مهمترین اصل و پایه حقوق بشر، «کرامت انسانی» است. قرآن کریم با عبارت ﴿لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ﴾ همانا فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم.[1] به این حقیقت اشاره میکند.
علی7 درباره خلقت آدم7 میفرماید:
«پس، از فرشتگان خواست تا آنچه در عهده دارند ادا کنند و عهدی را که پذیرفتهاند وفا کنند. سجده او را از بُن دندان بپذیرند، خود را خوار و او را بزرگ گیرند؛ و فرمودند: «آدم را سجده کنید ای فرشتگان! فرشتگان به سجده افتادند جز شیطان» «که دیده معرفتش از رشک تیره شده و بدبختی بر او چیره، خلقت آتش را ارجمند شمرد و بزرگ مقدار و آفریده از خاک را پست و خوار»[2]
منشأ این کرامت همان دمیدن روح خدایی در آدم است. علی7 در همین خطبه طی شرح مراحل خلقت انسان، بدان اشاره کرده، فرمود:
«پس از دم خود در آن دمید تا به صورت انسانی گردید، خداوند ذهنها، که آن ذهنها را به کار گیرد، و اندیشهای که تصرف او را بپذیرد.»[3]
این کرامت نظری، پایه بزرگواریهای عملی قرار میگیرد و اصول حقوقی و اخلاقی بسیاری بر اساس آن تنظیم میگردد. بر اساس اصل کرامت است، که اصل آزادی و عدم بردگی انسان اعلام شده است. نمونه آن ماده 4 اعلامیه جهانی حقوق بشر است که بیان میدارد: «هیچ کس را نمیتوان به بندگی گرفت. بندگی و سوداگری بنده در هر شکل که باشد ممنوع است.»
علی7 در یک بیان زیبا میفرماید:
«ای مردم! آدم نه عبد و نه کنیز زائید، و مردم همه آزادند.»[4]
در روایت دیگری از علی7 نقل شده است که فرمود:
«مردم همه آزادند مگر کسی که علیه خود به عبد بودن اقرار کند.»[5]
با این حال، از آنجا که قبل از اسلام نظام برده داری حاکم بود، حکومت اسلامی با وضع مقررات فراوان فقهی و تشویق برده داران و سایر مردم به آزادی بردگان، تشویق کرد. مثلاً در فقه؛ آزادی بردگان یكی از مصادیق كفارات است.
علی7 در اجرای این حکم اسلام تلاش فراوان کرد. در روایتی آمده است علی7 هزار بنده را آزاد کرد.[6] این آزادی تنها مربوط به بردگان مسلمان نبود. در خبری آمده است امیر المؤمنین7 بنده نصرانی را خریداری و آزاد کرد.[7]
با این حال در آزادسازی بردگان، مصالح دنیوی آنان در نظر گرفته میشد. بدین جهت آن حضرت از آزادسازی نابینایان و افراد زمین گیر نهی کرد.[8] تا این گونه افراد پس از آزادی، دچار مشکلات اجتماعی نشوند. این ممنوعیت نوعی تأمین اجتماعی برای افراد ناتوان و زمین گیر محسوب میشود.
در حکمرانی نیز علی7 به اصل کرامت توجه داشته و کارگزاران خود را به رعایت آن تذکر داده است. مثلاً در فرمان حکومتی خویش به مالک اشتر میفرماید:
«و مهربانی بر رعیت و دوستی ورزیدن با آنان و مهربانی کردن با همگان را برای دل خود پوششی گردان، و مباش همچون جانوری شکاری که خوردنشان را غنیمت شماری! چه رعیت دو دستهاند: دستهای برادر دینی تواند، و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند. گناهی از ایشان سر میزند، یا علتهایی بر آنان عارض میشود، یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشان میرود، به خطاشان منگر، و از گناهشان درگذر.»[9]
دهقانان شهر انبار هنگام رفتن ایشان به شام پیاده شدند و پیشاپیش دویدند فرمود:
«این چه کار بود که کردید؟ گفتند: عادتی است که داریم و بدان امیران خود را بزرگ میشماریم، وی با جملات زیر آنان را از این کردار منع فرمود: به خدا که امیران شما از این کار سودی نبردند و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج میافکنید و در آخرتتان بدبخت میگردید. و چه زیانبار است رنجی که کیفر در پی آن است، و چه سودمند است آسایشی که با آن، از آتش امان است.» [10]
علی7 اجازه نمیدهد که به بزرگواری انسان لطمه وارد شود هر چند در برابر حاکمی چون علی7 باشد. افزون آن که علی7 نه تنها رعایت کرامت انسان را در حال حیاتش لازم میدید، بلکه سفارش مینمود تا بعد از مرگ انسان نیز احترامش باید حفظ شود، حتی اگر دشمن باشد. اوج توجه آن حضرت در وصیت نامه ایشان در مورد قاتل خویش است. علی7 در وصیت خود پیرامون ابن ملجم فرمود:
«دست و پا و دیگر اندام او را مبرید که من از رسول خدا6 شنیدم میفرمود: بپرهیزید از بریدن اندام مرده هر چند سگ دیوانه باشد.»[11]
علی7 تذکرهای مهم نسبت به کبر و به خصوص به کبر حاکمان میدهد.
«اگر خدا اجازه کبر ورزیدن را به یکی از بندگانش میداد، به یقین چنین اجازهای را به پیامبرانش میداد، لیکن خدای سبحان بزرگی فروختن را بر آنان ناپسند دید و فروتنی شان را پسندید.»[12]
[1] . سوره اسراء، آیه 70.
[2] . نهجالبلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه 1، ص 5 .
[3] . نهجالبلاغه، خطبه 1، ص5.
[4] . محمد بن یعقوب كلینی ، فروع كافی، ج8 ، ص 69.
[5] . محمدبن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعهٔ، ج 16، ص 32.
[6] . وسائلالشیعه، ج16، ص3.
[7] . همان، ج 16، ص30.
[8] . همان، ج 16، ص27.
[9] . نهجالبلاغه، نامه 53، ص326.
[10] . نهجالبلاغه، کلمات قصار، ش 37، ص 366.
[11] . نهجالبلاغه، ص 321.
[12] . نهجالبلاغه، خطبه 192، ص 214.