بدان هرگاه عمل به طور خالص برای رضای خدا نبود، و به ریا یا لذتهای نفسانی آمیخته باشد در آن اختلاف است که آیا آن عمل مقتضی ثواب است یا اقتضای عقاب دارد و یا به کلی مقتضی چیزی نیست، نه ثواب و نه عقاب. اما کسی که مراد او از عمل جز ریا نیست به طور قطع عملش سبب خشم الهی و کیفر او خواهد بود؛ و آن که عمل را خالص برای رضای خدا به جا میآورد نیز عملش مستوجب ثوابهای الهی است؛ لذا آنچه مورد تأمل و بررسی میباشد عمل مشوب و ناخالص است.
ظاهر اخبار گویای آن است که بر این نوع عمل ثوابی مترتب نمیباشد. لیکن این اخبار خالی از تعارض نیست؛ و آنچه برای ما در این باره روشن شده و البته خدا عالم است این است که باید مقدار قوّت انگیزه را در نظر گرفت، اگر انگیزه دینی برابر با انگیزه نفسانی باشد، دو انگیزه در برابر هم مقاومت میکنند و هر دو ساقط میشوند و عمل نه ثواب دارد و نه عقاب؛ و اگر انگیزه ریا قویتر و چیرهتر باشد عمل سودمند نیست، بلکه زیانبار و مستحق عقاب است. لیکن عقاب آن سبکتر از کیفر عملی است که به کلی از روی ریا انجام شده و قصد تقرب به خدا با آن آمیخته نشده است. و چنان که تقرب نسبت به انگیزه دیگر غلبه داشته باشد به اندازه برتری قوت انگیزه دینی ثواب به او داده میشود، و این به مقتضای قول خداوند است که: ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾؛[1] و نیز: ﴿إِنَّ اللَّـهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ﴾[2] پس نباید قصد خیر ضایع شود، بلکه اگر نیز تقرب بر قصد ریاء غلبه داشته باشد به اندازه قصد ریا از ثواب او ساقط میشود و بقیه برای او میماند، و اگر قصد ریا بر نیت خیر غالب باشد، به سبب نیت خیر او، مقداری از عقوبت قصد فاسدش ساقط میگردد.
پیامبر خدا6 فرموده است: «به دنبال بدی نیکی کن تا آن را بزداید»[3] لذا هرگاه اخلاص ناب، پس از ریای محض واقع شود ریا را محو میکند و نیز چنانچه این دو باهم جمع شوند ناگزیر یکدیگر را دفع و محو میکنند گواه این مطلب اجماع امت است بر این که اگر کسی به قصد حج بیرون رود و ضمن آن تجارتی کند حج او درست است و ثواب آن به او داده خواهد شد با این که لذتی از لذتهای نفس با عمل او آمیخته شده است.
آری ممکن است گفته شود: هنگامی که به مکه برسد و اعمال حج را به جا آورد به ثواب میرسد، چه تجارت او متوقف بر اعمال حج او نیست و عملش خالص است و آنچه میان حج و تجارتش مشترک میباشد طول راه است که هرگاه در آن قصد تجارت داشته باشد ثوابی نخواهد داشت لیکن درست آن است که گفته شود: هرگاه حج انگیزه اصلی او بوده و تجارت غرضی تبعی و کمکی باشد نفس سفر نیز از ثواب بیبهره نخواهد بود.
میگویم: بلکه درست آن است که گفته شود: تجارت اقدامی است برای تحصیل روزی، و این نیز عبادتی است و از لذت نفس به شمار نمیآید، و پیش از این گفته شد که تعدد نیات برای امور خیر موجب چند برابر شدن ثواب است.
آیات و اخبار دلالت دارد بر این که شایبه ریا ثواب را از میان میبرد. و طلب غنیمت و تجارت و دیگر لذایذ نیز مشمول همین معناست چه طاووس یمانی و جمعی از تابعین روایت کردهاند: مردی از پیامبر6 درباره کسی پرسید که کارهای نیک میکند یا گفت: صدقه میدهد و دوست دارد که ستوده و مزد داده شود آن حضرت به او پاسخی نداد تا آنگاه که این آیه نازل شد: ﴿فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً﴾[4]، و مقصود او هم مزد و هم ستایش بود.
روایت شده است، مردی اعرابی نزد پیامبر6 آمد و عرض کرد: ای پیامبر خدا! شخصی برای اظهار حمیت و غیرت، و یکی برای اظهار شجاعت و دیگری برای نشان دادن موقعیت خود، در راه خدا پیکار میکنند، پیامبر6 فرمود: «کسی که پیکار کند تا دین خدا غالب شود او در راه خدا پیکار کرده است[5] و نیز پیامبر6 فرموده است: «کسی که برای به دست آوردن چیزی از دنیا هجرت کند بهرهاش همان است.[6]
از طریق خاصه (شیعه)، کافی از امام صادق7 روایت کرده که آن حضرت در مسجد به عبادبن کثیر بصری فرمود: «ای عباد! وای بر تو بپرهیز از ریا چه هر کس برای غیر خدا کار کند خداوند او را به همان کس وا میگذارد که او برایش کار کرده است»[7]
و نیز از آن حضرت روایت شده که فرموده است: «هر ریایی شرک است، هر کس برای مردم کار کند پاداش او بر مردم است، و آن که برای خدا کار کند پاداش او بر خداست.»[8]
و نیز نقل شده که درباره آیه؛ فمن کان یرجولقاء ربه... فرموده است: «انسان عملی را که متضمن ثواب است به جامی آورد و مقصودش از آن طلب رضای خدا نیست، بلکه برای آن است که مردم او را بستایند و میل دارد آن را به گوش مردم برساند و این همان کسی است که به عبادت خدا شرک ورزیده است». سپس فرموده: «هر بندهای در پنهانی عمل خیری انجام دهد روزگار نمیگذرد جز این که خداوند خیری را برای او ظاهر میکند، و هر بندهای عمل شری در پنهانی مرتکب شود روزگار نمیگذرد جز این که خداوند شری را برایش ظاهر میکند».[9]
و نیز از حضرت صادق7 نقل شده که: خداوند فرموده است: «من بهترین شریک هستم هر کس در عملی که انجام میدهد دیگری را با من شریک کند من آن را نمیپذیرم جز آن چه برایم خالص باشد»[10]
کافی، از ابیجعفر امام باقر7 روایت کرده است که: از آن حضرت پرسیدند مردی کار نیکی انجام میدهد و کسی عمل او را میبیند پس او از دیدن وی خوشحال میشود، فرمود: «با کی نیست چه هر کسی دوست دارد خداوند خیر را در میان مردم برای او ظاهر گرداند لیکن این در صورتی است که عملش را برای نشان دادن به او انجام نداده باشد»[11]
[1] . سوره زلزال، آیات 7 و 8: «پس هر کس به اندازه سنگینى ذره اى کار نیک انجام دهد آن را مىبیند و آن که به اندازه ذره اى کار بد کند آن را مىبیند.»
[2] . سوره نساء، آیه 39: «خداوند (حتی) به اندازه ذرهای ستم نمیکند.»
[3] . مکرر در بخش ریاضت نفس و بخش توبه ذکر شده است .
[4] . سوره کهف، آیه 110: «پس هر کس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند.»
[5] . سوره کهف، آیه 110: «پس هر کس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند.»
[6] . سنن نسابی، ج 6، ص 23 با اختلاف اندکی از حدیث ابی موسی اشعری .
[7] . همان ماخذ، ج 2، ص 293، شماره 1.
[8] . همان ماخذ، ج 2، ص 293، شماره 3 و 2.
[9] . همان ماخذ، ج 2، ص 293، شماره 3 و 2.
[10] . همان ماخذ، ج 2، ص 295، شماره 9.
[11] . همان ماخذ، ج 2 ص 297، شماره 18.