جوینی در کتاب السمطین به اسناد خود از ابی هریره روایت میکند که گفت:
رسول اللَّه6 فرمود: در شب معراج وقتی مرا به طرف آسمان هفتم سیر دادند از زیر عرش ندایی به گوشم آمد که میگفت: راستی علی آیت خدا و دوست مؤمنین است، علی را به مردم معرفی کن. وقتی رسول اللَّه6 از معراج فرود آمد آن ندا را فراموش کرد، لذا آیه ﴿يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّـهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّـهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ﴾ برای یادآوریش نازل شد. [1]
و در فتح القدیر است که ابن ابی حاتم از جابر بن عبد اللَّه روایت میکند که گفت:
وقتی رسول اللَّه6 از غزوه بنیانمار برمیگشت در ذات الرقیع در محلی مشرف بر نخلستانی فرود آمد و در حالی که بر لب چاهی نشسته و پاهای مبارک را در چاه انداخته بودند مردی از بنی النجار به نام وارث به رفقای خود گفت: من محمد را خواهم کشت، رفقایش پرسیدند چگونه؟ گفت: به او میگویم شمشیرت را به من ده، وقتی به من داد، با همان شمشیر او را میکشم. این بگفت و نزدیک آن حضرت آمد و عرض کرد: ای محمد شمشیر خود را به من ده تا ببویم، حضرت شمشیر خود را به وی داد، در همان لحظه دستش به لرزه در آمد و شمشیر از دستش به زمین افتاد، رسول اللَّه6 فرمود: خدا نگذاشت آنچه میخواستی انجام دهی، بعد از این واقعه خدای تعالی این آیه را فرو فرستاد: ﴿يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ ...﴾[2].
و در درالمنثور از حسن نقل میکند که گفته است: رسول اللَّه6 فرمود: خدای تعالی مرا به رسالت خود مبعوث فرمود و من از این موضوع نگران شدم، چون میدانستم مردم مرا تکذیب خواهند کرد، خدای تعالی مرا در صورتی که کوتاهی کنم به عذاب خود تهدید قرمود، و این آیه را فرو فرستاد: ﴿يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ﴾. [3]
در تفسیر المنار است که مفسرینی که تفسیرشان به روایت است و همچنین ناقلین اخبار مانند ترمذی و ابو شیخ و حاکم و ابو نعیم و بیهقی و طبرانی همگی از چند نفر از صحابه روایت کرده اند که رسول اللَّه6 تا مدتی که در مکه بود و این آیه نازل نشده بود همواره کسانی را بر حراست و نگهبانی خود میگماشت، پس از آنکه این آیه نازل شد آن حضرت نگهبانان خود را مرخص نمود، و کسی که در میان نگهبانان آن حضرت از همه بیشتر اهتمام بر حراستش داشت، ابو طالب بود، و عباس هم آن جناب را حراست میکرد.[4]
و در «در المنثور» و فتح القدیر نقل شده است که عبد بن حمید و ترمذی و ابن جریر و ابن منذر و ابن ابی حاتم و ابو الشیخ و حاکم و ابن مردویه و ابو نعیم و بیهفی نفل میکنند از دلائل از عایشه که گفت: رسول اللَّه6 همواره به وسیله اشخاصی حراست میشد تا آنکه آیه ﴿وَ اللَّـهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ نازل شد، و لذا سر از قبه بیرون آورده و فرمود: ایها الناس! در پی کار خود روید که خدای تعالی مرا از هر گزندی حفظ فرمود.[5]
[1] . فرائد السمطین، ج 2، ص 57.
[2] . فتح القدیر، ج 2، ص 57.
[3] . فتح الفدیر، ج 2 ص 57. مؤلف: این دو روایت از نظر اینکه در آنها قطع و ارسال هست، یعنی همه آن نقل نشده و سندش هم اسقاط شده از این جهت مانند روایت قبلی غیر قابل اعتمادند و نظیر این دو روایت در بی اعتباری و تشویش، بعضی از روایاتی است که میگوید رسول اللَّه6 همواره کسانی را به حفاظت و حراست خود میگماشت، تا آنکه این آیه نازل شد و حضرت نگهبانان خود را مرخص نمود، و فرمود: خدا وعده داده مرا حفظ کند، دیگر حاجت به حراست کسی ندارم.
[4] . تفسیر المنار ج 6 ص 473.
[5] . در المنثور ج 2 ص 229 و فتح القدیر ج 2 ص 57. مؤلف: این روایت ـ همان طوری که میبینید ـ ظاهر است در اینکه آیه در مدینه نازل شده است.