حضرت فاطمه3 در ادامه میفرماید:
«فَاتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ أَطِيعُوا اللَّـهَ فِيمَا أَمَرَكُمْ بِهِ وَ نَهَاكُمْ عَنْهُ فَإِنَّهُ إِنَّما يَخْشَى اللَّـهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ».
یعنی؛ «از خدا پروا داشته باشید پروائی شایسته مقام الهی، و اجل شما را در نرسد مگر اینکه مسلمان باشید، و خدا را در آنچه امر و نهی فرموده اطاعت کنید چه اینکه از بندگان خدا فقط دانشمندان هستند که از ساحت قدس الهی بیمناک هستند.»
حال که امر تشریع احکام الهی را در موضوعات مختلف مانند نماز و روزه و... را شنیدید، پس حق تقویٰ و خداترسی را به جا آورید و اجل شما را درک نکند مگر در حالی که در راه اسلام باشید، و خدا را در آنچه امر کرده و یا نهی فرموده فرمان برید، زیرا حق تقویٰ را به جا آوردن، میسر نیست، مگر با فرمان برداری از همهی احکام در همهی موضوعات، و گرنه تاریخ بیهوده تکرار خواهد شد که در قرآن از آن بیم داده:
«أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّـهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ».[1]
یعنی؛ «آیا به بعضی از کتاب (تورات) ایمان آورده و از بعض دیگر سر باز میزنید؟ پس نتیجه اینکار را بدانید که جز رسوائی و خواری و گرفتاری در زندگی دنیا چیزی نیست و در آخرت نیز به بدترین وجه به عذاب الهی گرفتار خواهید شد، و خدا از آنچه عمل میکنید غافل نمیباشد. »
چه اینکه دین، نظام یک پارچه است که اگر تبعیض در آن صورت گیرد از بیایمانی بدتر است و قرآن در این آیه به این حقیقت تاکید میفرماید:
«إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّـهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً * أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً».[2]
«هوشیار باشید افرادی که به خدا و رسولش ایمان ندارند میخواهند بین خدا و پیامبرشان تفرقه ایجاد کنند، میگویند: به بعضی ایمان داشته و بعضی دیگر را قبول نداریم و میخواهند میان ایمان به خدا و رسولش (که یک واحد جدانشدنی است) راهی برای خود ایجاد کنند. اینان به راستی کافر هستند! و برای کافرین عذاب دردناکی فراهم کردهایم...».
پس تبعیض قائل شدن، در ایمان به دستورات الهی، عین کفر حقیقی است و حق تقویٰ که دستور الهی است با حق کفر به هیچ وجه سازگار نیست. آن هم چنین تبعیضی مهم که امامت ما را که فرمان برداری از ماست نپذیرفته و دیگر دستورات را عمل کنید، این عین کفر است.
بلکه شما ای صحابه رسول6 باید حائز عالیترین درجات تقوی باشید. زیرا پدرم را که معلم کتاب و حکمت و منبع دانش بود درک کردید و به افتخار صحبت او نائل آمدید.
خشیت از بالاترین مراتب خوف خداست چه اینکه به حکم همین آیه، خشیت، ناشی از درک عظمت الهی است پس باید مو به مو فرمانهای پیامبر اکرم6 را که مهمترین بخش آن ولایت و فرمانروائی است بپذیرید و هیچگونه تبعیضی روا ندارید.
این بخش با این دلائل روشن و استوار زمینهای برای احتجاج بعدی است که به انصار میفرماید: پس کجائید، چرا بعد از بیان سرگشته شدید و پس از اعلان کتمان میکنید، و پس از اقدام عقب نشینی مینمائید و پس از ایمان مشرک شدید!؟
حضرت زهرا3 در این جا به چند آیه از قرآن اشاره میکنند. بیان این آیات در واقع پشتوانه عمل به آن سفارشات و دستورات است. مخاطب پس از شنیدن آن دستورات ممکن است با بیتفاوتی از کنارش بگذرد و به آن اهمیتی ندهد و گویا صرفا جهت اطلاع مطالبی گفته شده و او هم شنیده است.
وقتی انسان حاضر به پذیرش قید و بندی میشود که احساس کند خطر عظیمی او را تهدید میکند؛ یعنی بزرگترین عامل حرکت انسان مخصوصا در پذیرفتن محدودیت، خوف از خطر است. حتی احتمال جلب منفعت آن قدر اثر ندارد که خوف از ضرر و خوف از خطر انسان را وادار به پذیرفتن حد و مرز میکند. از این رو، روش انبیاء در ایجاد انگیزه برای اطاعت خدا در مردم، بیشتر توجه دادن به خطرهاست.
گویا به این مناسبت که باید انگیزهای در مخاطبان برای عمل ایجاد کنند در آخرین این بخش از کلامشان به این آیه شریف اشاره میکنند و میفرمایند: ﴿فَاتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون﴾.[3]
از سنتهای دیگر در اسلام این است که خطیب، وقتی خطبه میخواند و مردم را موعظه میکند، آیهای از قرآن را تلاوت کند. حضرت زهرا3 دراین جا خطبه شان را ایراد فرمودند و درضمن آن عصاره اسلام را بیان کردند و در پایان این قسمت آیهای را تلاوت کردند که هم قرائت قرآن شده باشد و هم انگیزهای را ایجاد کند و هم سنت امر به تقوا رعایت شود.
[1] . سوره بقره، آیه 85.
[2] . سوره نساء، آیه 150 و 151.
[3] . سوره آل عمران، آیه 102.