borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد ششم»
سلامت فطرت

و چون هدایت دومی متقین به وسیله قرآن صورت می‌گیرد، معلوم می‌شود هدایت اولی قبل از قرآن بوده، و علت آن سلامت فطرت بوده است (و اما اینکه چرا بعضی فطرتشان سالم است، و بعضی ناسالم، و آیا علت تامه آن وراثت و خوبی و بدی پدر و مادر و شیر و امثال آنها است، و یا علت تامه‏اش خود انسان است؟ در پاسخ می‏گوییم هیچ یک از این‌ها علت تامه نیست، ولی همه آنها به مقدار اقتضاء اثر دارد.

این وجدانی همه ما است که اگر فطرت کسی سالم باشد، ممکن نیست که به این حقیقت اعتراف نکند، که من موجود محتاجم، و احتیاجم به چیزی است که خارج از ذات خودم است، و همچنین غیر من تمامی موجودات، و آنچه که به تصور و وهم یا عقل درآید، محتاج به امری هستند خارج از ذاتشان، و آن امر و آن چیز، امری است که سلسله همه حوائج به او منتهی می‌شود.

پس شخصی که سلامت فطرت داشته باشد خواه ناخواه ایمان به موجودی غایب از حس خودش دارد: موجودی که هستی خودش و هستی همه عالم، مستند به آن موجود است.

شخص سلیم الفطره بعد از آنکه به چنین موجودی غیبی ایمان آورد، و اعتراف کرد، فکر می‌کند که این مبدء که حتی دقیقه‏ای از دقائق از حوائج موجودات غافل نمی‌ماند، و برای هر موجودی آن چنان سرپرستی دارد که گویی غیر از آن دیگر مخلوقی ندارد، چگونه ممکن است از هدایت بندگانش غافل بماند، و راه نجات از اعمال مهلک، و اخلاق مهلک را به آنان ننماید؟

همین سؤالی که از خود می‌کند، و سؤالات دیگری که از آن زائیده می‌شود سر از مسئله توحید و نبوت و معاد در می‌آورد، و در نتیجه خود را ملزم می‌داند که در برابر آن مبدء یکتا خضوع کند چون خالق و رب او، خالق و رب همه عالم است، و نیز خود را ملزم می‌داند که در جستجوی هدایت او برآید، و وقتی به هدایت او رسید، آنچه در وسع او هست از مال و جاه و علم و فضیلت همه را در راه احیاء آن هدایت و نشر آن دین به کار بندد، و این همان نماز و انفاق است، اما نه نماز و زکات قرآن، چون گفتار ما در باره شخص سلیم الفطره‏ای است که این‌ها را در فطرت خود می‏یابد، بلکه نماز و زکاتی که فطرتش به گردنش می‏اندازد، و او هم از فطرتش می‏پذیرد.

از اینجا معلوم شد که این پنج صفتی که خدای تعالی آنها را زمینه هدایت قرآنی خود قرار داده، صفاتی است که فطرت سالم در آدمی ایجاد می‌کند، و در آیات مورد بحث به دارندگان چنین فطرتی وعده می‌دهد که به زودی به وسیله قرآنش ایشان را هدایت می‌کند، البته هدایتی زائد بر هدایت فطرتشان، پس اعمال پنج‏گانه نامبرده، متوسط میان دو هدایتند، هدایتی سابق بر آن اعمال، و هدایتی لا حق به آنها، و اعتقاد صادق و اعمال صالح میان دو هدایت واسطه‏اند، به طوری که اگر بعد از هدایت فطرت، آن اعتقاد و آن اعمال نباشد، هدایت دومی دست نمی‌دهد.

دلیل بر اینکه هدایت دومی از ناحیه خدای سبحان، و فرع هدایت اولی است، آیات بسیاری است که چند آیه از آنها ذیلا از نظر خواننده می‏گذرد: «خدا کسانی را که ایمان آوردند، به قول ثابت در حیاهٔ دنیا و در آخرت پا بر جا می‌کند، و خلاصه آن چنانشان را آن چنان‏تر می‌سازد»،[1] پس معلوم می‌شود به قول معروف چشمه باید از خودش آب داشته باشد، تا با لایه‏روبی زیادترش کرد.

«ای کسانی که ایمان آورده‏اید. از خدا بترسید، و به رسول او ایمان بیاورید، تا خدا از رحمتش دو برابر به شما بدهد، و برایتان نوری قرار دهد، تا با آن نور مشی کنید»[2] فراموش نشود که فرمود: ای کسانی که ایمان آورده‏اید، ایمان بیاورید، معلوم می‌شود ایمان اولی فطری است، و ایمان دومی به رسول و به کتاب او است.

«اگر خدا را یاری کنید، خدا یاریتان می‌کند، و ایمانتان را قوی می‏سازد»،[3] معلوم می‌شود یاری کردن دین خدا که همان هدایت اولی است سبب می‌شود ثبات قدم را، که خود هدایت دومی و زائد بر اولی است.

«خدا مردم تبهکار را هدایت نمی‏کند»[4] ، پس معلوم می‌شود انحراف از هدایت اولی، که همان تبه‏کاری باشد، باعث محرومیت از هدایت خدا می‏گردد، و از این قبیل آیاتی دیگر.

و مسئله ضلالت کفار و منافقین، عینا مانند هدایت متقین، دارای دو مرحله است، یکی از ناحیه خود مردم، و یکی به عنوان مجازات از ناحیه خدا.

و در آیات مورد بحث به حیات دیگری اشاره شده، که انسان‌ها در آن حیات زندگی را از سر می‏گیرند، حیاتی است که فعلا پنهان است، و نسبت به حیات دنیا جنبه باطن را دارد نسبت به ظاهر، حیاتی است که زندگی انسان به وسیله آن حیات در همین دنیا و بعد از مردن و در بعث و قیامت یکسره می‌شود، و مرگی، و انعدامی، بین آن فاصله نمی‏گردد، هم چنان که فرمود: «آیا کسی که مرده و بی جان بود، او را زنده کردیم، و برایش نوری قرار دادیم، تا با آن در میانه مردم آمد و شد کرد، مثل کسی است که در ظلمت‌ها قرار دارد، و بیرون شدنی برایش نیست؟»[5]

 


[1] . ﴿یثَبِّتُ اللَّـهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ، فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ﴾، سوره ابراهیم، آیه 27.

[2] . ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ، وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ، یؤْتِکمْ کفْلَینِ مِنْ رَحْمَتِهِ، وَ یجْعَلْ لَکمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ﴾ سوره حدید، آیه 28.

[3] . ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّـهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ﴾، سوره محمد، آیه 7.

[4] . ﴿وَ اللَّـهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ﴾ سوره صف، آیه 5.

[5] . ﴿أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي‏ بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها﴾ سوره انعام، آیه 122.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: