از آن جایی که حوزه سیاسی، حوزه رهبری تودههای مردم است، از جایگاه مهم و اساسی برخوردار میباشد. تودههای مردم دین و دنیای خویش را به افرادی میسپارند که در این حوزه عمل میکنند.
آنان الگوی تودههای مردم میباشند و تودههای مردم آنان را سرمشق رفتار و گفتار و کردار خویش قرار میدهند و خوی و منش خویش را با آنان میسنجند.
از این رو از نظر قرآن، رهبری، امری بزرگ و خطیر دانسته شده و تنها زمانی شخص از نظر قرآن لیاقت رهبری امت را میتواند دارا شود که از آزمونهای سخت به در آمده باشد.
از نظر قرآن، هر گناه به عنوان ظلم و ستم تلقی میشود و اگر انسان، گناه و خطایی را انجام دهد، از دایره تقوا بیرون رفته و به طور طبیعی لیاقت رهبری و امامت امت را از دست میدهد.
از این رو میفرماید: رهبری امت که عهد و پیمانی الهی و امانتی خدایی است به ظالمان و ستمگران نمیرسد.
موقعیت ویژه و ممتاز رهبری اجتماعی و سیاسی جامعه این امکان و موقعیت را به رهبران میبخشد تا از امکانات و قدرت بسیاری برخوردار گردند و امکان سوءاستفاده از آن بیش از هرمقام و جایگاه دیگری است.
از این رو هم سخت گیری در انتخاب رهبران بیشتر است و هم خطر کردن و آزمونهای الهی در این حوزه بیشتر و سختتر میباشد. بنابراین میتوان گفت که به سبب جایگاه و منزلت بسیار مهم و اساسی در زندگی بشر، امامت و رهبری امت، نیازمند آزمونهای سختتری پیش از انتخاب، و آزمونهای بزرگ در هنگام مسئولیت و مدیریت است.
خداوند در آیه 128 اعراف یکی از شرایط دست یابی به مقام رهبری امت را تقوا میداند و در آیات 56 و 57 و 90 یوسف از تقوا به عنوان مهمترین عامل رسیدن به مقام حکومتی سخن میگوید. به این معنا که نه تنها تقوا از شرایط رهبر، بلکه هر مقام و منصب حکومتی است.
اگر کسی بخواهد مسئولیت سیاسی در جامعه به عهده گیرد میبایست نخست اهل تقوا باشد. این آیه تبیین میکند که تقوایی که ملاک و معیار سنجش و انتخاب است، تقوایی ثابت و پایدار است.
به این معنا که شخص میبایست در مسیر خودسازی و تقوا چنان پیشرفت کرده باشد که مصداق متقین بوده و تقوا در تمام تار و پودش رسوخ کرده باشد.
از این آیات به دست میآید تقوایی که در حوزه سیاسی مطرح میباشد به سبب همان ویژگی امور سیاسی، تقوای کامل و تمام است. تنها انسانهایی میبایست مسئولیت امور سیاسی و حکومتی را به عهده گیرند که در کاملترین و عالیترین درجه تقوا قرار گرفته باشند و مصداق متقین شوند.
از آیاتی که به مسئله رهبری حضرت موسی7 و حضرت یوسف7 پرداخته میتوان دریافت که ویژگیها و خصوصیاتی در تقوای سیاسی لازم است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. این ویژگیها ارتباط تنگاتنگی با مسئله رهبری و نقش حساس و مهم آن دارد؛ زیرا کسی که در موقعیت رهبری و یا مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی نشسته است، لازم است در موقعیتهای متعدد، کنشها و واکنشهای بسیار متفاوتی از خود بروز دهد. فشارهای کار و خواستهها و نیازهای مردم آن چنان زیاد و متنوع و احساسات و عواطف ایشان آن چنان گوناگون است که نمیتوان با یک شیوه به همه آنها پاسخ داد. از این رو ظرفیت و سعه صدر مسئولان و اهل حکومت میبایست بسیار بیش از توان و سطح افراد عادی باشد
خداوند از جمله ویژگیهای مسئولان حکومت و کسانی که در حوزه سیاسی کار میکنند، به صبر و شکیبایی ایشان اشاره میکند؛ زیرا مسئولیت سنگین مدیریت سیاسی، نیازمند صبر بسیار است و کسانی که از صبر برخوردار نمیباشند نمیتوانند در برابر مصیبتها و مشکلات و فشارهای درونی و بیرونی مقاومت کنند و سربلند از آزمون مدیریت بیرون آیند.
از دیگر ویژگیهایی که رهبر سیاسی و مسئولان نهادهای دولتی نیازمند آن هستند توکل و استعانت از خداوند است. حوزه سیاسی جز به توکل و استعانت جویی از خداوند نمیتواند مدیریت شود؛ زیرا فشارها و توطئههای درونی و بیرونی، بسیار شدید و جانکاه است و گاه میشود که براساس معیارهای عقلانی وحساب و کتابهای معمولی نمیتوان کاری را از پیش برد و شکست براساس این استانداردها و ملاکها، یقینی است.