borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد ششم»
از این راه به سوی خود آیید

امام7 بعد از بیان ارکان اسلام و ذکر اسرار و فلسفه احکام، مخاطبان خود را به انجام دستوراتی در طریق پیاده کردن آن ارکان، تشویق و هدایت می‌کند. نخست می‌فرماید: «پیوسته به یاد خدا باشید، که بهترین یادهاست!».

تعبیر به «أَحْسَنُ الذِّكْرِ‏ِ» به خاطر آن است که تمام برکات معنوی و مادّی از آن سرچشمه می‌گیرد.

در حدیثی از پیامبر اکرم6 می‌خوانیم که فرمود: «هیچ عملی در نزد خداوند متعال و نجات بخش‌تر برای بندگان، از هر گناهی در دنیا و آخرت، محبوب تر از ذکر خداوند وجود ندارد! کسی پرسید: حتّی جهاد در راه خدا؟ پیامبر6 فرمود: اگر به خاطر ذکر خدا نبود، دستور به جهاد داده نمی‌‌شد».[1]

سپس امام7 در ادامه این سخن می‌فرماید: «به آنچه خداوند به پرهیزکاران وعده داده است، علاقه مند باشید؛ که وعده او صادق‌ترین وعده‌هاست».

«و به راه و رسم پیامبرتان اقتدا کنید! که بهترین راه و رسم‌هاست؛ دستورات و سنّت او را به کار بندید، که هدایت کننده‌ترین سنّت‌هاست».

بی شک وعده‌‌های الهی به مطیعان و مؤمنان نیکوکار، صادق‌ترین وعده‌هاست. زیرا، کسی تخلّف از وعده می‌کند که یا عاجز و ناتوان باشد و یا بخیل و یا نادان؛ که بدون آگاهی وعده‌ای داده و بعداً از آن سر باز می‌زند. اما کسی که قدرت، علم وجودش بی پایان است، تخلّف از وعده درباره او محال است.

منظور از «هَدْی» (بر وزن منع) به معنای راه و رسم و طریقه و روش است و «سُنَّت» به معنای دستوراتی است که در زمینه‌‌های مختلف صادر فرموده است و با توجّه به اینکه پیامبر اکرم6 خاتم انبیاست، طبیعی است که راه و رسم و سنّت او برترین راه و رسم و سنت‌ها بوده باشد.

سپس امام7 در ادامه این سخن در مورد قرآن، تأکید می‌کند و چهار دستور درباره آن، بیان می‌فرماید. می‌گوید: «قرآن را فرا گیرید که بهترین گفته‌هاست! و در آن بیندیشید که بهار قلب‌هاست! از نور آن، شفا و درمان بطلبید که شفای دل‌ها(ی بیمار) است! و آن را به نیکوترین وجه تلاوت کنید، که نافع‌ترین سخن‌هاست!»

در اینجا امام7 در واقع چهار مرحله مختلف را که به طور طبیعی، یکی بر دیگری تقدّم دارد، ذکر فرموده است.

امام7 با این چهار دستور، وظیفه مردم را در برابر قرآن مجید مشخّص کرده و ای کاش تنها به تلاوت و تجوید و زیبایی صوت و قرائت، قناعت نمی‌شد و مراحل دیگر که هدف اصلی را تشکیل می‌دهد، درباره قرآن پیاده می‌گشت.

در جمله اوّل، درباره قرآن مجید، تعبیر به «احسن الحدیث» و در جمله آخر، به «انفع القصص» شده است و با توجّه به اینکه حدیث به معنای هر کلامی است که از سخنگویی صادر می‌شود (زیرا حدیث از مادّه «حُدوث» است. و به کلام، حدیث گفته می‌شود به خاطر اینکه پی درپی حادث می‌گردد) مفهوم آن این است که قرآن برترین کلامی است که در میان انسان‌ها وجود دارد: هم ازنظر فصاحت و بلاغت و هم از نظر محتوا. و در واقع، اشاره به آیه شریفه «خداوند بهترین سخن را نازل کرده است؛ کتابی که آیاتش (در لطف و زیبایی و عمق ومحتوا) همانند یکدیگر است؛ آیاتی مکرّر دارد».[2]

ولی «أَنْفَعُ الْقِصَصِ‏ِ» (با توجّه به اینکه «قَصَص» در اصل به معنای جستجوکردن چیزی است و به هر کلامی اطلاق می‌شود، زیرا هر سخنی چیزی را جستجو و بیان می‌کند و به همین دلیل بعضی از مفسّران تصریح کرده‌اند که «أحسن القصص» اشاره به مجموعه قرآن است) ناظر به آثار و نتایج عملی قرآن است که در سایه پیاده کردن دستورات آن حاصل می‌شود.

از این جهت، در پایان خطبه به نکته بسیار مهمّی در رابطه با عالم بی عمل و آنان که قرآن را می‌خوانند و عمل نمی‌‌کنند اشاره کرده و می‌فرماید: «به یقین، عالمی که به غیر علمش عمل می‌کند، همچون جاهل سرگردانی است که هرگز از جهل خویش به خود نمی‌‌آید! بلکه حجّت بر او عظیم تر و حسرتش پایدارتر و سرزنش او در پیشگاه خدا سزاوارتر است! «(وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لَا يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ‏ِ؛ بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ أَعْظَمُ، وَ الْحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ، وَ هُوَ عِنْدَ اللَّـهِ أَلْوَم‏)».[3]

در این عبارت امام7 نخست تشبیه جالبی درباره عالم بی عمل (یا به تعبیر امام7 : عالمی که به غیر علمش عمل می‌کند) فرموده، که نشان می‌دهد چنین عالمی از حدِّ یک جاهل معمولی هم پایین تر است. به جاهل سرگردانی می‌ماند که هرگز از جهل خود بیدار نمی‌شود و امیدی به هدایت او نیست؛ چرا که آگاهانه در راه خلاف گام نهاده و به همین جهت، خداوند توفیق هدایت را از او سلب می‌کند؛ نیروهای خود را در این سرگردانی از دست می‌دهد و هرگز به ساحل نجات نمی‌‌رسد و در گرداب‌‌های هلاکت گرفتار می‌شود.

سپس از این مرحله پا را فراتر می‌نهد و بدبختی بیشتر چنین عالمی را نسبت به جاهل سرگردان در سه جمله کوبنده بیان می‌دارد. نخست می‌فرماید: «حجّت بر او عظیم است! «چرا که جاهل می‌تواند جهل خود را عذر قرار دهد ولی عالم بی عمل چه عذری خواهد داشت؟!

دیگر اینکه: «حسرت او پایدارتر است!» زیرا با داشتن اسباب و وسایل سعادت از این قافله عقب مانده و در بیابان زندگی گرفتار سرگردانی شده است.

سوم این که: «او در نزد خدا بیش از جاهل سرگردان مستحق سرزنش و ملامت است!» چون حجّت الهی و عقلی از هر نظر بر او تمام بوده و چنین کسی از هر نظر، مستحقّ ملامت است. به همین دلیل، در روایات اسلامی می‌خوانیم که امام صادق7 فرمود: «هفتاد گناه جاهل بخشوده می‌شود، پیش از آنکه یک گناه عالم بخشوده شود!»[4] بلکه قبول توبه چنین عالم بی عمل، بسیار مشکل است زیرا قرآن می‌گوید: «توبه تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام داده‌اند».[5] (اشاره به این که توبه عالم، سخت پذیرفته می‌شود).


[1] . کنز العمّال، شماره 3931.

[2] . سوره زمر، آیه 23.

[3] . «یستفیق» از مادّه «استفاقه» به معنای بهبودی یافتن از بیماری و یا هوشیار شدن بعد از مستی و یا بیدارشدن بعد از خواب است و در خطبه بالا، مناسب، معنای سوم است. «ألوم» از مادّه «لوم» (بر وزن قوم) به معنای سرزنش گرفته شده و با توجّه به اینکه «ألوم» صیغه افعل تفضیل است، در اینجا به معنای «سزاوارتر به ملامت» است.

[4] . کافی، جلد 1، صفحه 47، حدیث 1.

[5] . سوره نساء، آیه 17.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: