یکی از نصوص قرآن که هیچ تاویلی در آن نیست آیه شریفه: ﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ﴾ است. این آیه مبیّن حصری قاطع و مفهومی روشن است. میفرماید: «من جن و انس را نیافریدم مگر برای پرستش من.» معنای این آیه شریفه این نیست که خدا به عبادت ما احتیاج دارد. کار اصلی خدا و آن کاری که از ذات خدا بر میخیزد افاضه رحمت و بخشش است. شاید به همین مناسبت صفت خاص خدا رحمان است که شامل هرگونه بخششی میشود.
مخلوقات خداوند متعال هر کدام استعداد کمال خاصی را دارند. مثلا درخت گردو یک اندازه میتواند رشد کند و بوته خیار یک اندازه دیگر. نمیتوان توقع داشت بوته خیار به اندازه درخت گردو رشد کند. حیوانات هم هر کدام محدودیتی دارند. انسان هم حدود خاصی دارد و تا یک حدی ممکن است رشد کند.
غالبا رشد و کمالاتی که انسانها برای خود میشناسند بیشتر جنبه مادی دارد؛ مثلاً قد، وزن، فعالیتهای بدنی، توانایی برداشتن وزنه سنگین، توانایی خوردن غذای زیاد و... اما باید بدانیم که انسانیت انسان به روح اوست و توان روح انسان برای ما قابل اندازه گیری نیست.
اجمالاً باید بگوییم: ظرفیت روح انسان شبیه بی نهایت است و میل به بی نهایت دارد؛ یعنی نمیتوان یک حد خاصی را برای آن تعیین کرد. میتوان گفت: علم انسان به حدی میرسد که همه چیز را میداند و قدرتی پیدا میکند که میتواند هر کاری انجام دهد. اما اینها درواقع آثار آن کمالی است که میتواند به آن برسد. اگر بخواهیم با عبارتی به خود آن کمال اشاره کنیم، به تعبیر قرآن باید بگوییم: «قرب خدا».
انسان به قدری میتواند رشد و ترقی کند که به خدا نزدیک شود؛ ﴿عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِرٍ﴾.[1] برای رسیدن به آن مقام یک راه بیشتر وجود ندارد و آن ارتباط اختیاری با خداوند است. قوام این ارتباط اختیاری به این است که خدا را حقیقتا خدا بداند و خودش را حقیقتا بنده خدا. اسم این ارتباط میشود «عبادت» و «بندگی». پس اگر سوال شود که: خدا ما را برای چه کاری آفریده باید بگوییم: «برای بندگی»؛ یعنی تا بندگی و عبادت نکنیم به آن مقام نمیرسیم. بندگی کردن یعنی رابطه خود را با خدا تقویت کنیم؛ کاری کنیم که به خدا نزدیکتر شویم؛ بیشتر با خدا انس بگیریم و بیشتر او را دوست بداریم.
[1] . سوره قمر، آیه 55.