﴿وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانينَ جَلْدَةً... ﴾[1]
معنای «رمی»، انداختن است ولی به عنوان استعاره در نسبت دادن امری ناپسند به انسان نیز استعمال میشود، مانند نسبت زنا و دزدی دادن، که آن را (قذف) هم میگویند.[2]
و از سیاق آیه بر میآید که مراد از رمی نسبت زنا دادن به زن محصنه و عفیفه است و مراد از آوردن چهار شاهد که ناظر و گواه زنا بودهاند، اقامه این شهود، برای اثبات نسبتی است که داده و در این آیه خدای تعالی دستور داده در صورتی که نسبت دهنده چهار شاهد نیاورد او را تازیانه بزنند و از آن به بعد شهادت او را نپذیرند و در ضمن حکم به فسق او نیز کرده است. و معنای آیه این است که کسانی که به زنان عفیف نسبت زنا میدهند و چهار شاهد بر صدق ادعای خود نمیآورند، باید هشتاد تازیانه به ایشان بزنید و چون ایشان فاسق شدهاند، دیگر تا ابد شهادتی از آنان قبول نکنید.
و این آیه به طوری که ملاحظه میفرمایید از نظر نسبت دهنده مطلق است، یعنی هم شامل مرد میشود و هم زن، هم حر و هم برده، در روایات اهل بیت: هم، آیه همین طور تفسیر شده است.
﴿إِلاَّ الَّذينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَحيمٌ﴾
معنا چنین باشد که هرگز شهادت آنان را نپذیرید، چون فاسقند، مگر آن که توبه نموده و عمل خود را اصلاح کنند، چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است، و چون چنین است گناهشان را میآمرزد، و به ایشان رحم میکند، یعنی حکم به فسق و نپذیرفتن ابدی شهادت آنان را بر میدارد.
بعضی از مفسرین[3] گفتهاند؛ که استثناء مزبور تنها و تنها راجع به جمله اخیر است، در نتیجه اگر قذف کننده بعد از اقامه حد توبه کند و اصلاح نماید، گناهش آمرزیده میشود، ولی باز هم شهادتش تا ابد پذیرفته نیست، ولی بنا به گفته کسی[4] که استثناء را راجع به هر دو جمله میداند نتیجهاش این میشود که هم گناهش آمرزیده میشود و هم شهادتش پذیرفته میگردد.
﴿وَ الَّذينَ يَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ... مِنَ الْكاذِبينَ﴾
یعنی کسانی که زنان خود را متهم میکنند و غیر از خود شاهدی ندارند که شهادتشان را تأیید کند ﴿فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّـهِ﴾ چنین کسانی شهادتشان که یک شهادت از چهار شاهد است، چهار بار خواهد بود و شهادتش را متعلق به خدا کند که راست میگوید.
معنای مجموع این دو آیه چنین است که: کسانی که به همسران خود نسبت زنا میدهند، و چهار شاهد ندارند ـ و طبع قضیه هم همین است، چون تا برود و چهار نفر را صدا بزند که بیایند و زنای همسر او را ببینند تا شهادت دهند غرض فوت میشود و زناکار اثر جرم را از بین میبرد ـ پس شهادت چنین کسانی که باید آن را اقامه کنند چهار بار شهادت دادن خود آنان است که پشت سر هم بگویند: خدا را گواه میگیرم که در این نسبتی که میدهم صادقم و بار پنجم بعد از ادای همین شهادت اضافه کند که لعنت خدا بر من باد اگر از دروغگویان باشم.
[1] . سوره 33. احزاب، آیه 59 .
[2] . روح المعانی، ج 18، ص 87.
[3] . مجمع البیان، ج 7، ص 126 به نقل از حسن.
[4] . مجمع البیان، ج 7، ص 126، به نقل از ابن عباس.