borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دوم»
مراتب شکر

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ 

قبل از ورود به شرح و تفسیر خطبۀ صدیقه طاهره شهیده بیت وحی يعني حضرت زهرا3 برای تیمن و تبرک به نقل حدیث لوح از آن حضرت می‌پردازیم.

حدیث لوح حضرت فاطمه زهرا3، از احادیث بسیار معتبری است که با توجه به سند بسیار قوی آن و فراوانی نقل آن در منابع مختلف، جایگاه ویژه‌ای در مباحث اثبات امامت و خلافت ائمه شیعه: دارد. صراحتی که این حدیث قدسی در ذکر نام یکایک جانشینان رسول خدا6 دارد؛ آن را در موقعیت ممتازی در مباحث شناخت و اثبات امامت اولیای دین قرار داده است.

همان طور که در ابتدای نقل روایت اشاره شده است و خواهد آمد، این کلام الهی در جریان ولادت امام حسین7 به عنوان مژدگانی از جانب رسول‌خدا6 در لوحی که ویژگی‌های آن در ابتدای روایت آمده به حضرت زهرا3 اهدا گردیده است و جابر بن عبدالله انصاری از اصحاب رسول خدا6 در آن روز فرخنده جهت عرض تبریک به منزل ام ابیها فاطمه زهرا3 مشرف شده بود و از این لوح رونویسی می‌‌نماید.

بعد از این ماجرا سال‌ها بعد حضرت محمد بن علی الباقر8 به مقابله آنچه جابر رونویسی کرده بود و آنچه ایشان از اجداد خود در اختیار داشتند پرداختند تا به این ترتیب بر اعتبار این حدیث قدسی بیش از پیش افزوده گردد و همین طور بار دیگر به این واسطه بر نقل آن تأکید شده باشد.

مسأله شکر اين قدر مهم است که بزرگاني از متکلمين آن را از بديهيات عقل شمرده و آن را دليل وجوب خداشناسي مي‌دانند. اولين مرتبه شکر اين است که انسان به زبان بگويد: «الْـحَمْدُ لِلَّـهِ».

مرتبه بعد اين است که اين نعمت را نگه دارد و آن را تضييع نکند. آيا اگر دوستي به شما هديه‌اي بدهد، بعد ببيند اهمال کرده‌ايد و آن هديه از بين رفته است از شما گله‌مند نمي‌شود؟ حفظ نعمت خود، مرتبه دوم شکر است. يعني انسان نعمت را در راهي که او نمي‌پسندد به کار نگيرد. نبايد نعمت را به نفع دشمن و در مقابل نعمت دهنده به کار برد! يعني نبايد نعمت را در راه گناه به کار گرفت.

آخرين مرتبه شکر اين است که اگر در آن نعمت تکليفي براي ما قرار داده حالا يا تکليف واجب يا مستحب آن را ادا کنيم؛ اگر ثروتي به ما داده و از ما خواسته که بخشي از آن را به فقرا بدهيم کوتاهي نکنيم. اين هم شکر اين نعمت است. اين‌ها مراتب مختلف شکر است.

گفتيم که براي شکر، علاوه بر آگاهي، به انگيزه، ميل و گرايش هم نيازمنديم؛ اين احساس را که بدهکاريم و بايد دينمان را ادا کنيم، خداوند در فطرت انسان‌ها نهاده است؛ خيلي هم زيباست! اما در اثر مسامحه و سهل‌انگاري همين امر فطري کم‌کم ضعيف می‌شود و اثر خود را از دست مي‌دهد و آن تمايل از بين مي‌رود.

کساني که به سيگار و دخانيات و. .. مبتلا مي‌شوند، در ابتدا وقتي دخانيات استعمال مي‌کنند سرفه مي‌کنند و ناراحت مي‌شوند؛ ولي کم‌کم خو مي‌گيرند و طوري می‌شود که اگر استعمال نکنند ناراحت مي‌شوند. اين يعني خراب کردن فطرت خدادادي! گاهي انسان در اثر خودخواهي، خودپرستي و لذت گرايي مفرط، کارش به جايي مي‌رسد که اصلاً آن روح شکرگزاري و قدرداني‌اش از بين مي‌رود و بي‌تفاوت می‌شود! اين گونه افراد فقط به منافع خودشان مي‌انديشند و در اين فکرند که از هر کسي هر چه مي‌توانند بدوشند. وقتي نيازشان تأمين شد خدمات و الطاف ديگران را فراموش مي‌کنند. با اين روش آن فطرت خدادادي ديگر خاموش می‌شود. خدا اين فطرت را داد؛ ولي اين انسان با اين رفتارهاي سوء خودش آن را ضعيف کرده، گاهي حتي تبديل به ضد می‌کند!

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: