از دیگر موارد مساوات، تساوی همه افراد در برابر قانون است. جهت تحلیل این قضیه دو امر را جداگانه مورد بحث قرار میدهیم. اقدام اولی که علی انجام داد در زمینه جلوگیری از استنباط قانون به نحوه تبعیض آمیز بود، زیرا اگر این جریان در اسلام رشد میکرد و وجهه شرعی به خود میگرفت و خطری بس بزرگ بود، و بر اساس آن بسیاری از حقوق شهروندان حکومت اسلامی از میان میرفت.
این اقدام برخورد علی در برابر خوارج بود. خوارج با سوء استنباط از آیات قرآنی نظام حقوقی را ترسیم کردند که اشخاص گناه کار در زمره کافران قرار گرفته بر اساس آن از حقوق اجتماعی خود محروم میگشتند و سپس خوارج با تنگ نظری هر چه تمامتر مصادیق گناه کافران را تعیین کرده و آن حکم کلی را به اجرا در میآوردند.
ابن ابیالحدید در شرح نهج البلاغه، در بحث نسبتا مفصلی، به دیدگاههای حقوقی خوارج و چگونگی استنباط قواعد حقوقی از آیات قرآنی اشاره میکند؛ مثلاً در آیه ﴿إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّـهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ.﴾ [1] خوارج بر این اعتقاد بودند که فاسق به خاطر فسقش و اصرار بر گناه از رحمت خدا مأیوس است، بنابراین کافر میباشد. و احکام کافر در مورد او جاری است.
بدین ترتیب حضرت علی جلو استنباط نادرست قواعد حقوقی از متون قرآن را گرفت.
گذشته از این مرحله امام علی به تساوی همه افراد در برابر قانون اهمیت میداد.
به نمونههایی ازاین تساوی در ضمن بحث از تساوی در بیت المال اشاره شد.
در اینجا به بعضی نمونههای دیگر اشاره میکنیم:
علی در روایتی خطاب به عمر، اقامه حدود نسبت به خویشاوند و غیرخویشاوند، را از جمله اموری دانست که اگر به آن عمل شود شخص را از دیگران بی نیاز میسازد.[2]
نمونه عملی اصل فوق در دوره عثمان به وجود آمد. ولید بن عقبه که از نزدیکان عثمان بود شراب خورده بود و محکوم به اجرای حد گردید اما به خاطر ترس از عثمان کسی حاضر نشد حکم را اجرا کند، علی شلاق را گرفت و به سوی ولید رفت. ولید گفت: قسمت میدهم به خدا و به خویشاوندی که با تو دارم(صرف نظر كن). علی فرمود:
«اباوهب ساکت شو، بنیاسرائیل به خاطر عدم اجرای حدود نابود شدند، سپس او را شلاق زد.»[3]
علی بر مرد نجاشی (یمنی) حد جاری کرد. یمنیها از اجرای حد ناراحت شدند و یکی از افراد خود به نام «طارق بن عبداللّه» را نزد حضرت فرستادند. طارق عرض کرد:
یا امیرالمؤمنین ما تصور نمیکردیم که اهل نافرمانی و فرمانبرداری و اهل پراکندگی در اجتماع، نزد تو یکسان و برابر باشند، تا آنکه عملی در حق نجاشی انجام دادی، كه سینههای ما را از کینه شعله ور کردی. و کار ما را پراکنده ساختی، و ما را بر راهی انداختی که تصور میکردیم، هر کس از آن راه برود به دوزخ خواهد رسید.
علی در جواب گفت:
«آن کار دشواری است مگر بر خاشعان»[4] ای طارق! مگر او مردی غیر از مسلمانان است؟ او حرمت آنچه را خدا حرام کرده بود، درید، ما هم حدی را که کفاره آن بود بر او جاری کردیم. خدای متعال فرموده است:
«دشمنی گروهی، شما را بر آن ندارد که داد نکنید، دادگر باشید که دادگری به پرهیزگاری نزدیکتر است.»[5]
نکته مهم طرف دیگر قضیه است. یعنی کسی نسبت به عملی که انجام داده است، زاید بر مقداری که قانون معین کرده است مورد حکم و یا مجازات قرار گیرد. این امر بسیار اهمیت دارد. به خصوص هنگامی که مأموران اجرا دچار احساسات شده و نسبت به قانون تعدی کنند و بر اساس احساسات خود تصمیم گیرند. علی طی خطبهای فرمود: خداوند حدودی را مقرر فرموده است، پس از آنها تجاوز نکنید.[6]
بدین خاطر وقتی امیرالمؤمنین به در یک مورد، قنبر امر کرد که بر مردی حد جاری کند، اما قنبر به خاطر شدت ناراحتی سه ضربه بیشتر زد. علی به خاطر این تجاوز، سه شلاق بر قنبر زد.[7]
خلاصه اینکه علی دراجرای قانون همه مردم را مساوی میدانست و اجازه نمیداد که نسبت به کسی قانون اجرا نشود و یا به خاطر احساسات مأموران اجرا، به نام قانون به کسی ستم شود.
[1] . سوره یوسف، آیه 87 .
[2] . محمّد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج 18، ص 156.
[3] . ر. ک: اناب الاشراف، ج 5، ص 35. مروج الذهب، ج 1، ص 449.
[4] . سوره بقره، آیه 45 ﴿وَ إِنَّهَا لَکَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ﴾..
[5] . سوره مائده، آیه 8 ﴿وَ لاَ يَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى﴾.
[6] . محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج 18، ص 312.
[7] . همان.