borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دوم»
2- تصدیق وجود خداوند سبحان

گفته می‌شود: تصدیق به وجود باری تعالی امری فطری است، و به همین سبب دیده می‌شود مردم در گرفتاری‌های هولناک و حالات دشوار بر حسب سرشت خود به خدا توکّل می‌‌کنند، و به طور ناخود آگاه به مسبّب الاسباب و آسان کننده دشواری‌ها رو می‌‌آورند، گواه این امر گفتار حق تعالی است که فرموده است: «هر گاه از آن‌ها بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است مسلما می‌‌گویند خدا.»[1]، و نیز: «بگو آیا هیچ فکر کرده‌‌اید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما‌‌ آید یا رستاخیز برپا شود آیا غیر خدا را (برای حلّ مشکلات خود) می‌‌خوانید، اگر راست می‌‌گویید؟»[2]

بلکه تنها او را می‌‌خوانید و او اگر بخواهد مشکلی را که به خاطر آن او را خوانده‌‌اید برطرف می‌سازد، و آنچه را شریک (خدا) قرار می‌‌دهید (در آن روز) فراموش می‌‌کنید.

در تفسیر امام عسکری7 است که از امام صادق7 درباره خداوند پرسش شد؛ امام7 به پرسش کننده فرمود: «ای بنده خدا آیا هرگز سوار کشتی شده‌ای؟ عرض کرد: آری، فرمود: آیا اتّفاق افتاده است که کشتی تو شکسته شود، و کشتی دیگری که تو را نجات دهد وجود نداشته، و شناوری هم سودی نداشته باشد. عرض کرد: آری، فرمود: آیا در آن هنگام به چیزی که قادر است تو را از آن مهلکه نجات دهد دل نبستی؟ عرض کرد: آری.

امام صادق7 فرمود: آن چیز همان خداست، پروردگاری که قادر است بنده‌اش را نجات دهد به هنگامی که هیچ نجات دهنده‌ای نیست، و یاری کند در حالی که هیچ فریادرسی نیست.»[3]

گفته‌اند: در قول خداوند متعال که فرموده است: «آیا من پروردگار شما نیستم؟»[4] اشاره ظریفی به این موضوع است، چه حقّ تعالی اقرار به ربوبیّت خود را از آن‌ها خواسته و از وجود خود از آن‌ها نپرسیده است، و این تذکاری است بر این که آن‌ها در سرشت عقل و فطرت خود به هستی او اقرار داشته‌اند، و نیز به همین سبب است که خداوند همه پیامبران را برای دعوت به یگانگی خود و گفتن «لٰا إِلهَ إِلاَّ اللَّـهُ» برانگیخته است، و به آن‌ها دستور داده نشده است که مردم را به گفتن «لَنٰا اِلٰه» (ما را خدایی است) دعوت کنند، زیرا اقرار به هستی او در عقل و فطرت آن‌ها سرشته و نهفته شده است.

شیخ صدوق به سند صحیح از زراره از امام باقر7 روایت کرده و گفته است: از آن حضرت درباره قول خداوند متعال: ﴿حُنَفاءَ لِلَّـهِ غَیْرَ مُشْرِکِینَ بِهِ﴾ ـ و از حنیفیّت پرسش کردم؛ فرمود: «این همان سرشت آدمی است که خداوند انسان‌ها را بر آن آفریده است، و تبدیلی در خلقت خداوند نیست.»و فرمود: «خداوند شناخت خود را در سرشت انسان قرار داده است.»[5] همچنین از آن حضرت درباره آیه ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ﴾[6] پرسیدم: امام7 فرمود:

«خداوند ذریّه آدم را تا روز قیامت از صلب او بیرون آورد، و آن‌ها مانند مورچه خارج شدند، و خداوند خود را به آن‌ها شناساند، و خلقت مخلوقات خود را به آن‌ها نمایاند، و اگر این نبود احدی خدا را نشناخته بود.»و گفت: «پیامبر6 فرموده است: هر مولودی بر فطرت یعنی بر شناخت این که خداوند آفریننده اوست، به دنیا می‌‌آید، و این به مقتضای گفتار اوست که فرموده است: ﴿وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّـهُ﴾.»

در روایات دیگری آمده است: «فطرت همان توحید است.»[7]، «خداوند خلایق را بر فطرت توحید آفریده است.»

و به سند خود از ابن عمر روایت کرده که پیامبر6 فرموده است:

«کودکانتان را به خاطر گریه‌ای که می‌کنند نزنید، زیرا گریه آن‌ها تا چهار ماه شهادت «لٰا إِلهَ إِلاَّ اللَّـهُ »، و چهار ماه صلوات بر پیامبر و آل او6، و چهار ماه دعای بر پدر و مادر است.»[8]

شاید سرّش این باشد که کودک در چهار ماه نخست جز خدا که معرفت و توحید خود را در سرشت او قرار داده است کسی را نمی‌‌شناسد، و گریه او تنها برای توسّل به خداوند و التجای به اوست نه غیر او، و این شهادت او بر یگانگی خداوند است، در چهار ماه بعدی مادرش را از این جهت که وسیله تغذیه او، نه از حیث این که مادر اوست می‌‌شناسد، و به همین سبب غالبا از پستان دیگران نیز شیر می‌‌نوشد، امّا در این مدّت پس از خداوند جز کسی را که واسطه میان او و پروردگار است و به طور طبیعی مکلّف به تأمین روزی اوست نمی‌‌شناسد آن هم از حیث این که وسیله است نه چیز دیگر، و همین خود معنای رسالت است؛ بنابراین گریه او در این مدّت در واقع اقرار به رسالت می‌باشد.

در چهار ماه دیگر پدر و مادرش را می‌‌شناسد و می‌داند که در تأمین روزی خود به آن‌ها نیازمند است، پس گریه او در این دوران در واقع دعا برای پدر و مادر و طلب سلامتی و بقای آنهاست.

در حدیث مشهور آمده است: «هر نوزادی بر فطرت خداپرستی به دنیا می‌‌آید، و پدر و مادرش او را یهودی یا نصرانی و یا مجوسی می‌‌کنند.»[9]

از یکی از اهل معرفت و توحید دلیل اثبات صانع را پرسیدند؛ پاسخ داد:

روز ما را از چراغ بی نیاز کرده است.


[1] . ﴿وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّـهُ﴾ ـ لقمان/ 25.

[2] . ﴿قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللَّـهِ أَوْ أَتَتْکُمُ السَّاعَةُ أَ غَیْرَ اللَّـهِ تَدْعُونَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ، بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ فَیَکْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِکُونَ﴾ ـ انعام/ 40 و 41.

[3] . المعانی، صدوق، ص 4.

[4] . ﴿أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ﴾ ـ اعراف/ 172.

[5] . حجّ/ 31. توحید، صدوق، ص 343، صدر خبر در المحاسن، ص 241.

[6] . اعراف/ 172. «و هنگامی که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم ذریّه آن‌ها را بر گرفت و آن‌ها را گواه بر خویشتن ساخت.»

[7] . باب توحید، صدوق، ص 341.

[8] . همان مأخذ، ص 343؛ کافی، ج 6، ص 53.

[9] . مسند، ابو یعلی؛ شعب الایمان، بیهقی؛ الکبیر، طبرانی؛ جامع الصغیر، باب کاف؛ توحید، صدوق، ص 341 صدر حدیث.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: