﴿الْـحَمْدُ لِلَّـهِ﴾ کلمه حمد به طوری که گفتهاند به معنای ثنا و ستايش در برابر عمل جميلی است که ثنا شونده به اختيار خود انجام داده، به خلاف کلمه (مدح) که هم اين ثنا را شامل میشود، و هم ثنای بر عمل غير اختياری را، مثلا گفته میشود (من فلانی را در برابر کرامتی که دارد حمد و مدح کردم) ولی در مورد تلألؤ يک مرواريد، و يا بوی خوش يک گل نمیگوئيم آن را حمد کردم بلکه تنها میتوانيم بگوئيم (آن را مدح کردم).
حرف (الف و لام) که در اول اين کلمه آمده استغراق و عموميت را میرساند، و ممکن است (لام) جنس باشد، که نتیجه آن فرقی نمیکند.
برای اين که خدای سبحان میفرمايد:
﴿ذٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ خٰالِقُ كُلِّ شَيْءٍ﴾، اين است خدای شما که خالق هر چيز است)، [1] و اعلام میدارد که هر موجودی که مصداق کلمه (چيز) باشد، مخلوق خداست، و نيز فرموده: ﴿الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ﴾ آن خدايی که هر چه را خلق کرده زيبايش کرده)، [2] و اثبات کرده که هر چيزی که مخلوق است به آن جهت که مخلوق او است و منسوب به او است حسن و زيبا است، پس حسن و زيبايی دائر مدار خلقت است، هم چنان که خلقت دائر مدار حسن میباشد، پس هيچ خلقی نيست مگر آن که به احسان خدا حسن و به اجمال او جميل است، و به عکس هيچ حسن و زيبايی نيست مگر آن که مخلوق او، و منسوب به او است.
و نيز فرموده: ﴿هُوَ اللَّـهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ﴾ او است خدای واحد قهار)، [3] نيز فرموده: ﴿وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ﴾، ذليل و خاضع شد وجوه در برابر «حی قيوم»[4] و در اين دو آيه خبر داده است از اين که هيچ چيزی را به اجبار کسی و قهر قاهری نيافريده، و هيچ فعلی را به اجبار اجبار کنندهای انجام نمیدهد، بلکه هر چه خلق کرده با علم و اختيار خود کرده، در نتيجه هيچ موجودی نيست مگر آن که فعل اختياری او است، آن هم فعل جميل و حسن، پس از جهت فعل تمامی حمدها از آن او است.
و اما از جهت اسم، يک جا فرموده: ﴿اللَّـهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی﴾، خدا است که معبودی جز او نيست، و او را است اسماء حسنی)، [5] و جايی ديگر فرموده: ﴿وَ لِلَّـهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ﴾، خدای را است اسمايی حسنی، پس او را به آن اسماء بخوانيد، و آنان را که در اسماء او کفر میورزند رها کنيد، و به خودشان واگذاريد)، [6] و اعلام داشته که او هم در اسمائش جميل است، و هم در افعالش، و هر جميلی از او صادر میشود.
پس روشن شد که خدای تعالی هم در برابر اسماء جميلش محمود و سزاوار ستايش است، و هم در برابر افعال جميلش، و نيز روشن شد که هيچ حمدی از هيچ حامدی در برابر هيچ امری محمود سر نمیزند مگر آن که در حقيقت حمد خدا است، برای آن که آن جميلی که حمد و ستايش حامد متوجه آنست
فعل خدا است، و او ايجادش کرده، پس جنس حمد و همه آن از آن خدا است.
[1] . سوره غافر، آيه 62.
[2] . سوره سجده، آيه 7.
[3] . سوره زمر، آيه 4.
[4] . سوره طه، آيه 111.
[5] . سوره طه، آيه 8.
[6] . سوره اعراف، آيه 180.