تنها جرم‌ها را کم نکرده است، بلکه به مراتب آن‌ها را بیشتر و بزرگ‌تر کرده است.

دزدی‌هایی که در قدیم به شکل آفتابه دزدی، جیب بری یا سر گردنه گرفتن انجام می‌‌گرفت امروز به هزار رنگ و شکل مرئی و نامرئی، زیر پرده و روی پرده انجام می‌گیرد؛ روی پرده‌اش هم کم نیست، می‌‌بینیم یک کشتی و یا چند کشتی را از دریا می‌‌دزدند.

به دلائلی که ذکر شد باید پذیرفت که وضع مجازات‌ها و کیفرهای قراردادی برای اجتماعات بشری لازم و مفید است ولی چنان که قبلًا گفته شد لازم است وضع کنندگان مقررات جزائی، تناسب جرم و مجازات را رعایت کنند.

اما نکته جالب این است که این گونه مجازات‌ها در جهان آخرت معقول نیست؛ زیرا در آن جا نه جلوگیری از تکرار جرم مطرح است نه تسلّی خاطر؛ نه آخرت جای عمل است تا عقوبت کردن انسان به این منظور باشد که دوباره مرتکب کردار زشت نشود، و نه خدا ـ العیاذ باللّه ـ حس انتقام‌جویی و تشفّی [طلبی] دارد که بخواهد برای خالی کردن عقده دل خود انتقام بگیرد، و نه در آنجا مسأله تسلّی قلب مظلومین مطرح است، خصوصاً اگر آن مظلوم از اولیاء خدا و مظاهر رحمت واسعه الهیّه باشد؛ بدیهی است که برای غیر اولیاء نیز در جهان وانفسا اندکی خیر و رحمت و مغفرت بر یک دنیا انتقام از دشمن ترجیح دارد.

به علاوه، همه عذاب‌ها که مربوط به حقوق مردم نیست تا گفته شود عدل الهی ایجاب می‌‌کند که رضای دل مظلومین از راه انتقام از ظالم تحصیل شود. قسمت مهمی از عذاب‌ها مربوط است به شرک، ریا، ترک عبادت خدا و امثال این‌ها که «حقّ اللّه» است نه «حقّ الناس»؛ و در این گونه موارد هیچ یک از دو اثر و خاصیتی که برای مجازات‌های دنیوی هست وجود ندارد.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: