borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دوم»
هدفداری خلقت جهان در بیان امیر المؤمنینﹸ

علی7 در بخش دوم از خطبه 195 نهج‌البلاغه می‌فرماید:

«وَ اعْلَمُوا، عِبَادَ اللَّـهِ، أَنَّهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً، وَ لَمْ يُرْسِلْكُمْ هَمَلًا، عَلِمَ مَبْلَغَ نِعَمِهِ عَلَيْكُمْ، وَ أَحْصَى إِحْسَانَهُ إِلَيْكُمْ، فَاسْتَفْتِحُوهُ، وَ اسْتَنْجِحُوهُ، وَ اطْلُبُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَمْنِحُوهُ، فَمَا قَطَعَكُمْ عَنْهُ حِجَابٌ، وَ لَا أُغْلِقَ عَنْكُمْ دُونَهُ بَابٌ، وَ إِنَّهُ لَبِکُلِّ مَکَان، وَ فِی کُلِّ حِین وَ أَوَان، وَ مَعَ کُلِّ إِنْس وَ جَانٍّ؛ لاَ یَثْلِمُهُ الْعَطَاءُ، وَ لاَ یَنْقُصُهُ الْحِبَاءُ، وَ لاَ یَسْتَنْفِدُهُ سَائِلٌ، وَ لاَ یَسْتَقْصِیهِ نَائِلٌ، وَ لَا يَلْوِيهِ شَخْصٌ عَنْ شَخْصٍ، وَ لاَ یُلْهِیهِ صَوْتٌ عَنْ صَوْت، وَ لاَ تَحْجُزُهُ هِبَةٌ عَنْ سَلْب، وَ لاَ یَشْغَلُهُ غَضَبٌ عَنْ رَحْمَة، وَ لاَ تُولِهُهُ رَحْمَةٌ عَنْ عِقَاب، وَ لاَ یُجِنُّهُ الْبُطُونُ عَنِ الظُّهُورِ، وَ لاَ یَقْطَعُهُ الظُّهُورُ عَنِ الْبُطُونِ. قَرُبَ فَنَأَی، وَ عَلاَ فَدَنَا، وَ ظَهَرَ فَبَطَنَ، وَ بَطَنَ فَعَلَنَ، وَدَانَ وَ لَمْ یُدَنْ. لَمْ یَذْرَءِ الْخَلْقَ بِاحْتِیَال، وَ لاَ اسْتَعَانَ بِهِمْ لِکَلاَل».

ترجمه:

«بدانيد ای بندگان خدا که خداوند شما را بيهوده نيافريده و بی سرپرست رها نساخته است. خدا از مقدار و اندازه نعمت‌هايش بر شما آگاه است و مراتب احسان و نيکی خود را بر شما شماره فرموده است. (و همه کارهايش از روی حکمت است)

حال که چنين است از او درخواست گشايش و پيروزی (و گشودن درهای سعادت) کنيد. دست نياز به سوی او دراز کرده، عطا و بخشش را از او بخواهيد، زيرا ميان شما و او حجابی نيست و دری بين او و شما بسته نشده است. او در همه جا و در هر لحظه و با هر کس از انس و جنّ همراه است.

نه بخشش از دارايی‌‌اش می‌‌کاهد و نه عطايا آسيبی به خزاين او می‌‌رساند. نه درخواست کنندگان، نعمتش را تمام می‌‌کنند و نه بهره مندان از عطايش، به مواهب او پايان می‌‌دهند.

و توجه او به کسی وی را از ديگری غافل نمی‌‌سازد و شنيدن صدايی او را از شنيدن صدای ديگری باز نمی‌‌دارد. عطا و بخشش او به کسی مانع از سلب نعمت (در آنجا که مصلحت باشد) نمی‌‌گردد و غضبش او را از رحمت باز نمی‌‌دارد و رحمتش او را از عذاب و کيفر (به هنگام لزوم) غافل نمی‌‌سازد.

نه آنچه پنهان است او را از آنچه آشکار است باز می‌‌دارد و نه آنچه آشکار است او را از آنچه نهان است جدا می‌سازد. او نزديک است و در عين حال دور؛ بلند مرتبه است و در همان حال نزديک؛ آشکار است و پنهان؛ پنهان است و آشکار.

همه را (در برابر اعمالشان) جزا می‌‌دهد و کسی به او جزايی نخواهد داد. در آفرينش مخلوقات نياز به فکر و انديشه نداشته و به جهت خستگی از کسی کمک نخواسته است.»

شرح و تفسیر:

امام7 در این بخش از خطبه به سه نکته اساسی اشاره می‌‌فرماید: 1ـ مسئله هدف آفرینش2ـ نعمت‌های فراوان الهی که شامل حال همه بندگان می‌شود
3ـ مراقبت دائمی و حضور الهی که در همه جا و همه حال تأکید می‌‌نماید.

در قسمت اوّل می‌‌فرماید: «بدانید ای بندگان خدا که خدا شما را بیهوده نیافریده و بی سرپرست رها نساخته است» [1]

این سخن در واقع برگرفته از کلام خداست که می‌‌فرماید: «آیا چنین پنداشته‌‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و به سوی ما باز نمی‌‌گردید.» [2]

به یقین خداوند حکیم و دانا هرگز کاری عبث و بیهوده انجام نمی‌‌دهد، گر چه منافع و سودهای افعال خدا به خدا باز نمی‌‌گردد، چون او بی نیاز مطلق است؛ ولی به یقین افعال او آثار و برکاتی دارد که به بندگانش باز می‌گردد.

چون داشتن هادی و راهنما، نخستین شرط برای وصول به هدف است، به دنبال جمله «لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثاً» جمله «لَمْ یُرْسِلْکُمْ هَمَلاً» آمده است، زیرا ارسال در این گونه موارد به معنای رها ساختن و «همل» در اصل به گله بی چوپان گفته می‌‌شود. بدین ترتیب، مسئولیت انسان با این اشاره در برابر اهداف آفرینش و هدایت رهبران، روشن می‌گردد.

در قسمت دوّم می‌‌فرماید: «خدا از مقدار و اندازه نعمت‌‌هایش بر شما آگاه است و مراتب احسان و نیکی خود را بر شما شماره فرموده است (و همه کارهایش از روی حکمت است)». [3]

نعمت و احسان، شامل تمام نعمت‌های مادی و معنوی و حتی استعدادهای گوناگون درونی می‌شود و این بدان معناست که مردم از نعمت‌های او بهره گیرند و طریق ناسپاسی پیش نگیرند و نعمت‌های الهی را بیهوده به هدر ندهند و از سستی و تنبلی در بهره گیری از آن بپرهیزند و بدانند برای رسیدن به هدف آفرینش و کمال مطلوب، همه اسباب و وسائل آماده است.

آن گاه سومین مطلب را عنوان می‌‌کند و می‌‌فرماید: «حال که چنین است (و همه وسائل سعادت آماده شده) از او درخواست گشایش و پیروزی بطلبید، دست نیاز را به سوی او دراز کرده و عطا و بخشش را از او بخواهید، چرا که میان شما و او حجابی نیست و دری بین او و شما بسته نشده است».[4]

اشاره به این که فیض از مبدأ فیّاض آماده شده، اکنون نوبت شماست که دست طلب به دامان لطفش بزنید و درهای رحمتش را بگشایید و رستگاری را از او بطلبید و می‌‌دانیم هنگامی که فاعلیت فاعل با قابلیت قابل بیامیزد نتیجه قطعی و حتمی است.

حضرت برخلاف پندار بت پرستان و مشرکان و پیروان آن‌ها در عصر و زمان ما، که گمان می‌کنند مستقیماً نباید به درگاه خدا رفت، بلکه باید غیر او را پرستید تا او راه را بگشاید، می‌‌فرماید: هیچ مانعی بر سر راه نیست و همه بندگان می‌‌توانند به درگاه خدا بروند و اگر گاهی از آبروی شفیعان بهره می‌‌گیرند
آن هم تأکید دیگری است بر ارتباط مستقیم به ذات پاک خدا و عمل به
دستور او.

آن گاه در توضیح این سخن اشاره به سه نکته دیگر می‌‌کند و تفاوت عطا و بخشش الهی را با دیگران در این سه نکته روشن می‌سازد و می‌‌فرماید: «او در همه جا و در هر لحظه و با هر کس از انس و جنّ همراه است.

نه بخشش از دارایی‌‌اش می‌‌کاهد و نه عطایا آسیبی به خزاین او می‌‌رساند. نه درخواست کنندگان، نعمتش را تمام می‌‌کند و نه بهره‌مندان از عطایش، به مواهب او پایان می‌‌دهند». [5]

به این ترتیب، خداوند بخشنده‌ای است که در همه جا حضور دارد و دست همه نیازمندان به دامان کبریایی‌‌اش می‌‌رسد، بلکه در همه جا با هر کسی همراه است و از سوی دیگر، عطایای او حدّ و مرز و نهایتی ندارد و بیم این نمی‌‌رود که اگر به افرادی ببخشد دیگران در مضیقه قرار گیرند:

دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر

که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود

کرمش نامتناهی نعمش بی پایان

هیچ خواهنده از این در نرود بی مقصود

زیرا او وجودی است از هر نظر نامتناهی، به همین دلیل کرمش نامتناهی است و نعمت و عطایش نیز نامتناهی، بلکه مطابق آنچه در دعای افتتاح آمده است:
«وَ لا تَزیدُهُ کَثْرَةُ الْعَطاءِ إِلاَّ جُوداً وَ کَرَماً؛ فزونی بخشش جز بر جود و کرم او نمی‌‌افزاید»، اشاره به این که هر قدر بیشتر ببخشد مردم بیشتر به جود و کرمش امیدوار می‌‌شوند.

آن گاه به نکته سوم پرداخته، می‌‌فرماید : «(او همانند مخلوقاتش نیست) و توجه به کسی وی را از دیگری غافل نمی‌‌سازد و شنیدن صدایی او را از شنیدن صدای دیگر باز نمی‌‌دارد.

عطا و بخشش او به کسی مانع از سلب نعمت (در آنجا که مصلحت باشد) نمی‌‌گردد، و غضبش او را از رحمت باز نمی‌‌دارد، و رحمتش او را از عذاب و کیفر (به هنگام لزوم) غافل نمی‌‌سازد، نه آنچه پنهان است او را از آنچه آشکار است باز می‌‌دارد، و نه آنچه آشکار است او را از آنچه نهان است جدا می‌سازد».[6]

این جمله‌‌های هفت گانه، از یک سو تشویقی است برای بندگان که هر چه می‌خواهند ازا و بخواهند و بدانند. اگر همه مخلوقاتی که در پهنه جهان آفرینش وجود دارند، دست به دعا بردارند و همزمان خواسته‌‌هایی را مطرح کنند، او از همه خواسته‌‌های این افراد آگاه و با خبر است. چیزی که در غیر خداوند مطلقاً دیده نمی‌شود، حتی گاه سؤال یک نفر آن‌ها را از سؤال نفر دوم غافل می‌‌کند.

از سوی دیگر، هشداری است به همه بندگان، که مراقب حضور ذات پروردگار در همه حال باشند و بدانند همان گونه که نعمت و عطایش بی پایان است و هیچ خواننده‌ای از در او بی مقصود باز نمی‌‌گردد، همچنین رحمتش مانع غضب، و نعمتش مانع کیفر بدکاران و ظالمان نیست و آنچه در خلوت و جلوت و آشکار و نهان انجام می‌‌دهند برای او نمایان است. اساساً آشکار و نهان، دور و نزدیک درباره آن ذات نامتناهی، مفهوم ندارد. این مخلوقانند که محدودند و دور و نزدیک و آشکار و نهان دارند.

آن گاه امام7 با ذکر هفت جمله دیگر مربوط به اوصاف خداوند متعال، آنچه را در جمله‌‌های قبل آمد تشریح کرده و بر آن تأکید می‌‌نهد و می‌‌فرماید: «او نزدیک است و در عین حال دور، بلند مرتبه است و در همان حال نزدیک، آشکار است و پنهان و پنهان است و آشکار. همه را (در برابر اعمالشان) جزا می‌‌دهد و کسی به او جزا نخواهد داد.

در آفرینش مخلوقات نیاز به فکر و اندیشه نداشته، و به جهت خستگی از کسی کمک نخواسته است»؛ [7]

همه این اوصاف هفتگانه، در واقع از یک نقطه سر چشمه می‌‌گیرد و آن این که او وجودی است نامتناهی از هر نظر و به همین دلیل همه جا حضور دارد و در عین حال کنه ذات بی‌انتهایش از دسترس افکار دور است. ظاهر و باطن، دور و نزدیک، برای او یکسان است و با توجه به علم بی پایانش نیازی به فکر و اندیشه به هنگام آفرینش ندارد و نیز به همین دلیل خستگی و ملال در ذات او راه نمی‌‌یابد، زیرا این از اوصاف مخلوقات است که قدرت و توان محدودی دارند به هنگامی که قدرتشان پایان گیرد خسته و ناتوان و وامانده می‌‌شوند.

امام7 نهایت فصاحت و بلاغت را در این جمله‌‌ها به کار گرفته که حقیقت واحدی را در چهره‌‌های گوناگونی و با عباراتی زیبا و متنوّع منعکس ساخته
است.


[1] . «وَ اعْلَمُوا، عِبَادَ اللَّـهِ، أَنَّهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً، وَ لَمْ يُرْسِلْكُمْ هَمَلًا». «همل» از ریشة «هَمَلَ» بر وزن «حمل» در اصل به معنای رها ساختن شتران بدون ساربان است سپس به هر شخص یا هر کار بدون سرپرست اطلاق می‌شود.

[2] . ﴿أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمٰا خَلَقْنٰاكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنٰا لٰا تُرْجَعُونَ﴾؛ مؤمنون، آیه 115.

[3] . «عَلِمَ مَبْلَغَ نِعَمِهِ عَلَيْكُمْ، وَ أَحْصَى إِحْسَانَهُ إِلَيْكُمْ»

[4] . (فَاسْتَفْتِحُوهُ، وَ اسْتَنْجِحُوهُ، وَ اطْلُبُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَمْنِحُوهُ، فَمَا قَطَعَكُمْ عَنْهُ حِجَابٌ، وَ لَا أُغْلِقَ عَنْكُمْ دُونَهُ بَابٌ). «استفتحوا» از ریشه «فتح» در اصل به معنی گشودن است بنابراین استفتاح به معنای طلب گشایش و فتح و یاری است. «استنجحوا» از «نجاح» در اصل به معنی سهل و آسان شدن و به مقصود رسیدن است. «استمنحوا» از ریشه «منح» بر وزن «منع» در اصل به معنای واگذار کردن شیر حیوان به خود حیوان است سپس به هر عطیه و بخشش اطلاق شده است. «استمناح» به معنی طلب عطایاست.

[5] . (وَ إِنَّهُ لَبِكُلِّ مَكَانٍ، وَ فِي كُلِّ حِينٍ وَ أَوَانٍ، وَ مَعَ كُلِّ إِنْسٍ وَ جَانٍّ؛ لَا يَثْلِمُهُ الْعَطَاءُ، وَ لَا يَنْقُصُهُ الْحِبَاءُ، وَ لَا يَسْتَنْفِدُهُ سَائِلٌ، وَ لَا يَسْتَقْصِيهِ نَائِلٌ). «یثلم» از ریشه «ثلم» بر وزن «صبر» به هر کاری که صدمه‌ای بر کسی یا چیزی وارد آورد اطلاق شده است. «حباء» از ریشه «حبو» بر وزن «حُتم» در اصل به معنی بخشش چیزی بدون انتظار پاداش است.

[6] . (وَ لَا يَلْوِيهِ شَخْصٌ عَنْ شَخْصٍ، ٍ وَ لَا يُلْهِيهِ صَوْتٌ عَنْ صَوْت‏، وَ لَا تَحْجُزُهُ هِبَةٌ عَنْ سَلْبٍ، وَ لَا يَشْغَلُهُ غَضَبٌ عَنْ رَحْمَةٍ، وَ لَا تُولِهُهُ رَحْمَةٌ عَنْ عِقَابٍ، وَ لَا يُجِنُّهُ الْبُطُونُ عَنِ الظُّهُورِ، وَ لَا يَقْطَعُهُ الظُّهُورُ عَنِ الْبُطُونِ). «یلویی» از ریشه «لّی» بر وزن «حیّ» به معنی اعراض کردن و سر برگردان است. «توله» از «وله» بر وزن «فرح» به معنای حیرت و سرگردانی از شدت غم و اندوه لذا به عاشق غمگین «واله» گفته می‌شود. «یجن» از ریشه «جنّ» بر وزن «فن» به معنای متسر رختن و پوشاندن است.

[7] . (قَرُبَ فَنَأَی، وَ عَلاَ فَدَنَا، وَ ظَهَرَ فَبَطَنَ، وَ بَطَنَ فَعَلَنَ، وَ دَانَ وَ لَمْ یُدَنْ. لَمْ یَذْرَءِ الْخَلْقَ بِاحْتِیَال، وَ لاَ اسْتَعَانَ بِهِمْ لِکَلاَل). «دان» از ریشه «دین» بر وزن «غیر» گاه به معنای وام دادن و گاه به معنای جزا دادن آماده و در این جا منظور معنای وام است. «لَمْ یَذرأ» از «ذرأ» بر وزن «زرع» یعنی آفریدن. «کلال» معنای مصدری و اسم مصدری دارد و مفهوم آن خسته شدن و خستگی است.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: