borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد ششم»
مبانی فلسفی حقوق جزا، از دیدگاه اسلام

الف) مبانی الهیّاتی

سؤال این است که واقعاً فلسفه حقوق جزا از نظر اسلام چیست؟ آن ‌چه در مکاتب فلسفی دنیا مطرح می‌شود همه ناظر به زندگی انسان در این دنیا و آثار و لوازم آن هستند. در هیچ یک از مکاتب فلسفه حقوق که امروز در دنیا مطرح است نه صحبتی از خدا به چشم می‌خورد و نه صحبتی از آخرت. در این مکاتب، اصل، امنیت و رفاه در زندگی دنیاست و چیز دیگری مطرح نیست.

ما بر اساس اسلام، فلسفه حقوق خاصی داریم و مجبور نیستیم که مبانی یکی از مکاتب حقوقی دنیا را بپذیریم. این مسائل یک مبانی الهیّاتی دارد و یک مبانی انسان ‌شناختی.

اساسی‌ترین اصل در اسلام اعتقاد به خدای یگانه و ضرورت اطاعت از اوامر اوست. محل اثبات این اصل کلام و فلسفه است؛ ولی در مبانی حقوق اسلامی این اصل به عنوان یک اصل موضوع پذیرفته شده است و همه اصول به نحوی با آن ارتباط پیدا می‌کنند.

ب) مبانی انسان‌ شناختی

همچنین مادامی که ما انسان را تعریف نکنیم و کمال و نقص و سعادت و شقاوتش را نشناسیم، نمی‌توانیم درباره وظایف و اختیارات و حقوق او بحث کنیم. در مبانی انسان‌ شناختی ما معتقدیم که انسان فقط موجودی نیست که از مادر متولد می‌شود و بعد هم در قبر دفن می‌شود. در حقیقت عمر انسان بی‌نهایت است.

زندگی دنیا، بخش کوتاهی از زندگی انسان، و بخش جنینی دوم اوست. وقتی نطفه انسان منعقد می‌شود نُه ماه در شکم مادر است و در آن‌جا هیچ اختیاری از خود ندارد. بعد حدود نود سال اندکی کمتر یا بیشتر، دوره جنینی دیگری را می‌گذراند؛ اما در این دوران باید خودش خودش را بسازد.

بعد از این دوران، تازه زندگی حقیقی او شروع می‌شود که قرآن درباره آن می‌‌فرماید: ﴿يَقُولُ يا لَيْتَني‏ قَدَّمْتُ لِحَياتي‏﴾؛ [1] و نیز می‌‌فرماید: ﴿وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ﴾. [2] از این منظر زندگی دنیا مقدمه‌ای برای زندگی ابدی انسان است. این نگرش نسبت به انسان در حقوق، در اخلاق، در ارزش‌ها و. .. اثر می‌گذارد، همان‌طور که اگر کسی معتقد باشد حیات انسان بیش از همین زندگی دنیایی نیست ﴿ما هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلاَّ الدَّهْرُ﴾[3] این نگرش او در حقوق، اخلاق، ارزش‌ها و. .. اثر می‌گذارد.

براساس دیدگاه اسلام، خدای متعال انسان‌ها را آفریده تا به کمال برسند. اما این کمال از مسیر اختیار حاصل می‌شود. به ناچار باید دو راه وجود داشته باشد؛ یکی راه کمال و دیگری راه سقوط.

خدا انسان را در این عالم آفریده است تا بر سر دوراهی‌ها قرار گیرد و خودش راهش را انتخاب کند. خاصیت این عالم این است که دائماً انسان سر دوراهی‌ها و چندراهی‌ها قرار می‌گیرد و باید یا راه حلال را انتخاب کند یا راه حرام را. قرآن می‌‌فرماید: اصلاً فلسفه وجود زندگی انسان، در عالم دنیا همین است؛ ﴿خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً﴾. [4]

حال خداوند متعال چگونه باید زمینه تکامل انسان‌ها را فراهم کند؟ برای این منظور باید آن‌ها را هدایت کند و به آن‌ها بگوید چه کاری خوب است و چه کاری بد. اگر هدایت الهی نباشد شاید اکثریت قریب به اتفاق و شاید هم همه انسان‌ها گمراه شوند. از جمله هدایت‌های الهی همین قوانین تشریعی است که مبین این است که چه کاری جایز، چه کاری واجب، و چه کاری ممنوع است.

اصل جهان‌بینی ما این است که اگر کسی از این قوانین تخلف کرد جزای آن را در عالم دیگر می‌بیند. دنیا، دار امتحان است و جزا و پاداش در عالم دیگر داده خواهد شد. ولی خدای متعال از روی رحمت واسعه خود سنت دیگری را هم قرار داده است. بعضی از گناهان این‌گونه‌اند، که اگر گناه‌کار در دنیا بخشی از عقوبتش را ببیند، این عقوبت دنیوی برای او و احیاناً برای دیگران رحمت خواهد بود.

قرآن می‌‌فرماید: ﴿وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ﴾؛ [5] هر مصیبتی به شما می‌رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده‏اید، و خدا بسیاری را عفو می‏کند.» اما چرا خدا این سختی‌ها را در دنیا به وجود می‌آورد؟ می‌‌فرماید: ﴿لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾؛ ما بعضی از آثار گناهانشان را در همین دنیا به آن‌ها می‌چشانیم تا شاید هم خودشان و هم دیگران تنبه پیدا کنند و از آن گناهان دست بردارند.»

پس فلسفه این‌‌که خدا عقوبت برخی از گناهان را در این عالم می‌دهد، نه انتقام‌گیری از دیگران است و نه صرفاً برای بازدارندگی است که در نتیجه به هر کیفیتی حاصل شود مطلوب باشد؛ بلکه در درجه اول عقوبت آن عمل است تا مقداری از عقوبت آخرت کم شود و ثانیاً برای این است که وسیله تنبه گناه‌کار و دیگران شود تا ببینند کار بد چه‌قدر ضرر دارد. این عقوبت موجب می‌شود که هم خودشان و هم دیگران مرتکب آن گناه نشوند.

 


[1] . سوره فجر، آیه 24.

[2] . سوره عنکبوت، آیه 64.

[3] . سوره جاثیه، آیه 24.

[4] . سوره ملک، آیه 2.

[5] . سوره شوری، آیه 30.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: