borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد ششم»
د: زدودن نابرابری‌‌های عملی

آنچه تاکنون گفتیم فقط جنبه حقوقی و اخلاقی عدل و مساوات بود. اما باید پذیرفت که جوامع بشری همیشه گرفتار نابرابری‌‌های عملی بوده‌اند. طبقه‌ای در رفاه و طبقه‌ای در رنج و درد و فقر به سر برده‌اند. اینجا است که باید به فکر چاره‌ای عملی بود. ماده 25 بیانیه جهانی حقوق بشر با اشاره به همین حقیقت بیان می‌دارد:

«هرکس حق دارد از سطحی از یک زندگانی برخوردار باشد که سلامت و رفاه او و خانواده‌اش منجمله خوراک و لباس و مسکن و رسیدگی‌های پزشکی آنان را تأمین کند. همچنین حق دارد از خدمات ضروری اجتماعی در هنگام بیکاری و بیماری و درماندگی و بیوگی و پیری یا در سایر مواردی که بنا به اوضاع و احوال بیرون از اراده او وسایل معاش وی مختل گردد، استفاده کند.»

بازمی‌گردیم به سیره علوی، تا ببینیم علی7 در این زمینه چه فرموده است:

علی7 در یک کلام بسیار پرمعنی می‌‌فرماید:

«و ستم بر ناتوان زشت‌ترین ستم است.»[1]

این بیان، زمینه ساز فرهنگی است که ابتدا در آن به ناتوان به خاطر ناتوانی‌اش ستم نشود امّا باید پا را از این فراتر گذاشت و به سراغ محرومان رفت.

علی7 در بیان شدیداً و هشدار دهنده‌ای می‌‌فرماید:

«سپس خدا را، خدا را! در طبقه فُرودین از مردم با آنان که راه چاره ندانند و از درویشان و نیازمندان و از بیماری بر جای ماندگانند، که در این طبقه مستمندی است خواهنده، و مستحق عطایی است به روی خود نیاورنده.»[2]

سپس حضرت علی7 دستور می‌دهد بخشی از بیت المال و قسمتی از غله‌‌های زمین‌های خالصه به آنان داده شود. نکته مهم این است، آنچه به آنها پرداخت می‌شود. اوّلاً صورت تفضل حاکم ندارد، بلکه حق آنها است. لذا در قسمتی از کلام امام7 آمده است: آنچه بر عهده تو نهاده‌اند، رعایت حق ایشان است.[3] ثانیا عدم توجه به آنها با این توجیه که حکومت باید کارهای بزرگ انجام دهد، پذیرفته نیست. بدین خاطر امام7 در ادامه می‌‌فرماید:

«انجام کارهای مهم دلیل نمی‌شود تا کارهای کوچک را رها کنی.»[4]

همانطور که از عبارات حضرت امیر7 به دست می‌آید، توجه حاکم به ضعیفان اختصاص به قشر خاصی از آنان ندارد. بلکه همه آحاد مردم را شامل می‌شود. زیرا کلام امام7 مقید به هیچ قیدی نیست.

تا این قسمت سخن حضرت، در اعلامیه جهانی حقوق بشر هم آمده است، امّا علی7 به همین مقدار بسنده نمی‌‌کند، و فقط نمی‌‌گوید دستگیری نمودن از طرف حکومت حق فقیران است، بلکه از آن طرف حاکمان باید زندگی شان را در حد معمول پایان آورند. و این چیزی است که می‌تواند حکومت علوی را از بسیاری حکومت‌‌ها ممتاز سازد. یعنی چه بسا حکومت‌‌هایی به فقیران برسند و سیستم تأمین اجتماعی مناسبی سامان دهند. امّا از آن طرف، حاکمان حاضر نیستند چون فقیران زندگی کنند.

بدین خاطر امام علی7 به مالک سفارش می‌کند: مبادا فرو رفتن در نعمت، از پرداختن به آنان بازت دارد.[5]

زیباتر سخن، نامه‌ای است که آن حضرت به عثمان بن حنیف انصاری نوشته است:

«برای او خبر آوردند که ابن حنیف فرماندار بصره به مهمانی عده‌ای رفته است. در آن نامه علی7 ضمن نکوهش عمل ابن حنیف، با کنایه به او گوشزد می‌کند تو پیرو امامی هستی که از دنیای خود، به دو جامه فرسوده و دو قرصه نان بسنده کرده، هیچ زری نیاندوخته و هیچ جامه کهنه‌ای نیافزوده است. و اگر خواستمی دانستمی که چگونه عسل پالوده، و مغز گندم و بافته ابریشم را به کار برم لیکن هرگز هوای من بر من چیره نخواهد گشت و حرص، مرا به گُزیدن خوراک‌ها نخواهد کشید، چه اینکه ممکن است در حجاز یا یمامه کسی در حسرت گرده نانی باشد و یا هرگز شکمی سیر نخورد و من سیر بخوابم و پیرامونم شکم‌هایی باشد که از گرسنگی به پشت دوخته و جگرهایی سوخته.


[1] . نهج‌البلاغه، نامه 31، ص 305.

[2] . نهج‌البلاغه، نامه 53، ص 335.

[3] . همان.

[4] . همان.

[5] . همان، ص 335.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: