در تفاسیر شیعه و اهل تسنن شأن نزولهای مختلفی درباره آیه نخست ذکر شده است، که تقریبا با یکدیگر شباهت دارند از جمله اینکه در تفسیر درّ المنثور - از سعد بن ابیوقاص چنین نقل شده که میگوید: این آیه درباره من نازل گردید، مردی از انصار غذائی تهیه کرده بود و ما را دعوت کرد، جمعی در مجلس میهمانی او شرکت کردند، و علاوه بر صرف غذا شراب نوشیدند و این قبل از تحریم شراب در اسلام بود، هنگامی که مغز آنها از شراب گرم شد شروع به ذکر افتخارات خود کردند، کم کم کار بالا گرفت و به اینجا رسید که یکی از آنها استخوان شتری را برداشت و بر بینی من کوبید و آن را شکافت، من خدمت پیامبر6 رسیدم و این جریان را عرض کردم در این موقع آیه فوق نازل شد.
از «مسند احمد» و «سنن ابی داود» و نسائی و «ترمذی» چنین نقل شده است که عمر[1] دعا میکرد، و میگفت: خدایا بیان روشنی در مورد خمر برای ما بفرما، هنگامی که آیه سوره بقره ﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ... ﴾ نازل شد پیامبر6 آیه را برای او قرائت کرد ولی او باز به دعای خود ادامه میداد، و میگفت: خدایا بیان روشنتری در این زمینه بفرما، تا اینکه آیه سوره نساء ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى﴾[2] نازل شد، پیامبر6 آن را نیز بر او خواند، باز به دعای خود ادامه میداد!، تا اینکه سوره مائده (آیه مورد بحث) که صراحت فوقالعادهای در این موضوع دارد، نازل گردید، هنگامی که پیامبر6 آیه را بر او خواند، گفت: انتهینا انتهینا! از نوشیدن شراب خودداری میکنیم، خودداری میکنیم!.
تفسیر:
حکم قطعی درباره شراب و مراحل تدریجی آن
همانطور که در جلد سوم این تفسیر صفحه 396 ذیل آیه 43 سوره نساء اشاره کردیم، شرابخواری و میگساری در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت یک بلای عمومی در آمده بود، تا آنجا که بعضی از مورخان میگویند عشق عرب جاهلی در سه چیز خلاصه میشد: شعر و شراب و جنگ!، و نیز از روایات استفاده میشود که حتی بعد از تحریم شراب مساله ممنوعیت آن برای بعضی از مسلمانان فوق العاده سنگین و مشکل بود، تا آنجا که میگفتند: هیچ حکمی بر ما سنگینتر از تحریم شراب نبود.
روشن است که اگر اسلام میخواست بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با این بلای بزرگ عمومی به مبارزه برخیزد ممکن نبود، و لذا از روش تحریم تدریجی و آماده ساختن افکار و اذهان برای ریشه کن کردن میگساری که به صورت یک عادت ثانوی در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود، استفاده کرد، به این ترتیب که نخست در بعضی از سورههای مکی اشاراتی به زشتی این کار نمود، چنانکه در آیه 67 سوره نحل میخوانیم ﴿وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً﴾ یعنی؛ از میوههای درخت نخل و انگور، مسکرات و روزیهای پاکیزه فراهم میکنید.
در اینجا سَکَر یعنی مُسکِر و شرابی را که از انگور و خرما میگرفتند، درست در مقابل رزق حسن قرار داده است، و آن را یک نوشیدنی ناپاک و آلوده شمرده است.
ولی عادت زشت شرابخوری از آن ریشه دارتر بود، که با این اشارهها ریشه کن شود، به علاوه شراب بخشی از در آمدهای اقتصادی آنها را نیز تامین میکرد لذا هنگامی که مسلمانان به مدینه منتقل شدند و نخستین حکومت اسلامی تشکیل شد، دومین دستور در زمینه منع شرابخواری به صورت قاطعتری نازل گشت، تا افکار را برای تحریم نهائی آماده تر سازد، در این موقع بود که آیه 219 سوره بقره نازل گردید.[3]
در این آیه ضمن اشاره به منافع اقتصادی مشروبات الکلی برای بعضی از جوامع همانند جامعه جاهلیت، اهمیت خطرات و زیانهای بزرگ آن را که به درجات از منافع اقتصادی آن بیشتر است یادآور میشود.
به دنبال آن، در آیه 43 سوره نساء[4] به مسلمانان صریحا دستور داده شد که در حال مستی هرگز نماز نخوانند تا بدانند با خدای خود چه میگویند.
البته مفهوم این آیه آن نبود که در غیر حال نماز، نوشیدن شراب مجاز بود، بلکه برنامه همان برنامه تحریم تدریجی و مرحله به مرحله بود، و به عبارت دیگر این آیه نسبت به غیر حال نماز سکوت داشت و صریحاً چیزی نمیگفت.
آشنائی مسلمانان به احکام اسلام و آمادگی فکری آنها برای ریشه کن ساختن این مفسده بزرگ اجتماعی که در اعماق وجود آنها نفوذ کرده بود، سبب شد که دستور نهائی با صراحت کامل و بیان قاطع که حتی بهانه جویان نیز نتوانند به آن ایراد گیرند نازل گردید، که همین آیه مورد بحث بوده باشد.
جالب توجه اینکه در این آیه با تعبیرات گوناگون ممنوعیت این کار مورد تاکید قرار گرفته است:
1 ـ آیه با خطاب ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا﴾ شروع شده اشاره به اینکه مخالفت با این حکم با روح ایمان سازگار نیست.
2 ـ بعد از آن کلمه (انما) که برای حصر و تاکید است به کار رفته.
3 ـ شراب و قمار همردیف انصاب (بتهائی که شکل مخصوصی نداشتند و تنها قطعه سنگی بودند) ذکر شده است و نشان میدهد، خطر شراب و قمار به قدری زیاد است که در ردیف بت پرستی قرار گرفته، به همین دلیل در روایتی از پیامبر6 میخوانیم «شَارِبُ الْخَمْرِ كَعَابِدِ الوثن»: (شرابخوار همانند بت پرست است):
4 ـ شراب و قمار و همچنین بت پرستی و ازلام (یک نوع بخت آزمائی) همگی به عنوان رجس و پلیدی شمرده شدهاند ﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ﴾.
5 ـ تمام این اعمال جزء اعمال شیطانی قلمداد شده است ﴿مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ﴾.
6 ـ سرانجام فرمان قاطع برای اجتناب از آنها را صادر کرده و میفرماید ﴿فَاجْتَنِبُوهُ ﴾.
ضمنا باید توجه داشت که اجتناب مفهومی رساتر از نهی دارد، زیرا معنی اجتناب فاصله گرفتن و دوری کردن و نزدیک نشدن است که به مراتب از جمله (ننوشید) رساتر میباشد.
7 ـ در پایان این آیه میگوید: این دستور به خاطر آن است که شما رستگار شوید ﴿لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾.
یعنی بدون آن رستگاری ممکن نیست.
8 ـ در آیه بعد به پارهای از زیانهای آشکار شراب و قمار پرداخته، نخست میگوید: شیطان میخواهد از طریق شراب و قمار در میان شما تخم عداوت و دشمنی بپاشد و از نماز و ذکر خدا باز دارد.
9 ـ در پایان این آیه به عنوان یک استفهام تقریری، میگوید: آیا شما خود داری خواهید کرد؟
یعنی پس از این همه تاکید باز جای بهانه جوئی یا شک و تردید در مورد ترک این دو گناه بزرگ باقی مانده است؟! و لذا میبینیم که حتی عمر، که تعبیرات آیات گذشته را به خاطر علاقهای که (طبق تصریح مفسران عامه) به شراب داشت وافی نمیدانست پس از نزول این آیه، گفت که این تعبیر کافی و قانع کننده است.
10 ـ و در آیه سوم به عنوان تاکید این حکم نخست به مسلمانان دستور میدهد که خدا و پیامبرش را اطاعت کنند و از مخالفت او بپرهیزند.
و سپس مخالفان را تهدید میکند که اگر از اطاعت فرمان پروردگار سر باز زنند، مستحق کیفر و مجازات خواهند بود و پیامبر6 وظیفهای جز ابلاغ آشکار ندارد.
[1] . که طبق تصریح تفسیر فی ظلال جلد سوم صفحه 33 عمر علاقه شدید به نوشیدن شراب داشت.
[2] . سوره نساء، آیه 43.
[3] . ﴿يَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ کَبِيرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا﴾.
[4] . ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ وَ أَنْتُمْ سُکَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ ﴾.