«فَإِذَا غَلَبَتْ...»، این فرمایش امام7 اشاره به بسیاری از ناگواریهایی است که در صورت مخالفت رعیّت با دستورهای زمامدار و ظلم و استبداد او نسبت به مردم لازم میآید، و آنها از این قرارند:
1 ـ اختلاف آرا و عقاید که از آن به عنوان اختلاف کلمه تعبیر فرموده است، زیرا اختلاف عقیده علت اختلاف در کلمه و باعث پیدایش فرقههای گوناگون میشود.
2 ـ علامتها و نشانههای جور و ستم آشکار میشود، و این امری روشن است چون با نبودن اسباب عدل، فقدان عدل و ظهور ظلم و ستمگری ضروری است.
3 ـ فساد و تباهی در دین زیاد میشود، زیرا نظرات مردم با رأی پیشوای عادل که جمع کننده آراء است هماهنگی ندارد و هر فردی به جانب خواسته خود که تباه کننده دین و مخالف با آن است، میرود.
4 - راه و روشن آداب و سنتها، از جانب زمامدار به واسطه ستمگریهایش، و از ناحیه مردم، به علّت بر هم خوردن نظام فکریشان، متروک خواهد ماند.
5 ـ کارها بر پایه هوسها و تمایلات نفسانی انجام میشود و علت آن قبلا گذشت.
6 ـ تعطیل احکام شرع که در اثر عمل بر طبق هوا و هوس واقع میشود.
7 ـ «وَ كَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ»
شارح برای «علل» دو معنی آورده است از این قرار:
الف: فراوانی بیماریهای اخلاقی و گرفتار شدن به عادتهای زشت از قبیل: غش در معاملات، بیماری حسد، دشمنیها، خود پسندیها، کبر، غرور و جز اینها.
ب: مراد از علل نفوس: صورتهای واقعی عمل به منکرات است، از باب مثال: هر گاه شخصی گناهی ار مرتکب میشود عقیده و اندیشه فاسدی را به وجود آورده است.
8 ـ از تعطیل شدن حق، هر چند بزرگ و مهم باشد، برای کسی وحشت و ناراحتی پیدا نمیشود، و علت آن عادت کردن مردم به پایمال شدن حقوق و تعطیل احکام الهی است، و در مقابل نیز اگر بزرگترین گناهان و کارهای باطل صورت گیرد، احساس مسئولیت نمیشود، زیرا همگانی است و مطابق هوسهای عموم انجام یافته است.
9ـ نیکان خوار میشوند، زیرا حق با تعطیل شدنش خوار شده است و آنها هم که اهل حقّند، خوار میشوند.
10ـ بدها پس از آن که در دولت و عزت حق خوار بودند به دلیل آن که اهل باطلند، با عزّت یافتن باطل، عزّت و بها پیدا خواهند کرد.
11ـ مردم به دلیل خارج شدن از اطاعت و عبادت خداوند، دچار بزرگترین کیفرها و مجازاتها خواهند شد.