borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد ششم»
نذر خاندان رسالت

قرآن کریم در سوره انسان می‌‌فرماید:

﴿إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً﴾[1]

به درستی که نیکان همواره از جامی می‌آشامند از که نوشیدنش آمیخته به کافور است.

در این سوره مبارکه بیست آیه در شأن امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره و حسنین و فضه خادمه نازل شده، به اتفاق شیعه و صریح اخبار بسیار از ائمه اطهار، و از مخالفین هم کسانی که اعتراف کرده‌اند و تصریح به این موضوع نموده‌اند. ابن عباس و مجاهد و ابی صالح و بسیاری از دیگران. و شرح این قصه بسیار مفصل است از ذکر کلمات مفسرین و بیان اخبار و اشعاری که بین امیر المؤمنین و صدیقه طاهره گفته شده و ما به اختصار آنچه معروف است اشاره می‌کنیم و به تفسیر آیات می‌‌‌پردازیم و آن این است که، حسنین مریض شدند پیغمبر با بعضی اصحاب به عیادت آنها آمدند و به امیرالمؤمنین گفتند: نذر کنید که خداوند اینها را شفا عنایت فرماید.

امیر المؤمنین و صدیقه طاهره و حسنین و فضه خادمه نذر کردند که چنانچه شفا پیدا کردند سه روز روزه بگیرند، خداوند به آنان صحت بخشید و در خانه امیر المؤمنین چیزی نبود. حضرت تشریف برد، از شمعون یهودی یک صاع پشم گرفت که صدیقه طاهره بریسد و یک صاع جو اجرت آن را گرفت. صدیقه طاهره یک ثلث پشم را رشته و یک ثلث جو را آرد کرده و پنج قرصه نان طبخ کرد و موقع افطار، مسکینی آمد درب خانه، تمام آن را به مسکین دادند و به آب افطار کردند، روز دوم به همین نحو روزه گرفتند و موقع افطار یتیمی آمد به او دادند، و روز سوم بقیه را پختند به همین نحو وقت افطار آن را به اسیر دادند روز چهارم پیغمبر حال آنها را مشاهده فرمود، بسیار گریان و پریشان شد جبرئیل آمد و مائده بهشتی آورد و آیات این سوره در مدح آنها نازل شد؛

﴿يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً﴾ 

وفا می‌‌‌کنند به نذری که کرده‌اند و می‌‌‌ترسند از روزی که شر آن روز گسترده است و سرتاسر محشر را می‌‌‌گیرد.

﴿یوفُونَ بِالنَّذْرِ﴾ همان نذر سه روز روزه، که اگر خدا حسنین را شفا مرحمت فرمود سه روز روزه بگیرند و البته نذر این نبوده که فوریت داشته، می‌‌توانستند تأخیر بیندازند تا موقعی که وسائل معیشت برای آنها فراهم شود و همچنین نذر نبوده که سه روز متصل به یکدیگر باشد می‌‌‌توانستند با فاصله روزه‌ها را بگیرند و وفاء به نذر هم صدق می‌کند لکن از باب آیه شریفه: ﴿فَاسْتَبِقُوا الْـخَيْراتِ﴾[2]؛ در امور خیر سبقت و سرعت بگیرید.

﴿وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً﴾ اشکال: اینها که معصوم بودند حتی خیال معصیت در قلوب آنها رسوخ نکرده، حتی ترک اولیٰ هم از آنها صادر نشده خوف چه معنی دارد؟ ـ جواب: اولا مقام عصمت از روی خوف است خوف به درجه‌ای است که حتی خیال معصیت در قلوب آنها خطور نمی‌کند. و ثانیا خوف اقسامی دارد؛ یک قسم خوف از بلیات دنیوی و سلب نعم و سوء عاقبت است، و یک قسم خوف از عذاب و عقوبات آخرت است، و یک قسم خوف در پیشگاه عظمت پروردگار است که بنده به هر جایی برسد خود را در مقابل عظمت الهی کوتاه و مقصر می‌داند چنانچه از پیغمبر اکرم6 است:

(مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِك‏ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك‏‏)

و امیر المؤمنین در شب‌ها آن قدر از خوف الهی ناله و گریه می‌کرد تا حالت ضعف به او دست می‌‌داد، و زین العابدین آن قدر گریه می‌کرد که او را تاج‌البکّائین گفتند.

﴿وَ يَخافُونَ يَوْماً﴾ که روز قیامت باشد.

﴿کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً﴾ اطلاق شر بر عذاب برای این است که شرور منشأ عذاب می‌‌شود چنانچه خیرات منشأ مثوبات می‌‌شود، و مستطیر به معنی دامنه دار است هم سر تا سر محشر را گرفته و هم دوام دارد که آخر ندارد.

﴿وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً﴾

«و اطعام می‌‌کنند طعام را بر محبت او فقیر که مسکین است و یتیم و اسیر را.»

﴿وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ﴾ همان پنج گرده نان جو که صدیقه طاهره دستاس کرده و طبخ کرده و برای وقت افطار صوم حاضر کرده.

﴿عَلى‏ حُبِّهِ﴾ مرجع ضمیر «حبه» بعضی گفتند: طعام است یعنی؛ به شدت احتیاج به طعام داشتند. معلوم است یک قرصه نان جو برای آدم روزه‌دار، که هم افطار او است و هم سحری اوست چه اندازه اهمیت دارد و مع ذلک از خود باز گیرد و به مسکین دهد که این، اسمش ایثار است. و بعضی گفتند: مرجع اللَّه است که در آیه بعد می‌‌فرماید: ﴿إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّـهِ﴾ از شدت حب الهی اطعام کردند.[3]

یتیم؛ طفلی را گویند که به حد بلوغ نرسیده و پدرش یا پدر و مادرش هر دو وفات کرده باشند.

اسیر از کفار که در جهاد می‌‌‌گرفتند و این در شب سوم بود .

﴿إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّـهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً﴾

جز این نیست که ما اطعام می‌کنیم شما را قربه الی اللَّه اراده نداریم از شما که عوضی و جزائی به ما دهید یا شکرگزار ما باشید. این خطاب نه به مسکین و یتیم و اسیر باشد بلکه این در نیت و قصد آنها بوده، خداوند به لسان خطاب بیان فرموده، یعنی آن موقع که به آنها اطعام می‌‌کردند توقع جزا و شکرگزاری از آنها نداشتند و غرض از اطعام آنها جز رضا و خشنودی خدا و قربت و خلوص نبوده که مفاد:

﴿إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّـهِ﴾ است ﴿لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً﴾ و لو اینکه بر آنها لازم اسث که تلافی به قدر وسع خود بکنند و یا به دعاء خیر یا اطاعت آنها یا تواضع و فروتنی نسبت به آنها ﴿وَ لا شُكُوراً﴾ و یا باید شکرگزار باشند که می‌‌فرماید:

کسی که سپاس مخلوق را به جا نیاورد، سپاس خالق را به جا نیاورده است. به اینکه قدردان باشند و در مقام تمجید و تعریف و پاسداری احسان آنها برآیند لکن غرض آنها این تلافی و تشکر نبوده و فقط خالص برای خدا بوده.

﴿إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً﴾

به درستی که ما می‌‌ترسیم از پروردگار خود روزی که روها ترش می‌‌شود و در کمال سختی است و چون رد کردن فقیر به خصوص بسیار مذموم است بلکه بسا حرام است که می‌‌فرماید: ﴿فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ﴾.[4]

﴿عَبُوساً﴾ چهرة درهم، روترش و خوار و خفیف و ذلیل و حقیر است و این نسبت به کفار و ظلمه و ارباب ضلال است

﴿قَمْطَريراً﴾ شدت و صعوبت و سختی است از حیث عذاب‌ها و عقوبات و آثار روز قیامت و اوضاع آن.



[1]. سوره انسان، آیه 5 .

[2]. سوره بقره، آیه 148 .

[3] . درباره کلمه ﴿مِسْکِیناً﴾ گفته‌اند: اشد فقراً است و لکن مسکین و فقیر: اگر با هم ذکر شد مسکین و فقیر در معنی تفاوت پیدا می‌کند مثل: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ. .. ﴾. مسکین «أسوءُ» حالاً است از فقیر، و اکر تنها ذکر شد مطلق فقرا را شامل می‌‌شود مثل: ﴿لِلْفُقَراءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّـهِ﴾ و مثل: ﴿لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّـهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ﴾.

[4] . سوره الضحی آیه 9 و 10.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: