از اینجا فلسفه حقوق جزا در اسلام، بر اساس این مبانی به دست میآید و آن این است که مجازات کردن متخلفان برای این است که؛ در ضمن اینکه از عقوبت آخرتشان کاسته شود، هم خودشان، هم دیگران، آثار بد آن را ببینند و دیگر مرتکب آن تخلف نشوند؛ ﴿نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقينَ﴾. [1]
خدا از باب رحمت واسعهاش مقداری از نتیجه اعمال را در این عالم نشان میدهد تا انسانها با دیدن آثار اعمال بد تنبه پیدا کنند و با دیدن آثار اعمال خوب تشویق به انجام آنها شوند ﴿وَ آتَيْناهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحينَ﴾.[2]
بر اساس این بینش الهی، فلسفه حقوق جزا معلوم میشود. کسانی که غربزدهاند و نمیتوانند در مقابل آنها مقاومت کنند مبانی دیگری را مطرح میکنند و میگویند: «فلسفه این قوانین صرفا بازدارندگی است؛ پس بازدارندگی از هر راهی حاصل شود خوب است و لزومی ندارد حتماً از راه قوانین جزایی اسلام باشد!» اما ما معتقدیم که فلسفه حقوق جزا از دیدگاه اسلام را باید با توجه به این مبانی هستیشناسانه و انسانشناسانه تبیین کرد، نه صرفاً از مبانی غربی تقلید کنیم که مبانی آن ماتریالیستی و فردگرایانه، یا لذتگرایانه است.
[1] . سوره بقره، آیه 66.
[2] . سوره عنکبوت، آیه 27.