و چون از تنگنای رحم به جهان گسترده در آمد و به نوع ديگر از غذا محتاج شد، مدبّر حقيقی همان خون کثيف را که در رحم، غذای او بود به شير لطف مبدل میگرداند، و لباس گلگون خون را از او کنده، لباس سفيد شير را بر او میپوشاند و مزه و رنگ و صفاتش تغییر میکند زيرا که در اين حالت اين غذا برای بدن او از غذای سابق موافقتر است.
و در همان ساعت که به اين نوع از غذا محتاج میشود به حکم حکيم قدير غذای شير برای او مهيّاست و به الهام الهی زبان بيرون میآورد، و لبها را میجنباند و طالب غذا میشود[1] ، در آن وقت دو پستان مادر برای او مانند دو مشک کوچک آويخته که هر وقت که طلب غذا کند برای او مهيّا باشد، پس مادام که بدنش تر و نازک است و امعايش باريک و اعضايش نرم و لطيف است تاب غذاهای غليظ ندارد به اين شير اغتذا مینمايد.
[1] . علی در نهج البلاغه به اين حکمت خداوندی اشاره کرده و گويد: «فَمَنْ هَدَاكَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْيِ أُمِّكَ» چه کسی تو را آموخت که غذا را از پستان مادر بمکی. نهج البلاغه، خطبه 162.