borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد ششم»
ج ـ بیان درجات شائبه‌ها و آفت‌هایى که به اخلاص آسیب مى‌رساند

بدان آفاتی که اخلاص را از بین می‌برد بعضی جلی و برخی خفی است، پاره‌ای با آن که جلی و آشکارند ضعیف، و برخی با آن که خفی می‌باشند قوی هستند. فهم درجات این آفات از حیث خفاء و ظهور به آسانی دانسته نمی‌شود.

اما روشن‌ترین آفات اخلاص ریاء است و برای همین مثالی می‌آوریم و می‌گوییم: هنگامی که نمازگزار نمازش را با اخلاص به جا آورد و جماعتی به او می‌نگرند و یا کسی بر او داخل می‌شود، شیطان بر او وارد می‌گردد و به او می‌گوید: آوازت را نیکو کن تا اشخاص حاضر به دیده احترام و صلاح به تو بنگرند و تو را حقیر نشمارند و غیبت نکنند، در نتیجه او حالت خشوع به خود می‌گیرد و اعضایش را ساکن و آرام می‌گرداند و نمازش را نیکو به جای می‌آورد و این همان ریای ظاهر است که بر مریدهای مبتدی پوشیده نیست. و این درجه اول است... .

درجه دوم ـ آن که مرید این آفت را می‌شناسد، و از آن پرهیز می‌کند، و در این مورد از اطاعت شیطان سرباز می‌زند، و بر او توجه ندارد و نمازش را به همان گونه که بوده ادامه می‌دهد در این هنگام شیطان به عنوان خیر خواهی بر او وارد می‌شود و به وی می‌گوید: مردم از تو متابعت و به تو اقتدا می‌کنند و به تو می‌نگرند و کردارت را نقل می‌کنند و به تو تاسی می‌جویند، اگر اعمالت را خوب به جا آوری ثواب اعمال آنها از آن توست و اگر بد انجام دهی وزر وبال آنها بر عهده تو خواهد بود. پس عمل خود را در پیش روی آن‌ها نیکو کن شاید در خشوع خود و نیکو به جا آوردن عبادت به تو اقتدا کنند.

این تلقینی دشوارتر از اول است و بسا کسی که به تلقین نخست فریفته نشده در این جا فریب خورد، چه این نیز عین ریا و باطل کننده اخلاص است. زیرا اگر او خشوع و حسن عبادت را خوب می‌داند و ترک آن را برای غیر خود نمی‌‌پسندد چرا در خلوت آن را برای خود سزاوار نمی‌‌داند و ممکن نیست دیگری نزد او از خودش عزیزتر باشد. بلکه این صرف ریا و دگرگون کردن حقیقت است. زیرا کسی که به او اقتدا می‌شود باید دارای استقامت نفس بوده و دلش روشنی یافته باشد تا نورش به دیگران برسد و در نتیجه ثوابی عاید وی گردد، اما این پیشوا که تحت تأثیر شیطان قرار گرفته عمل او صرف نفاق و تلبیس است، کسی که به او اقتدا کند به ثواب عملش می‌رسد لیکن خود وی به سبب مشتبه کردن امر و اظهار خلاف باطن مورد مواخذه و کیفر قرار خواهد گرفت.

درجه سوم ـ و این از درجات پیش دقیق‌تر است و عبارت از این است که بنده نفس خود را آزموده و به مکرهای شیطان آگاه است و می‌داند که اختلاف عمل در حال خلوت و مشاهده غیر صرف ریا است و اخلاص آن است که نماز او در خلوت مانند نمازی باشد که آن را در انظار مردم به جا می‌آورد، و از خود و خدای خویش شرم کند که به سبب مشاهده مردم خشوعی بیش از آنچه عادت اوست در نمازش را به گونه‌ای که در پیش روی مردم می‌پسندد نیکو به جا آورد، و در برابر مردم نیز به همین نحو عمل کند. این روش نیز ریایی دشوار و پیچیده است، زیرا نمازش را در خلوت نیکو ادا کرده تا در پیش مردم آن، را نیکو به جا آورد و میان آنها تفاوتی نگذاشته است لیکن او هم در خلوت و هم در پیش روی خلق توجهش به مردم است. در حالی که اخلاص آن است که برای آدمی تفاوت نکند که بهایم تماشاگر نماز او باشند یا خلایق و او همچنان بر یک روش باشد. اما گویا نفس این شخص به وی اجازه نمی‌دهد که در پیش روی مردم نماز را بد بگذارد، آنگاه شرم می‌کند که در زمره ریا کنندگان قرار گیرد. و گمان می‌کند با یکسان خواندن نماز در خلوت و در پیش روی مردم، ریا را از عمل خود زدوده است. لیکن هیهات! چون ریاء زمانی زدوده می‌شود که او در نهان و آشکار به مردم توجهی نداشته باشد چنان که به جمادات توجه ندارد در حالی که این شخص اندیشه‌اش هم در نهان و هم در آشکار به خلق مشغول است: و این خود از مکرهای پنهانی شیطان است.

درجه چهارم ـ که دقیق‌تر و پوشیده تر است آن است که به هنگامی که مشغول نماز است مردم به او بنگرند و شیطان نتواند به او بگوید؛ به خاطر این مردم در نماز خشوع کن، زیرا می‌داند که او این حیله‌اش را دریافته است: لذا شیطان به او می‌گوید: در جلال و عظمت خداوند و کسی که در پیش روی او ایستاده‌ای بیندیش، و شرم کن از این که خداوند به دلت نظر کند و تو از او غافل باشی. از این رو دلش را حاضر و اعضایش را خاشع می‌کند و گمان می‌کند این عمل اخلاص است در حالی که مکر و فریب است، چه اگر خشوعش به سبب توجه به جلال الهی است بایستی این توجه در خلوت نیز ملازم حال او باشد و حضور آن در خاطرش به حالت حضور غیر او اختصاص نداشته باشد.

نشانه ایمنی از این آفات آن است که؛ آنچه را در خلوت به دلش خطور می‌دهد همان باشد که در پیش روی مردم به خاطرش می‌آورد و حضور غیر سبب این خطورات نباشد، چنان که وجود حیوانی سبب آن نخواهد شد. لذا مادام که در احوال او از مشاهده انسان و مشاهده حیوان تفاوت روی می‌دهد هنوز از صفای اخلاص به دور بوده و باطنش به شرک ریای خفی آلوده می‌باشد و چنان که امام صادق7 از پیامبر اكرم6 نقل كرده است: «این شرک در دل فرزند آدم از حرکت مورچه سیاه در شب تاریک بر روی سنگ سخت پوشیده‌تر است».[1]

کسی از شیطان مصون می‌ماند که به دقت نظر کند و به عصمت و توفیق و هدایت حق تعالی سعادت یابد و گرنه شیطان پیوسته ملازم حال کسانی است که برای عبادت الهی آستین بالا زده‌اند، و لحظه‌ای از آنها غفلت نمی‌کند تا در هر حرکتی از حرکات حتی در سرمه کشیدن و ناخن گرفتن، و در روز جمعه خود را خوشبو کردن و لباس پوشیدن آنها را به ریا وادار سازد، زیرا این‌ها سنت‌هایی در اوقات مخصوص است و نفس را از حیث ارتباط آنها با خلق و انس انسان در آنها التذاذی است و شیطان انسان را به انجام دادن این کارها دعوت می‌کند و می‌گوید: این‌ها سنت‌هایی است که سزاوار نیست ترک شود چه نشاط باطنی دل در انجام دادن این امور، برای شهوت‌هایی است نهانی یا شایبه‌هایی است که به سبب آنها آدمی از حد اخلاص بیرون می‌رود و یا چیزهایی است که نمی‌‌تواند به کلی از همه این آفات مصون بماند و خالص باشد.

گفته‌اند: دو رکعت نماز عالم از یک سال نماز نادان افضل است. مقصود از عالم کسی است که به دقایق آفات اعمال، دانا باشد تا از آنها رهایی یابد زیرا نادان به ظاهر عبادت می‌نگرد و بدان مغرور است.

 


[1] . بحارالانوار، ج 72، ص93 .

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: