borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد ششم»
چرا هدایت قرآن ویژه پرهیزکاران است؟

تا مرحله‌ای از تقوا در وجود انسان نباشد (مـرحله تسلیم در مقابل حق و پذیرش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هـدایت کتاب‌های آسمانی و دعوت انبیا بهره بگیرد. «زمین شوره سنبل برنیارد، هـزاران بار اگر باران ببارد» سرزمین وجود انسانی نیز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاک نشود، بذر هدایت را نمی‌‌پذیرد، و لذا خداوند می‌فرماید: قرآن هادی و راهنمای متقیان است. متقین (پرهیزکاران) که اسلام را در تمام ابعادش پذیرا گشته‌اند ویژگی‌های زیر را دارا هستند:

1ـ ایمان به غیب: ﴿الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾؛ آنها کسانی هستند که ایمان به غیب دارند

غیب و شهود دو نقطه مقابل یکدیگرند، عالم شهود عالم محسوسات است، و جهان غیب، ماورا حـس، زیـرا غـیـب در لـغـت بـه معنی چیزی است که پوشیده و پنهان است و چون عالم ماورا مـحـسـوسـات از حس ما پوشیده است به آن غیب گفته می‌شود، ایمان به غیب درست نخستین نقطه‌ای است که مؤمنان را از غیر آنها جدا می‌سازد و پیروان ادیان آسمانی را در برابر منکران خدا و وحی و قیامت قرار می‌دهد و به همین دلیل نخستین ویژگی پرهیزکاران، ایمان به غیب، ذکر شده است.

2ـ ارتباط با خدا: ﴿وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ﴾؛ ویژگی دیگر پرهیزکاران آن است که، نماز را برپا می‌دارند.

نماز که رمز ارتـبـاط بـا خـداسـت، مـؤمـنانی را که به جهان ماورا طبیعت راه یافته‌اند، در یک رابطه دائمی و هـمـیـشـگی با آن مبدا بزرگ آفرینش نگه می‌دارد، آنها تنها در برابر خدا سر تعظیم خم می‌کنند، چنین انسانی احساس می‌کند از تمام مخلوقات دیگر فراتر رفته، و ارزش آن را پیدا کرده که با خدا سخن بگوید، و این بزرگ‌ترین عامل تربیت او است.

3ـ ارتباط با انسان‌ها: ﴿وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ﴾ آنها علاوه بر ارتباط دائم با پروردگار رابطه نزدیک و مستمری با خلق خدا دارند، و از تمام مواهبی که به آنها روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند. بنابراین مردم پرهیزگار آنها هستند که نه تنها از اموال خود، بلکه از علم و عقل و دانش و نیروهای جسمانی و مقام و موقعیت اجتماعی خود، و خلاصه از تمام سرمایه‌‌های خویش به آنها که نیاز دارند می‌بخشند، بی آنکه انتظار پاداشی داشته باشند.

4ـ ایمان به تمام پیامبران: ﴿وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ﴾؛ نشانه چهارم ایمان به تمام پیامبران و برنامه‌‌های الهی است، آنها کسانی هستند که به آنچه برتو نـازل شـده و آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان دارند.

5ـ ایمان به رستاخیز: ﴿وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴾؛ صـفـتـی اسـت که در این سلسله از صفات برای پرهیزکاران بیان شده است آنها به آخرت قطعا ایـمـان دارنـد. آنها یقین دارند که انسان عبث و بی هدف آفریده نشده، آفـریـنش برای او خط سیری تعیین کرده است که با مرگ هرگز پایان نمی‌‌گیرد، ایـمـان بـه رسـتـاخـیز اثر عمیقی در تربیت انسان‌ها دارد، به آنها شهامت و شجاعت می‌بخشد زیرا براساس آن، اوج افتخار در زندگی این جهان، (شهادت) در راه یک هدف مقدس الهی است که آغـازی اسـت بـرای یـک زندگی ابدی و جاودانی و ایمان به قیامت انسان را در برابر گناه کنترل می‌کند، و به هرنسبت که ایمان قوی‌تر باشد گناه کمتر است.

۶ـ رستگاران: ﴿أُولئِكَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ﴾ اشاره به نتیجه و پایان کار مؤمنانی که صفات پنجگانه فوق را در خود جـمع کرده‌اند، می‌گوید: این‌ها بر مسیر هدایت پروردگارشان هستند و این‌ها رسـتـگـارانـنـد ﴿أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ در حقیقت هدایت آنها و همچنین رستگاریشان از سوی خدا تضمین شده جالب اینکه می‌گوید: ﴿عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ﴾ اشاره بـه اینکه هدایت الهی، همچون مرکب راهواری است که آنها بر آن سوارند، و به کمک این مرکب به سوی رستگاری و سعادت پیش می‌روند.

متقی، مراقب است غفلت نمی‌کند در جستجوی برنامه‌‌های تربیتی انبیاء است تا بر اساس آن زندگی خود را شکل دهد. او نعمت‌ها را از خدا می‌داند و در این اندیشه است که چگونه آنها را خدا پسندانه مصرف کند.

تجمل گرایی، رقابت در مصرف، چشم و هم چشمی، اسراف و تبذیر در حقیقت یعنی فراموش کردن هدف و مقصد و نادیده انگاشتن حساب و کتاب و بهشت و جهنم.

مؤمن، نیاز برادر ایمانی خود را فراموش نمی‌کند و از سوی دیگر مراقب است مبادا کاری کند که همتا و برادر شیطان محسوب شود مانند اسراف، با این وصف چگونه ممکن است مؤمن و متقی مبتلا به اسراف و تبذیر شود؟!

متقی، ساده زندگی می‌کند مراقب است وقت و فکر و عمر خود را صرف گناه نکند مراقب حق الناس است. نعمت‌های خدا را می‌‌شناسد و مراقب است مبادا آنها را تلف کند و یا در غیر مسیر صحیح مصرف نماید.

بی‌دلیل نیست که هر هفته خطیب نماز جمعه باید در خطبه‌‌های نماز، متذکر تقوی باشد و نقش آن را در زندگی مردم یادآوری کند. تقوی، یک کلمه بیش نیست اما آنگاه که به صورت صفت ثابت درآید صاحب خود را قطعاً رستگار می‌کند. وقتی ایمان و تقوی در وجود انسان‌ها به صورت صفت ثابت درآیند فلاح و رستگاری آنها را تضمین می‌کنند در مورد این افراد قرآن می‌فرماید: ﴿قد افلح المؤمنون﴾ قطعاً مؤمنان رستگار شدند.

در مورد متقین می‌فرماید: ﴿أُولئِكَ هُمُ الْـمُفْلِحُونَ﴾ آنان قطعا رستگار هستند. یعنی شایدی در کار نیست. آنان که ایمان و تقوی با جانشان سرشته شده و مؤمن و متقی شده‌اند باید با این بشارت الهی شاد باشند.

آنان قبل از اینکه این سرای فانی را ترک کنند خود را برای ورود به سرای دیگر آماده کرده‌اند تا در زمان موعود با دلی آرام و قلبی مطمئن به سوی فضل و رحمت الهی سفر کنند.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: