گاهی رابطه قرارداد متقابل از رابطه انسانها با یکدیگر فراتر میرود و شامل رابطه انسان با خدا هم میشود. مثلاً خدای متعال میفرماید: ﴿إِنَّ اللَّـهَ اشْتَرى مِنَ الْـمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَـهُمْ بِأَنَّ لَـهُمُ الْـجَنَّةَ﴾؛[1] من با بندگانم معامله میکنم و جان و مالشان را در مقابل بهشت میخرم.»
واضح است که خدا به ما احتیاجی ندارد تا با ما قراردادی ببندد و ما چیزی به او تقدیم کنیم؛ اما برای اینکه راهی برای تربیت و تکامل ما باز کند خود را به منزله موجودی قرار داده است که با انسان معامله میکند. یا میفرماید: ﴿هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ﴾؛ [2] آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب ابدی نجات میدهد؟» آن تجارت چیست؟ میفرماید: ﴿تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّـهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ﴾؛[3] به خدا ایمان بیاورید و در راه او با مال و جان جهاد کنید.»
خدای متعال برای اینکه در ما انگیزه انجام کار خوب ایجاد کند تا مستحق رحمت او شویم از این مفاهیم استفاده میکند. خداوند در این آیه شریفه، خود را به منزله مشتری که متقاضی است قرار میدهد و میگوید: «چه کسی میخواهد جان و مالش را به من بفروشد؟»
گاهی بر عکس حالت فوق، تعهد را ما شروع میکنیم. این تعهد انواعی دارد که دارای مفاهیمی شبیه به هماند و عبارتند از: عهد، قسم و نذر.
اگر ما با انسانها عهدی ببندیم ولی برخلاف تعهد عمل کنیم چه قدر زشت است؟! یعنی عامترین و روشنترین ارزشهای اجتماعی و بهترین ارزشهای عقلی را پایمال کردهایم. در حقیقت معاملهای انجام دادهایم و بعد تقلب کردهایم. این عمل بسیار زشت است، اما به هر حال یک نوع کار متقابلی است بین دو نفری که هم عرضاند و او هم میتواند همین بلا را به سر ما بیاورد. من به او احتیاج دارم و او هم به من احتیاج دارد.
خدای متعال به باطن ما و به کارهای ما آگاهتر از خود ماست. حال اگر با چنین خدایی قراردادی ببندم که اگر فلان کار را کردی فلان عمل را انجام میدهم، ولی قصد تقلب داشته باشم یا بعداً در انجام تعهدم سهل انگاری کنم، این خیلی زشت است و در اصل پا به بخت خودم زدهام. پس خیانت کردن به خدا خیلی زشتتر از تخلفاتی است که انسانها نسبت به یکدیگر میکنند.
این دو عبارت حضرت زهرا3 با این اصل کلی ارتباط پیدا میکند. یکی از آندو، وفای به نذر است. نذرِ مشروط یعنی؛ با خدا قرارداد میبندم که اگر حاجت من برآورده شود، مثلاً سه روز روزه میگیرم. حال اگر نذر کننده به این تعهد عمل نکرد خدا این خیانت را نادیده نمیگیرد؛ چون بنای خدا بر این است؛ که یا زمینه رشد و ترقی را فراهم کند، تا ما استحقاق پاداش پیدا کنیم، یا به سوء اختیار خودمان تنزل کنیم و مستحق عقوبت شویم.
انسان، یعنی موجودی که خدا به او اختیار داده است برای اینکه یا راه رشد را انتخاب کند یا راه سقوط را. بنابراین او باید زمینه را فراهم کند تا ما انتخاب کنیم.
[1] . سوره توبه، آیه 111.
[2] . سوره صف، آیه 10.
[3] . سوره صف، آیه 11.