و هم چنين کسی که سامعه ندارد، بسياری از امور او مختّل است زيرا که از لذّت شنیدن نغمهها و الحان روحافزا محروم است، و در همکلام شدن با او کار بر مردم بسيار دشوار است، و دلتنگ میشوند از مکالمه با او. و نمیشنود از اخبار و احاديث مردم سخنی گويا حاضری است مانند غايبان، و زندهای است مانند مردگان و کسی که عقل ندارد مانند چهارپايان است، بلکه بسياری از مصالح که چهارپايان میدانند، ديوانگان نمیدانند.
آيا نمیبينی که چگونه اعضاء و جوارح و عقل و حواس و مشاعر انسان هر چه او را ضرور است و از فقدان آن خلل به احوال او راه میيابد. همه در خلقت حاصل است؟ اينها همه دليل است بر اين که به تقدير و تدبير عالم خبير آفريده شده است.