حضرت زهرا3 در ادامه خطبه فدکیه میفرماید:
وَ اجْتِنَابَ الْقَذْفِ حِجَاباً عَنِ اللَّعْنَة
یعنی: خدای متعال دوری جستن از نسبت دادن زنا (به زن عفیف) را حجاب و مانعی از لعنت دنیا و آخرت قرار داد.
شریکهٔ القرآن حضرت صدیقه طاهره3 در این فراز به این آیهی شریفه اشاره میفرماید:
﴿إِنَّ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ﴾[1]
«به راستی افرادی که زنهای عفیف و غافل از معصیت و با ایمان را به زنا تهمت میزنند در دنیا و آخرت مورد لعنت واقع شده و بر آنان عذاب دردناک است... »
در این آیه میبینیم که خدای متعال «قذف محصنه» را بسیار مورد اهمیت قرار داده تا جائی که معلوم نیست معصیتی را تا این درجه از اهمیت قرار داده باشد چه اینکه آنان را در دنیا و آخرت ملعون و به عذاب دردناک بیم داده است. شاید انگیزهی این همه تهدید به دو جهت باشد:
1ـ آبرو و حیثیت شخص آبرودار حائز درجهی اعلای اهمیت است. زیرا قرآن کریم از قول مریم3 نقل میکند وقتی که خود را در معرض چنین تهمتی میبیند از جان و دل آرزوی مرگ میکند: «يا لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا»[2] ای کاش! قبل از این جریان مرده بودم و از خاطرهها به کلی محو و فراموش میگردیدم...
ضربه روحی تهمت و افتراء آن چنان مؤثر است، که فردی مانند مریم3 که به تصدیق قرآن «صدیقه» است از تحمل آن اظهار ناتوانی و آرزوی مرگ میکند. بنابراین زن یا مرد آبرودار و دارای شخصیت را لکهدار نمودن چندین بار از کشتن بدتر است. زیرا این تهمت و لکه نه فقط دامن متهم را فرا میگیرد، بلکه آبروی اقرباء و خویشاوندان را نیز لکهدار میسازد و به هیچ وجه قابل تدارک و جبران نیست. به ویژه در جامعه کنونی که عموما فاقد فرهنگ اصیل اسلام میباشند. روی این جهت است که در زیارت حضرت رضا7 وارد شده «قتل الله من قتلک بالایدی والالسن» خدا لعنت کسی را که شما را با دستها و زبانها کشتند.. .
2ـ در اسلام به کانون خانواده که زمینهی رشد انسانها است توجه خاص شده و باید محیط خانواده گرم و سرشار از حسن اعتماد باشد چنین تهمتها اساس یک خانواده را از هم میپاشد و سوءظن ایجاد مینماید و در نتیجه حسن تفاهم و صمیمیت از کانون خانواده رخت بربسته و محیط گرم خانواده به مرکز کینه و عداوت تبدیل میشود.
گر چه در آیهی شریفه از تهمت به «رمی» و در خطبه به «قذف» تعبیر میکند ولی اشاره به همین آیهی شریفه است. به جاست اینک شرح مختصری را که مناسب این مقام است پیرامون «قذف» بیان داریم:
1ـ قذف، عبارت از تهمت زدن به کسی به زنا و یا لواط به شرط آنکه با لفظ صریح و تهمت زننده معنای لفظ را بداند و با آگاهی بگوید. اگر چه کسی که مورد تهمت قرار میگیرد معنای آن را نداند و چه مرد باشد چه زن.
2ـ قذف فقط در مورد زنا یا لواط و مساحقه[3] تحقق مییابد. واما تهمت کفر و مشروب خواری حد ندارد و باید تعزیر شود.
3ـ به کسی که تهمت زده میشود شرط است که آزاد و مسلمان و بالغ باشد، و در غیر این شرائط تعزیر ثابت میشود.
4ـ حد قذف، حق الناس است باید کسی که مورد تهمت واقع میشود از حاکم شرع مطالبه نماید، و حد قذف با توبه ساقط نمیشود مگر قبل از آنکه تهمت قذف به مرحله اثبات برسد شخص متهم عفو نماید. و اگر با بینه شرعی تهمت ثابت شد عفو متهم اثری نخواهد داشت.
«قذف»، در لغت به معنای انداختن، گذاشتن و رها کردن آمده است.[4] و در اصطلاح فقهی، عبارت از این که به مرد یا زن، تهمت و نسبت زنا یا لواط زده شود.[5] به طوری که نتوان آن را با بیّنه ثابت نمود.
حدّ شخص قاذف (تهمت زننده) این است که به او هشتاد تازیانه زده میشود.[6] همان طور که در قرآن کریم میخوانیم: «کسانی که زنان عفیفه پاکدامن را به زنا متهم میکنند، سپس چهار شاهد نمیآورند، به آنان هشتاد تازیانه بزنید، و هرگز شهادتی را از آنان نپذیرید، و اینها هستند که در حقیقت بدکار و نافرماناند»[7]
[1] . سوره نور، آیه 23.
[2] . سوره مریم، آیه 23.
[3] . همجنس بازی.
[4] . (قاموس قرآن، ج 5، ص 259).
[5] . (الزبدهٔ الفقهیهٔ فی شرح الروضهٔ البهیهٔ، ج 9، ص 297).
[6] . (شیخ مفید، المقنعه، ص 793).
[7] . (سوره نور، آیه 40).