borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دوم»
همه حمد از آن خدا است‏

از سوی ديگر ظاهر سياق و به قرينه التفاتی که در جمله: ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ﴾. ..، به کار رفته، و ناگهان خدای سبحان مخاطب بندگان قرار گرفته، چنين دلالت دارد که سوره مورد بحث کلام بنده خداست، به اين معنا که خدای تعالی در اين سوره به بنده خود ياد می‏دهد که چگونه حمدش گويد، و چگونه سزاوار است ادب عبوديت را در مقامی که می‏خواهد اظهار عبوديت کند، رعايت نمايد، و اين ظاهر را جمله ﴿الْـحَمْدُ لِلَّـهِ﴾ نيز تاييد می‌کند.

چرا خدا از حمد حامدان منزه است؟

برای اين که حمد توصيف است، و خدای سبحان خود را از توصيف واصفان از بندگانش‏ منزه دانسته، و فرموده: ﴿سُبْحانَ اللَّـهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلاَّ عِبٰادَ اللَّـهِ الْمُخْلَصينَ﴾، خدا منزه است از آنچه توصيفش می‏کنند، مگر بندگان مخلص او)، [1] و در کلام مجيدش هيچ جا اين اطلاق را مقيد نکرده، و هيچ جا عبارتی نياورده که حکايت کند حمد خدا را از غير خدا، به جز عده‏ای از انبياء مخلصش، که از آنان حکايت کرده که حمد خدا گفته‏اند، در خطابش به نوح7 فرموده: ﴿فَقُلِ الْـحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذي نَجَّانٰا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ﴾، پس بگو حمد آن خدايی را که ما را از قوم ستمکار نجات داد)، [2] و از ابراهيم حکايت کرده که گفت: ﴿الْـحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذي وَهَبَ لي‏ عَلَی الْكِبَرِ إِسْمٰاعيلَ وَ إِسْحٰاقَ﴾، [3] سپاس خدايی را که در سر پيری اسماعيل و اسحاق را به من داد) و در چند جا از کلامش به رسول گراميش محمد 6 فرموده: که ﴿وَ قُلِ الْـحَمْدُ لِلَّـهِ﴾،[4] و از داود و سليمان7 حکايت کرده که: ﴿وَ قالا الْـحَمْدُ لِلَّـهِ﴾[5] و از اهل بهشت يعنی پاک‏دلانی که از کينه درونی، و کلام بيهوده، و فساد انگيز پاکند، نقل کرده که آخرين کلامشان حمد خدا است، و فرموده: ﴿وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْـحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعالَمينَ﴾.[6]

و اما غير اين موارد هر چند خدای تعالی حمد را از بسياری مخلوقات خود حکايت کرده، و بلکه آن را به همه مخلوقاتش نسبت داده، و فرموده: ﴿وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ﴾، [7] و نيز فرموده: ﴿وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ﴾، [8] و نيز فرموده: ﴿وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ﴾، هيچ چيز نيست مگر آن که خدا را با حمدش تسبيح می‏گويد). [9]

الا اين که به طوری که ملاحظه می‏کنيد همه جا خود را از حمد حامدان، مگر آن عده که گفتيم، منزه می‌دارد، هر جا سخن از حمد حامدان کرده، حمد ايشان را با تسبيح جفت کرده، و بلکه تسبيح را اصل در حکايت قرار داده، و حمد را با آن ذکر کرده، و همان طور که ديديد فرموده: تمامی موجودات با حمد خود او را تسبيح می‏گويند.

خواهی پرسيد چرا خدا منزه از حمد حامدان است؟ و چرا نخست تسبيح را از ايشان حکايت کرده؟ می‏گوييم برای اين که غير خدای تعالی هيچ موجودی به افعال جميل او، و به جمال و کمال افعالش احاطه ندارد، هم چنان که به جميل صفاتش و اسماءش که جمال افعالش ناشی از جمال آن صفات و اسماء است، احاطه ندارد، هم چنان که خودش فرموده: ﴿وَ لا يُحيطُونَ بِهِ عِلْماً﴾، احاطه علمی به او ندارند).[10]

بنا بر اين، مخلوق خدا به هر وضعی که او را بستايد، به همان مقدار به او و صفاتش احاطه يافته است و او را محدود به حدود آن صفات دانسته، و به آن تقدير اندازه گيری کرده، و حال آن که خدای تعالی محدود به هيچ حدی نيست، نه خودش، و نه صفات، و اسمائش، و نه جمال و کمال افعالش، پس اگر بخواهيم او را ستايش صحيح و بی اشکال کرده باشيم، بايد قبلا او را منزه از تحديد و تقدير خود کنيم، و اعلام بداريم که پروردگارا! تو منزه از آنی که به تحديد و تقدير فهم ما محدود شوی، هم چنان که خودش در اين باره فرموده: ﴿إِنَّ اللَّـهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ﴾، خدا می‌داند و شما نمی‏دانيد).[11]

اما مخلصين از بندگان او که گفتيم: حمد آنان را در قرآن حکايت کرده، آنان حمد خود را حمد خدا، و وصف خود را وصف او قرار داده‏اند، برای اين که خداوند ايشان را خالص برای خود کرده.

پس روشن شد آنچه که ادب بندگی اقتضاء دارد، اين است که بنده خدا پروردگار خود را به همان ثنائی ثنا گويد که خود خدا خود را به آن ستوده، و از آن تجاوز نکند، هم چنان که در حديث مورد اتفاق شيعه و سنی از رسول خدا6 رسيده که در ثنای خود می‏گفت:[12] پروردگارا من ثناء تو را نمی‏توانم بشمارم، و بگويم، تو آن طوری که بر خود ثنا کرده‏ای.

پس اين که در آغاز سوره مورد بحث فرمود: ﴿الْـحَمْدُ لِلَّـهِ﴾، ادب عبوديت را می‏آموزد، و تعليم می‏دهد که بنده او لايق آن نبود که او را حمد گويد، و فعلا که می‏گويد، به تعليم و اجازه خود او است، او دستور داده که بنده‏اش بگويد.


[1] . سوره صافات، آيه 160.

[2] . مؤمنون، آيه 28.

[3] . سوره ابراهيم، آيه 39.

[4] . سوره نمل آيه 93.

[5] . سوره نمل آيه 15.

[6] . سوره يونس آيه 10.

[7] . شورى آيه 5.

[8] . سوره رعد آيه 13.

[9] . سوره اسراء آيه 44.

[10] . سوره طه، آيه 110.

[11] . سوره نحل، آیه 74.

[12] . سنن ابی داوود، ج 2، ص 52 «لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ، أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَی نَفْسِك‏».

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: