borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دوم»
سپاس از والدین مصداق شکر الهی

سپاس از والدین مصداق شکر الهی[1]

آیت الله جوادی آملی ضمن بیان تفاوت شکر و مدح و حمد، سپاسگزاری از پدر و مادر را از مصادیق شکر الهی برشمرد و گفت: شکر پدر و مادر شرک نيست؛ در حقيقت شکر پدر و مادر به فرمان خداي سبحان است و امتثال فرمان خدا، شکر خداي سبحان به شمار مي‌آيد.

آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیه 151 بقره ﴿فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لي‏ وَ لا تَكْفُرُونِ﴾ در بیان تفاوت شکر و مدح و حمد می‌گوید: بين شکر و مدح و حمد معمولاً فرقهايي در کتاب‌هاي ادبي از نظر مورد و مصداق ذکر کرده‌اند و امّا ديگران گفته‌اند: «حمد براي ذات است، مدح، براي صفت است، شکر براي فعل». يک وقت انسان گوهر ذات يک مبدئي را در اثر اين که کمال محض است مي‌ستايد؛ ذاتش را حمد می‌کند صفتش را مداحي می‌کند، کارش را شکر گزاري می‌کند؛ چون شکر معمولاً در برابر نعمت است. نعمت، کار خداست.

وی تأکید می‌کند: صفات خدا را انسان مدح می‌کند، ذات خدا را حمد می‌کند و فعل خدا را شکرگزاري می‌کند؛ چون اگر نعمتي به انسان نرسد شکر نمي‌کند. شکر در برابر نعمتي است که به انسان مي‌رسد، محدوده‌اش بسته‌تر است، برخلافِ مدح که انسان صفتي را مدح می‌کند، خواه چيزي به انسان برسد، خواه نرسد، يا ذاتي را حمد می‌کند چيزي به انسان برسد يا نرسد، لذا گاهي خداي سبحان حمد را به ذات نسبت مي‌دهد می‌گويد: ﴿الْـحَمْدُ لِلَّـهِ﴾ [و] گاهي هم به صفت و فعل نسبت مي‌دهد: ﴿رَبِّ الْعالَمينَ * الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ﴾ ؛ حمدي که براي الله است، غير از آن حمدي است که براي ﴿رَبِّ الْعالَمينَ﴾ است، غير از آن حمدي است که براي «رحمن و رحيم» است، غير از آن حمدي است که براي ﴿مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ﴾ است.

این مفسر قرآن در ادامه در بیان پاداش شکر می‌گوید: يک وقت خداي سبحان مي‌فرمايد: شما اگر شکر کرديد من اضافه مي‌کنم، اين ناظر به همان است که ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها﴾، اين را در سوره مبارکه ابراهيم به عنوان پاداش شکر ذکر کرد:[2] ﴿وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ﴾، اين اعلان عمومي است؛ فرمود: اگر شکرگزاري کرديد، ما نعمت‌ها را افزوده خواهيم کرد يعني خود اين شکر که عبادت است، نه تنها جزاي اين شکر را خواهيم داد، آن نعمي که شما به پاس احترامِ آن نعمت شکرگزاري کرديد، آن نعمت‌ها را هم افزوده مي‌کنيم.

آیت الله جوادی آملی با بیان این که خداي متعال بعض از اوصاف را زمينه پاداش شخصي قرار داد، تأکید می‌کند:. .. [خداوند] فرمود: من شخصاً جزاي او را مي‌دهم. اگر کسي شکر براي او ملکه باشد (جزء شاکرين به شمار بيايد)، خدا جزاي او را مي‌دهد، امّا نگفت «من به او چه جزا مي‌دهم»، گاهي مثل صابرين مي‌فرمايد: ﴿بِغَيْرِ حِسابٍ﴾ يعني آن قدر جزا مي‌دهم که به حساب در نمي‌آيد؛ نه این که من کارم بي‌حساب است ـ معاذ الله ـ، چون فرمود: ﴿إِنَّا كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ﴾ ؛ نه يعني حساب نشده به او پاداش مي‌دهم يا بي‌حساب به او پاداش مي‌دهم، نه، بلکه مراد آن است آن قدر به انسان صابر پاداش مي‌دهيم که به حساب در نمي‌آيد و حساب او را خداي سريع الحساب به عهده دارد، در يک چشم برهم زدن همهٴ مسائل او مطرح است [حل می‌شود]، آنگاه ﴿إِنَّما يُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ﴾، گاهي هم دارد ﴿يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بغَيْرِ حِسَابٍ﴾، آن جا که دارد بي‌حساب وارد بهشت بشويد، يعني براي حساب معطلي نداريد و خداي سريع الحساب حساب شما را بررسي کرد. آن جا که دارد اجر آن‌ها را ﴿بِغَيْرِ حِسابٍ﴾، مي‌دهيم يعني آن قدر مي‌دهيم که به حساب درنمي‌آيد؛ به اندازهٴ عمل او ما اجر نمي‌دهيم، به قدري اجر مي‌دهيم که قابل حساب و شمارش نيست.

وی درباره سرّ عدم ذکر پاداش شاکران می‌گوید: [خداوند] درباره شاکرين فرمود: ما جزاي شاکرين را مي‌دهيم. شاکر اسم فاعل نيست صفت مشبهه است کسي که شاکر است (کسي که اين صفت براي او ملکه شد) خدا جزاي او را مي‌دهد. در سوره مبارکه آل‌عمران در دو جا فرمود: ما جزاي شاکرين را مي‌دهيم، امّا جزاي شاکرين چقدر است؟ خدا مي‌داند.

آیت الله جوادی آملی با تأکید بر سبقت رحمت خدا بر غضب الهی تصریح می‌کند: «... [خداوند] فرمود: ﴿وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ﴾؛ از باب اين که رحمتش سابق بر غضب است، وعده را بالصراحه کند و وعيد را تلويحاً و ضمناً، وگرنه سياق اقتضا مي‌کرد که بفرمايد: «لَئِنْ كَفَرْتُمْ لأعذّبنکم»، امّا تعذيب را تلويحاً و غیرمستقیم ذکر می‌کند، ولي وعده را تصريح مي‌کند و مي‌فرمايد: ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ﴾، و نيز درباره وعيد نفرمود: «لَئِنْ كَفَرْتُمْ لَأُعَذِّبَنَّكُم»، فرمود: اگر کفران نعمت کرديد من يک عذاب دردناکي دارم، امّا حالا تعذيب مي‌کنم يا نه، يک مطلب ديگر است اين يک هشدار ضمني است، اعلام خطر ضمني است؛ نه اعلام خطر رو در رويي و بالمطابقه. گر چه اگر صريحاً هم وعيد بکند باز خلف وعيد مخالف حکمت نيست و محال نيست، گر چه خلف وعده محال است.

وی در ادامه می‌‌افزاید: ممکن است خداي سبحان وعيدي بدهد و اعمال نکند، اين به جايي آسيب نمي‌رساند، امّا خدا ميعاد را (وعده را) تخلف نمي‌کند؛ چون عقلاً و نقلاً محال است، او نه خلف وعده دارد نه خلف وعيد. حالا اگر وعيد کرد (تهديد کرد) فرمود: اگر اين گناه را کرديد. من شما را عذاب مي‌کنم. شايد نکند، شايد عفو کند. اينها چه تصريحش، چه تلويحش در حد يک اعلام خطر است، ولي درباره وعده در حد يک اعلام پيمان است. محال است خداي سبحان خلف وعده بکند. اما خلف وعيد هيچ استحاله‌اي ندارد؛ او عفوّ است، او رحيم است و مانند آن. لذا معمولاً وعده را بالصراحهٔ و وعيد را تلويحاً، گاهي هم بالصراحه ذکر می‌کند در اين کريمه فرمود: ﴿وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ﴾، آن گاه فرمود: اين شکر نعمت، نعمت را هم افزوده می‌کند و سعي شما هم مشکور خواهد بود.

این مفسر قرآن، شکر را یکی از مظاهر حکمت توصیف کرده و می‌گوید:. .. اگر کسي به مقام شکر برسد به نوبه خود حکيم است؛ وقتي خداي سبحان لقمان را با حکمت مي‌ستايد که ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِکمَةَ﴾، آن گاه مسأله شکر را مطرح می‌کند اگر اين ﴿أَنِ اشْكُرْ﴾ تفسير حکمت باشد يعني يکي از بارزترين مظاهر حکمت، همان شکرگزاري خداي سبحان است: ﴿وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّـهِ﴾؛ شکر عبارت از صرف نعمت در راهي که منم دستور داده است. اگر کسي الله را نشناسد که نمي‌تواند نعمت‌هاي او را در راه او صرف کند، بايد الله را بشناسد، احکامش را بشناسد، حِکمش را بشناسد و حلال و حرامش را بشناسد تا آن نعمت را در حلالش صرف کند، پس هم شناخت علمي لازم است، هم کار عملي تا جمعاً بشود شکر، وگرنه انسان که زباني بگويد «شُكْراً لِلَّـهِ» يا «الْـحَمْدُ لِلَّـهِ» این که شکر نشد. شکر آن است که نعمت را به جا صرف کند؛ خب، تا خدا را نشناسد دينش را نشناسد، حلال و حرامش را نشناسد که نمي‌تواند نعمت را در جاي مخصوص خود صرف کند.پس اين می‌شود حکمت: ﴿أَنِ اشْكُرْ لِلَّـهِ﴾.

آیت الله جوادی آملی سپاسگزاري از پدر و مادر را از مصداق شکر خدا برشمرده و تأکید می‌کند: شکر را خداي سبحان به عنوان دستور به انسان‌ها داد، در همين آيه 14 لقمان فرمود: ﴿وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في‏ عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لي‏ وَ لِوالِدَيْكَ﴾.

اين شکر پدر و مادر شرک نيست؛ براي اين که خدا دستور داد ما آن‌ها را احترام کنيم، به فرمان خدا انسان پدر و مادر را حق‌شناسي می‌کند و اين امتثال فرمان خداست. اگر خدا دستور داد که ما از مجراي نعمت حق‌شناسي کنيم، اين امتثال فرمان خداست، فرمود: ﴿أَنِ اشْكُرْ لي‏ وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصيرُ﴾، و در حقيقت شکر پدر و مادر به فرمان خداي سبحان است و امتثال فرمان خدا، شکر خداي سبحان به شمار مي‌آيد.


[1] . نقل گفتاري از حضرت آيةالله جوادي آملي.

[2] . آيه 7 و 8 سوره ابراهيم7.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: