borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد ششم»
استدلال امام جوادﹸ در مورد قطع انگشتان دست دزد

امام جواد7 گاه از راه مناظره و گاه از راه‌های دیگر، بی‌مایگی فقها و قضات درباری را روشن نموده، برتری خود بر آنان را در پرتو علم امامت ثابت می‌کرد و از این رهگذر اعتقاد به اصل«امامت» را در افکار عمومی تثبیت می‌نمود. از آن جمله فتوایی بود که امام در مورد چگونگی قطع دست دزد صادر کرد که تفصیل آن بدین قرار است:

«زُرقان»[1] ، که با «ابن ابی دُواد»[2] دوستی و صمیمیت داشت، می‌گوید: یک روز «ابن ابی دُواد» از مجلس معتصم بازگشت، در حالی که به شدت افسرده و غمگین بود. علت را جویا شدم. گفت: امروز آرزو کردم که کاش بیست سال پیش مرده بودم! پرسیدم: چرا؟

گفت: به خاطر آنچه از ابو جعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد!

گفتم: جریان چه بود!

گفت: شخصی به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه (معتصم) خواست که با اجرای کیفر الهی او را پاک سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد و «محمد بن علی» (حضرت جواد) را نیز فرا خواند و از ما پرسید:

دست دزد از کجا باید قطع شود؟

من گفتم: از مچ دست.

گفت: دلیل آن چیست؟

گفتم: چون منظور از دست در آیه تیمم: ﴿فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْديكُمْ﴾؛[3] (صورت و دست‌هایتان را مسح کنید) تا مچ دست است.

گروهی از فقها در این مطلب با من موافق بودند و می‌گفتند: دست دزد باید از مچ قطع شود، ولی گروهی دیگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دلیل آن را پرسید، گفتند: منظور از دست در آیه وضو: ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ﴾؛[4] (صورت‌ها و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید) تا آرنج است.

آنگاه معتصم رو به محمد بن علی (امام جواد7) کرد و پرسید: نظر شما در این مسأله چیست؟

گفت: این‌ها نظر دادند، مرا معاف بدار.

معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگویید.

محمد بن علی7 گفت: چون قسم دادی نظرم را می‌گویم. این‌ها در اشتباهند، زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست باید باقی بماند.

معتصم گفت: به چه دلیل؟

گفت: زیرا رسول خدا6 فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق می‌پذیرد: صورت (پیشانی)، دو کف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا). بنابراین اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستی برای او نمی‌‌ماند تا سجده نمازرا به جا آورد، و نیز خدای متعال می‌فرماید:

﴿وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّـهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّـهِ أَحَداً﴾؛[5]«سجده گاه‌ها (هفت عضوی که سجده بر آنها انجام می‌گیرد) از آن خداست، پس، هیچ کس را همراه و همسنگ با خدامخوانید و عبادت نکنید»[6] و آنچه برای خداست، قطع نمی‌شود.

«ابن ابی دُواد» می‌گوید: معتصم جواب محمد بن علی را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قطع کردند (و ما نزد حضار، بی آبرو شدیم!) و من همانجا (از فرط شرمساری و اندوه) آرزوی مرگ کردم!،[7] و[8]

 

 


[1] . زرقان (بر وزن عثمان) لقب ابو جعفر بوده که مردی محدث بوده است و فرزندش به نام «عمرو» استاد اصمعی محسوب می‌‌‌شده است. (مجلسی، بحار الأنوار، الطبعه الثانیه، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1395، 1395 هـ . ق، ج 50، پاورقی) .

[2] . ابن ابی دواد (بر وزن غُراب) در زمان خلافت مأمون، معتصم، واثق و متوکل عباسی، قاضی بغداد بوده است (مجلسی، همان کتاب، ص 5، پاورقی)

[3] . سوره مائده، آیه 5.

[4] . سوره مائده، آیه 5.

[5] . سوره جن: آیه 18.

[6] . مسجد (به کسر جیم: بر وزن مجلس، یا به فتح جیم: بر وزن مشعل، جمع آن مساجد) به معناى محل سجده است، و همان طور که مسجدها و خانه خدا و مکانى که پیشانى روى آن قرار مى‌گیرد، محل سجده هستند، خود پیشانى و شش عضو دیگر نیز که با آنها سجده مى‌کنیم محل سجده محسوب مى‌شوند و به همین اعتبار در این روایت «المساجد» به معناى هفت عضوى که با آنها سجده مى‌شود، تفسیر شده است. (پیشواى نهم حضرت امام محمد تقى7، مؤسسه در راه حق، ص 26 ـ 29، به نقل از: تفسیر صافى، ج 2، ص 752 ـ تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 440 ـ تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 372).

[7] . پیشواى نهم. . .، همان صفحات ـ طبرسى، مجمع البیان، شرکه المعارف الاسلامیه، 1379 هـ . ق، ج 10، ص 372 ـ عیاشى، کتاب التفسیر، تصحیح و تعلیق: حاج سید هاشم رسولى محلاتى، قم، مطبعه علمیه، ج 1، ص 320 ـ سید هاشم حسینى بحرانى،، البرهان فى لا تفسیر القرآن، قم، مطبوعاتى اًّسماعیلیان، ج 1، ص 471 ـ بیروت، دار اًّحیأ التراث العربى، ج 18، ص 490 (ابواب حدّ السّرقه، باب 4).

[8] . گرد آوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی، ص 549.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: