خداوند متعال قدیم است یعنی همواره بوده و پیوسته خواهد بود، زندهای است جاوید که نمیمیرد، و قیّومی است قائم به ذات خویش که چیزی از او فوت نمیشود، چرت و خواب او را فرا نمیگیرد، نزاییده و زاده نشده و هیچ کس کفو و همتای او نیست. خردها و اندیشهها به قلّه شناخت او نمیرسند و چشمان سر و دیدههای دل او را درک نمیکنند؛
ذات مقدّس او از مکان و جهت و زمان و حرکت منزّه، و از اتّحاد و حلول و دگرگونی و نابودی مبرّ است؛ وجودی است جاوید و سرمدی که او را ضدّی نیست، و حقّ محضی است که فساد و بطلان به آستان او راه ندارد. آری پروردگار ما چنین است، زیرا آن که خلاف اینهاست یا ناقص است و یا عاجز و یا محتاج، و خداوند از این جمله منزّه و بسیار برتر است.
از پیامبر6 روایت شده که فرموده است: «خداوند به هیچ چیزی شبیه نیست، و هیچ چیزی به او شباهت ندارد، و هر چه در وهم و خیال میآید او خلاف آن است.»[1]
امام باقر7 فرموده است:
«آیا جز این است که خداوند بدین سبب عالم و قادر نامیده شده که دانش را به دانشمندان و قدرت را به قدرتمندان عطا کرده است، و هر چه را شما در دقیقترین معانی آن به وسیله اوهام خود تمیز دهید، آن مانند شما مخلوق و مصنوع است، و به شما بازگشت دارد؛ خداوند متعال بخشنده حیات و زندگی و مقدّر کننده مرگ میباشد؛ شاید مورچه خیال میکند که خداوند نیز دارای دو شاخک است، زیرا کمال مورچه به وجود اینهاست، و تصوّر میکند که نبود اینها برای کسی که فاقد آنهاست مایه نقصان میباشد. به گمان من حال خردمندان بشر در توصیفی که از خداوند متعال میکنند نیز به همین گونه است، و در هر حال به او پناه میبریم.»
[1] . توحید، صدوق، ص 63، از ابی عبد الله7.