وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ علیه السلام یَصِفُ فِیهَا الْمُتَّقینَ رُوی أنّ صاحِباً لأَمیرالمُؤمنِینَ علیه السلام یُقالَ لَهُ هَمّامُ کانَ رَجُلاً عابِداً، فَقالَ لَهُ: یا أَمیرالمُؤمنینَ، صِفْ لِی الْمُتَّقینَ حَتّی کَأَنی أَنظُرُ إِلَیْهِمْ. فَتَثاقَلَ علیه السلام عَنْ جَوابِهِ ثُمَّ قالَ: یا همَّام ! اِتَّقِ اللهَ وَ أَحْسِنْ: فَـ (ـإِنَّ اللهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَّ الَّذینَ هُمْ مُّحْسِنُونَ). فَلَمْ یَقْنَعْ هَمّامُ بِهذَا الْقَولُ حَتّی عَزَمَ عَلَیْه، فَحَمِداللهَ و أَثنی عَلَیهِ، وَ صلّی عَلَی النَّبِی صلی الله علیه و آله ثُمَّ قالَ علیه السلام:[1]
«از خطبههای امام7 است
که در آن صفات و روحیات پرهیزکاران را شرح میدهد.
(شأن ورود خطبه از این قرار است که) یکی از یاران امیرمؤمنان علی7 به نام «همّام»[2] که مرد عابد و پرهیزکاری بود، به آن حضرت عرض کرد: ای امیرمؤمنان! پرهیزکاران را برایم آن چنان وصف کن که گویی آنها را با چشم مینگرم. امام7 در پاسخ او درنگ کرد و آن گاه فرمود: ای همام تقوای الهی پیشه ساز و نیکی کن که خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کنند و کسانی که نیکوکارند؛ ولی همام به این مقدار قانع نشد (و توضیح بیشتر خواست و اصرار ورزید) تا اینکه امام7 تصمیم گرفت صفات متقین را مشروحاً برای او بازگو کند، پس حمد خدای را به جا آورد و ثنا نمود و بر پیامبرش6 درود فرستاد. سپس فرمود:
[1] . این خطبه از خطبههای بسیار معروف و معتبر است که با سندهای مختلف (غیر از نهج البلاغه) نقل شده است. گروهی از راویان آن قبل از سیّد رضی و گروهی بعد از او میزیستهاند.
صاحب کتاب مصادر نهج البلاغه میگوید: از کسانی که قبل از سیّد رضی این خطبه را نقل کردهاند مرحوم صدوق در امالی و ابن شعبه (معاصر شیخ صدوق) در تحف العقول و سلیم بن قیس در کتاب خود آورده است. ابن قتیبه (متوفای قرن سوم) نیز مقداری از این خطبه را در کتاب الزهد از کتاب عیون الاخبار نقل کرده است.
از جمله کسانی که بعد از سیّد رضی این خطبه را با اسناد دیگری نقل کرده اند و متن آن، نشان میدهد از منبعی غیر از نهج البلاغه گرفته شده است، سبط ابن جوزی در تذکرهٔ و ابن طلحه شافعی در مطالب السؤول و کراجکی در کنزالفوائد هستند که با تفاوتهایی آن را نقل کردهاند. (مصادر نهج البلاغه، جلد 3، صفحه 65).
[2] . «همّام» از ماده «هم» به معنای اراده و تصمیم و گاه به معنای غم است و نامیدن افراد به این نام به این امید است که شخص صاحب ارادهای گردد. در اینکه «همّام» کیست، میان شارحان نهج البلاغه گفت و گوست؛ ابن ابی الحدید معتزلی گوید: همّام بن شریح است، در حالی که علامه مجلسی گوید: اظهر این است که او همام بن عبادهٔ بن خیثم باشد که پسر برادر ربیع بن خیثم محسوب میشود (معروف است که ربیع بن خیثم، همان خواجه ربیع است که نزدیک شهر مشهد مدفون است). به هر حال، او از شیعیان خاص امیرمؤمنان و از عارفان و عابدان و زاهدان بود. (شرح ابن ابی الحدید، جلد 10، صفحه 134).