borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هفتم»
معجزه حرکت درخت

امام7 در این بخش از خطبه که یکی از مهم‌ترین بخش‌های آن محسوب می‌شود، اشاره به یکی از معجزات مهم پیامبر که در مکه واقع شده و امام شاهد و ناظر آن بوده، می‌کند تا تأکیدی بر رابطه نزدیک خود با آن حضرت و ایمان پیشین خویش نماید. معجزه‌ای که کمتر کسی از مسلمانان شاهد و ناظر آن بوده و می‌فرماید: «من با آن حضرت6 بودم؛ در آن هنگام که سران قریش نزد او آمدند و گفتند: ای محمّد تو ادعای بزرگی کرده ای، ادعایی که هیچ یک از پدران و خاندانت چنین ادعایی نکردند. ما از تو معجزه‌ای می‌خواهیم که اگر پاسخ مثبت به آن دهی، و آن را پیش چشم ما به انجام برسانی، می‌دانیم که تو پیامبر و فرستاده خدایی و اگر انجام ندهی، خواهیم دانست، ساحر دروغگویی هستی».[1]

تعبیر به «الْمَلَأُ مِنْ قُرَيْشٍ‏» (سران قریش) نشان می‌دهد که این معجزه در مکّه واقع شده و در زمانی بوده که دعوت پیامبر آشکار شده بود و به گوش بسیاری رسیده بود؛ ولی هنوز مسلمانان قوت و قدرتی نداشتند و گرنه مخالفان، با چنین لحن شدید و جسورانه‌ای با آن حضرت سخن نمی‌‌گفتند.

به هر حال آنها به گمان خود در مقام آزمون پیامبر اکرم6 برآمده‌اند و فرصت خوبی به دست رسول الله افتاد تا حقانیّت خود را از طریق معجزه‌ای که آنها می‌خواهند (نه آنچه را خودش می‌خواهد) به اثبات رساند، لذا در ادامه این خطبه می‌خوانیم: «پیامبر6 فرمود: خواسته شما چیست؟ گفتند: این درخت را (اشاره به درختی کردند که در آنجا بود) برای ما صدا زن، تا با همه ریشه‌‌هایش کنده شود و پیش روی تو بایستد».

پیغمبر اکرم6 فرمود: «خداوند بر هر چیزی تواناست؟ آیا این کار را برای شما انجام دهم، ایمان می‌آورید و به حق شهادت به حق خواهید داد، عرض کردند: آری».

شایان توجه است که حضرت می‌فرماید: «فَإِنْ فَعَلَ اللَّـهُ‏‏؛ اگر خدا این کار را انجام دهد». و نمی‌‌گوید: «فَإِنْ فَعَلْتُ؛ اگر این کار را من انجام دهم «اشاره به اینکه معجزه در حقیقت کار خداست، هر چند بر دست پیامبر6 ظاهر می‌شود.

تعبیر «أَتُؤْمِنُونَ» و «تَشْهَدُونَ» اشاره به این است که هم قلباً ایمان بیاورید و هم در ظاهر شهادت به حق بدهید.

به هر حال آنها هر دو را پذیرفتند و در اینجا بود که پیامبر اکرم6 فرمود: «من به زودی آنچه را می‌خواهید به شما نشان می‌دهم؛ ولی می‌دانم که شما به خیر و نیکی (و ایمان و تسلیم در برابر حق) باز نمی‌‌گردید. و نیز می‌دانم در میان شما کسی است که درون چاه (در سرزمین بدر) افکنده می‌شود و نیز کسی است که احزاب را (برای جنگ) بسیج می‌کند»؛ (قَالَ: «فَإِنِّي سَأُرِيكُمْ مَا تَطْلُبُونَ‏َ‏، وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّكُمْ لَا تَفِيئُونَ إِلَى خَيْرٍ‏َ‏، وَ أَنَّ فِيكُمْ مَنْ يُطْرَحُ فِي الْقَلِيبِ‏َ‏، وَ مَنْ يُحَزِّبُ الْأَحْزَابَ‏َ‏»).[2]

جمله «وَ إِنَّ فِیکُمْ...» اشاره به ابوجهل و عتبه و شیبه و امیهٔ بن خلف است که در میدان جنگ بدر کشته شدند و بدن بی جان آنها را در چاهی که آنجا بود، افکندند و جمله «مَنْ يُحَزِّبُ الْأَحْزَابَ‏َ‏» اشاره به ابوسفیان است. در واقع پیامبر اکرم6 معجزه مورد تقاضای آنها را با سه خبر غیبی که هر یک معجزه‌ای محسوب می‌شود، تکمیل فرمود: عدم ایمان آنها و داستان افکندن جنازه بعضی از آنها در چاه و مسئله جنگ احزاب که سالیان درازی بعد از آن واقع شد.

سپس پیامبر اکرم6 به سراغ اصل تقاضای آنها رفت و رو به درخت کرده: «فرمود: ای درخت اگر به خدا و روز واپسین ایمان داری و می‌دانی که من رسول خدا هستم با ریشه‌ها از زمین کنده شو و نزد من آی و به فرمان خدا پیش روی من بایست».

خطاب پیامبر اکرم6 به آن درخت نشان می‌دهد که نباتات و جمادات نیز از نوعی شعور خداداد برخوردارند و جمله بعد از آن، نشان می‌دهد که آنها هم دارای ایمان به خدا و روز جزا هستند؛ اما این ایمان و آن هوشیاری چگونه است و آیا جنبه اختیاری دارد یا اجباری، مطالبی است که دقیقاً بر ما روشن نیست. آیات متعددی در قرآن مجید نیز داریم که اشاره به نوعی هوشیاری و ایمان در همه چیز حتی جمادات می‌کند و می‌گوید: آنها نیز تسبیح و حمد خدا می‌گویند که مفسّران به طور مشروح درباره آن بحث کرده‌اند.[3]

در اینجا امیرمؤمنان علی7 رشته سخن را به دست می‌گیرد و می‌فرماید: «قسم به کسی که او را به حق مبعوث کرد (که با چشم خود دیدم) درخت با ریشه‌‌هایش از زمین کنده شد و حرکت کرد، در حالی که (بر اثر سرعت حرکت) طنین شدیدی داشت و صدایی همچون صدای بال پرندگان (در هنگام پرواز). تا در برابر رسول خدا6 قرار گرفت، در حالی که مانند پرندگان بال می‌زد و بعضی از شاخه‌‌های بالای آن، بر سر رسول خدا6 سایه افکنده بود و بعضی دیگر بر دوش من، که در طرف راست پیامبر ایستاده بودم».

از تعبیر بالا استفاده می‌شود که پیامبر اکرم6 در اینجا دو معجزه دیگر به آنها نشان داد: نخست امر فرمود که درخت به جای خود برگردد. سپس دستور داد تا نیمی از آن به اذن الله نزد او آید.

آیا بعد از مشاهده این معجزات چهارگانه و خوارق عادات شگفت انگیز که همه به پیشنهاد آنها واقع شد؛ نه به خواست پیغمبر و انتخاب او، آن گروه ایمان آوردند؟ متأسفانه نه تنها ایمان نیاوردند، بلکه سخنی کفرآمیز و جسورانه و دور از منطق گفتند، آن گونه که امام در ادامه سخن می‌فرماید: «تمام آن گروه گفتند: او ساحری دروغگوست، که سحر شگفت آور، و توأم با مهارت دارد (سپس افزودند:) آیا تو را در این کار کسی جز امثال این ـ منظورشان من بودم ـ تصدیق می‌کند»؛ (فَقَالَ الْقَوْمُ كُلُّهُمْ‏َ‏: بَلْ سَاحِرٌ كَذَّابٌ‏َ‏، عَجِيبُ السِّحْرِ خَفِيفٌ فِيهِ‏َ‏، وَ هَلْ يُصَدِّقُكَ فِي أَمْرِكَ إِلَّا مِثْلُ هَذَا‏َ‏! ـ يَعْنُونَنِي‏ ـ).[4]

اشاره به اینکه ما که در عمر خود ساحران بسیار دیده‌ایم و می‌دانیم که کار تو همانند کار آنها بلکه از نوع برتر آن است و تنها امثال این کودکِ خوش باور تو را تصدیق می‌کنند!

عجب اینکه صدر و ذیل سخنانشان کاملا متناقض است! خودشان پیشنهاد معجزه می‌دهند و اظهار می‌دارند، در همان اوّلین مرحله معجزه قانع می‌شویم و ایمان می‌آوریم؛ ولی هنگامی که این معجزه چهار بار تکرار می‌شود، تازه می‌گویند تو ساحری! سؤال اینجا است که اگر آنها سحر و معجزه را از هم نمی‌‌شناختند و احتمال ساحر بودن را درباره پیامبر می‌دادند، چرا از آغاز پیشنهاد معجزه کردند؟ می‌توانستند این نسبت دروغین را در آغاز بگویند.

آری افراد لجوج و متعصّب نه منطق صحیح دارند و نه وجدان و انصاف.


[1] . «ملاء» در لغت به چیزی گفته می‌شود که چشم را پر می‌کند و شگفتی بیننده را بر می‌انگیزد، به همین جهت به سران و بزرگان هر جمعیّتی «ملاء» می‌گویند.

[2] . «قلیب» از ریشه «قلب» به معنای دگرگون ساختن گرفته شده، این واژه به معنای چاه است به جهت این که خاک‌‌های آن را بر می‌گردانند.

[3] . برای آگاهی بیشتر در مورد این آیات به تفسیر نمونه، جلد 12، ذیل آیه 44 سوره اسراء ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً﴾ مراجعه کنید.

[4] . «خفیف» در اصل به معنای سبک است و به حرکات سریعی که به هنگام تردستی با مهارت انجام می‌دهند، نیز خفیف گفته می‌شود.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: