دومين تفاوت، اين است که در اين جهان، موت و حيات، مرگ و زندگی با هم آميخته است ولی آن جهان سراپا زندگی است. در اينجا جماداتی و حيواناتی وجود دارند و هر کدام به ديگری تبديل میگردند. جسمی که اکنون بدن ماست و حيات دارد زمانی مرده و جماد بوده است و بار ديگر نيز حيات از آن جدا میگردد و به حالت جمادی بر میگردد.
زندگی و مرگ در دنيا مخلوط به هماند. اما در آخرت چنين نيست، آنجا يکپارچه حيات است، زمين آخرت، جواهر و سنگريزههای آن، درخت و ميوه آن همگی حيات دارند، آتش آنجا هم درّاک و فعّال است.
قرآن کريم میفرمايد : ﴿وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ﴾ [1]
«همانا منحصرا خانه آخرت خانهای است که زنده است».
آخرت يک موجود زنده، جاندار و دارای حیات است.
عضوها و اندامها در اين جهان، شعور و درک ندارند ولی در آن جهان پوست بدن و ناخن هم فهم دارد و حتی سخن میگويد.
در قيامت بر دهانها مهر زده میشود و هر عضوی خودش کارهايی را که انجام داده است بازگو میکند .
از زبان پرسش نمیشود تا با دروغگويی پرده پوشی کند. هر عضوی در آنجا ناطق میگردد، خودش کارهای خود را شرح میدهد .
قرآن کريم میفرمايد : ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ﴾ [2]
«امروز بر دهانهايشان مهر میزنيم و دستهايشان با ما سخن میگويند و پاهايشان گواهی میدهند که چه انجام دادهاند».
در جای ديگر، مکالمه و مشاجره انسانها را با اعضاء و جوارح خودشان ذکر میکند : «وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا ؟ قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّـهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ» [3]
پس از بيان اين مطلب که در قيامت گوش و چشم مجرمين و ديگر اندامهايشان عليه آنها گواهی میدهند، مشاجرهای را که بين آنان در میگيرد چنين شرح میدهد : «و به پوستهای بدنشان میگويند چرا به ضرر ما شهادت داديد ؟ پاسخ میدهند : خدا ما را ناطق ساخت، خدايی که هر چيز را به سخن آورده است». آری، زندگی در جهان آخرت خالص است، آميخته به موت نيست، از عنصر کهنگی و فرسودگی و مرگ و فنا در آنجا خبر و اثری نيست، بر آن جهان، جاودانگی حکم فرماست.
[1] . سوره عنکبوت، آیه 64.
[2] . سوره یس، آیه 65.
[3] . فصلت، آیه 21.