تقوی از وقایه و از ریشه «وَقیٰ ـ یَقی» به معنای خویشتن داری، هوشیاری و پرهیزمند بودن است؛ ترجمه صحیح کلمه تقوا، خود نگهداری است که همان ضبط نفس است. و متقین یعنی خود نگهداران.
به قول راغب؛ تقوا در عرف شرع یعنی؛ نگهداری نفس از آنچه انسان را به گناه میکشاند به اینکه ممنوعات و محرمات را ترک کند و متقی به کسی اطلاق میشود که این ویژگی در او ملکه و صفت ثابت شده باشد.
اکثر مفسرین برای تقوی مراتب قائلاند. اولین مرتبه تقوی حفظ فطرت اولیه است که حقیقت جو و حقیقت خواه است و فجور و تقوی به او الهام شده. این انسان حقیقت خواه که خود را رها نکرده تا در جاذبه مادی زمین سقوط کند. وقتی با پیام خدا و رسولانش مواجه میشود، سر تعظیم فرود آورده و تسلیم میشود.
لازمه اینکه انسان حیات عقلی و انسانی داشته باشد، اینکه تابع اصول معینی باشد، و لازمه اینکه انسان از اصول معینی پیروی کند، این است كه از اموری که با هوا و هوس او موافق است، ولی با هدف او و اصول زندگانی او منافات دارد پرهیز کند. ولی لازمه همه اینها این نیست که انسان اجتناب از محیط و اجتماع را پیشه سازد. بهترین و عالیترین راه این است که انسان در روح خود ملکه و حالت و مصونیتی ایجاد کند که آن حالت حافظ و نگهدار او باشد.
بنابراین؛ تقوا به معنای عام کلمه لازمه زندگی هر فردی است که میخواهد انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگی کند و از اصول معینی پیروی نماید.
تقوای دینی و الهی یعنی؛ اینکه انسان خود را از آنچه دین، خطا و گناه و پلیدی و زشتی شناخته شده، حفظ و صیانت کند و مرتکب آنها نشود.
در ابتدای سوره بقره، شش ویژگی برای متقین ذکر میشود که با داشتن آن ویژگیها از هدایت قرآن بهره میبرند و به رستگاری قطعی میرسند:
﴿ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ * الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ * وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ * أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾
1 ـ ایمان به غیب (مانند ایمان به خدا، فرشتهها... )
2 ـ برپا داشتن نماز (به گونهای که نماز به آنها ایستادگی ببخشد)
3 ـ انفاق از آنچه خدا به آنها روزی داده
4 ـ ایمان به آنچه بر پیامبر اسلام نازل شده.
5 ـ ایمان به آنچه بر انبیاء پیشین نازل شده
6 ـ یقین به آخرت.