borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دوم»
معنای شكر نسبت به خداوند

شايد از دل انسان بگذرد که شکر درباره منعمی قابل تصوّر است که او را در شکر فايده و نصيبی باشد؛ مثلاً ما پادشاهان را از آن رو شکر می‏گوييم که يا با سپاس و ستايش بر موقعيّت آن‌ها در دل‌ها افزوده شود و کرم و بخشش آن‌ها بر مردم ظاهر گردد و آوازه و مقام آن‌ها گسترش يابد، و يا با ادای خدمت به پيشبرد برخی از اهداف آن‌ها کمک شود، و يا با ايستادن در پيشگاه آنان به صورت خدمتکار موجبات ازدياد جمعيّت طرفداران و مزيد جاه و مقام آنان فراهم گردد. بنابر اين مردم جز به يکی از اين اسباب شکر پادشاه را به جا نمی‏آورند امّا اين امر در مورد حقّ تعالی محال است زیرا:

اوّلاً، آن که خداوند از بهره و نصيب و اغراض منزّه و بی‌نیاز است. و از نياز به خدمتکار و کمک و گسترش جاه و حشمت از طريق ستايش و سپاس و از تکثير خدمتکاران و ايستادن در پيشگاه او به حال رکوع و سجود مبرّاست. لذا شکر ما برای خدا هيچ سودی ندارد.

ثانیاً آن که همه آنچه را به اختيار خود انجام می‏دهيم نعمت ديگری از سوی حق تعالی برای ماست، زيرا اعضا و جوارح و قدرت و اراده و انگيزه و ديگر اموری که از اسباب حرکت ماست، همچنين نفس حرکت، همگی مخلوق خداوند متعال و از نعمت‌های او هستند. در اين صورت چگونه شکر نعمت را با نعمت او به جا آوريم.

هنگامی که خداوند به پيامبرش6 فرمان داد که به او تقرّب جويد و به او گفته شد: ﴿وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ‏﴾[1] آن حضرت در سجودش گفت: «أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقَابِكَ، وَ أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سَخَطِك‏، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْك‏، لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ، أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَی نَفْسِك‏.»[2]

بيان آن بزرگوار که: پروردگارا از مجازات تو به عفو تو پناه می‏برم، سخنی است که تنها بيانگر مشاهده فعل خداست، و گويی جز به خدا و افعال او نمی‏نگرد، و از فعل او به فعل او پناه می‏جويد، سپس نزديک شد و از مشاهده افعال فانی گشت و به مصادر افعال که‏ صفات است ترقّی نموده و عرض کرد: پروردگارا از خشم تو به رضای تو پناه می‏برم.[3] آن‌گاه نزديکتر شد و از مشاهده صفات به مشاهده ذات ترقّی کرد و گفت: پروردگارا! از تو به تو پناه می‏برم، و اين فرار از او به سوی او، بی‏مشاهده افعال و صفات اوست. ليکن چون ديد از او به سوی او می‏گريزد و به او پناه می‏برد و ثنای او را می‏گويد از مشاهده نفس خود که آن را نقصانی دانست فانی گشت و نزديک‌تر شد و گفت: «أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَی نَفْسِك‏ لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ» جمله «لَا أُحْصِي» خبر از فنای نفس و خروج آن حضرت از مشاهده نفس خويش است، و جمله:

«أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَی نَفْسِك‏» بيان اين است که ثنا گوينده و ثنا گفته شده خداست و همه چيز از او آغاز می‌شود و به او باز می‌گردد، ﴿هُوَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ‏﴾.

بنابر اين نخستين مقام و مرتبه پيامبر اکرم6 بالاترين مقام، برای موحّدان است و آن عبارت از اين است که جز خدا و افعال او چيزی نبينند، و از فعلی به فعل ديگر پناه جويند و بنگر که پايان آن به کجا انجاميد.

پيامبر6 از مرتبه‏ای به مرتبه ديگر بالاتر نمی‏رفت جز اين که مرتبه قبلی را نسبت به مرتبه بعدی دوری و بُعد از حق‌تعالی می‏دانست و از آن استغفار می‏کرد و آن را در سلوک خود نقص و از نظر مقام خويش تقصير به حساب می‏آورد.

اين که پيامبر6 فرموده است: «همانا بر دلم پرده‏ای کشيده می‌شود به حدّی که در شبانه روز هفتاد بار استغفار می‏کنم»، اشاره به همين مطلب است. اين امر بدان سبب بود که آن حضرت هفتاد مقام را پيمود که يکی پس از ديگری بود، و اوايل اين مقامات اگر چه از بالاترين درجات خلق برتر بود ليکن در مقايسه با اواخر آن‌ها برای آن حضرت نقصان بود و به همين سبب استغفار می‏فرمود.

هنگامی که عايشه گفت: مگر نه اين است که خداوند گناهان مقدّم و مؤخّر تو را آمرزيده است ديگر اين گريستن در سجود و اين کوشش سخت برای چيست؟ فرمود: آيا بنده شکرگزار خدا نباشم؟

همچنین خداوند سبحان بشر را آفريد و آنان در آغاز آفرینش نياز داشتند که شهوات خود را به کار برند تا بدن‌های آن‌ها کامل شود، اما آنان از ساحت قدس ربوبی به دور می‏افتادند و چون سعادت بشر تنها در قرب به اوست نعمت‌هايی برای آن‌ها فراهم ساخت تا با به کار بردن آن‌ها بتوانند به مرتبه قرب او نايل شوند.

خداوند بعد و قرب آنان را بدين گونه بيان کرده است: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويمٍ * ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ * إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا...﴾[4] بنابر اين نعمت‌های خداوند اسباب و وسايلی است که آن‌ها را برای بندگان آفريده تا از اسفل سافلين يا پست‏ترين مراتب ترقّی کرده و به وسيله آن‌ها سعادت قرب او را به دست آورند، در حالی که خداوند از آن‌ها بی‏نياز است زیرا دور باشند و چه نزديک.

اگر بنده اين اسباب را در طاعت حق تعالی به کار برد شکر او را به جا آورده، زيرا موافق خواست مولای خود عمل کرده است، و اگر آن‌ها را در راه نافرمانی او به کار گيرد ناسپاسی کرده، زيرا مرتکب کاری شده که مولايش از آن کراهت دارد و آن را برايش نپسنديده است چه خداوند کفر و گناه را برای بندگانش نمی‏پسندد. اگر اين اسباب را مهمل گذارد و آن‌ها را در طاعت و معصيت به کار نگيرد به سبب ضايع ساختن نعمت‌های خداوند کفران و ناسپاسی کرده است.

هر چه در دنيا خلق شده برای بندگان‏ آفريده شده تا به وسيله آن‌ها سعادت آخرت را به دست آورند و به مرتبه قرب پروردگار متعال نايل شوند از اين رو هر مطيعی به اندازه طاعت خود در به کار بردن اسباب اين طاعت نعمت خداوند را شاکر می‏باشد، و هر تنبلی که نعمت‌های خداوند را مهمل گذاشته يا گنهکاری که آن‌ها را در طريق دوری از خدا به کار برده است کفران نعمت خداوند را کرده‏اند و در غير راه محبّت او گام برداشته‏اند.

این که چرا خداوند گفته است: کار کنيد و گرنه بر اثر گناه مجازات و سرزنش خواهيد شد در حالی که چيزی در اختيار ما نيست و چگونه نکوهش شويم در صورتی که همه چيز به خدا مربوط می‏شود؟

به دلیل آن است که بدانی اين سخن از سوی حقّ تعالی سبب حصول اعتقاد در ماست، و اعتقاد سبب برانگيخته شدن ترس، و برانگيخته شدن ترس، سبب ترک شهوات و دور شدن از سرای غرور است و همين امر سبب وصول به قرب پروردگار خواهد بود، و حقّ تعالی مسبّب اسباب و ترتيب دهنده آنهاست.

هر کسی که در ازل سعادت برايش مقدّر شده اين اسباب برايش آسان و ميسّر می‌گردد تا با همين رشته به بهشت کشانيده شود، و اين معنا بدين گونه تعبير شده که هر کسی جهت چيزی که برايش خلق شده آماده است، و کسی که در ازل خوبی برايش مقدّر نشده از شنيدن کلام خدا و پيامبر او6 و گفتار عالمان دوری می‏کند، و هر گاه گفتار آن‌ها را نشنود دانا نمی‌شود، و چنانچه دانا نشود نمی‏ترسد و چون نترسيد ميل به دنيا را ترک نمی‏کند، و هر گاه رغبت به دنيا را ترک نکند در حزب شيطان باقی می‏ماند و وعده گاه همه آن‌ها جهنّم است.


[1] . سوره علق، آیه 19؛ ﴿و سجده کن و تقرّب بجوی﴾.

[2] . الموطاء مالک، 1 / 167 از حدیث عایشه، صحیح مسلم و جز او، و پیش از این نیز ذکر شده است.

[3] . در حدیث این جمله مقدّم بر جمله نخست است، و آنچه غزّالی گفته تنها بر طبق روایت نسایی در سنن 8 / 284 درست می‌باشد.

[4] . سوره تین، آیه 5 و 6 و 7: «ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم، سپس او را در پایین‌ترین مرحله بازگردانیدیم، مگر کسانی که ایمان آورده‌اند ...»

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: