borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هفتم»
دیدگاه سلیمان کتانی اندیشمند مسیحی

نخست از یک نویسنده و شاعر و ادیب مسیحی به نام «سلیمان کتانی» که دارای تألیفات مشهور و موفقی در چهره‏نگاری شخصیت‌های اسلامی است، مطلب را آغاز می‏کنیم.

برای آشنایی با وی لازم به تذکر است که؛ چند سال قبل، کتابخانه‏ی عربی اسلامی در نجف اشرف، مسابقه‏ای در میان عموم نویسندگان عرب ترتیب داد، تا درباره‏ی شخصیت والا و ممتاز مولای متقیان علی بن ابیطالب7 قلم‌فرسایی کنند. در آن مسابقه، نویسنده‏ی چیره‏دست لبنانی، و ادیب و شاعر صاحب انصاف نصرانی، آقای سلیمان کتانی، با نوشتن کتابی تحت عنوان «الإمام علی نبراس و متراس» شرکت جست. پس از بررسی تمام کتب و آثار شرکت داده شده در مسابقه، کتاب سلیمان کتانی مقام نخست را به دست آورد و نویسنده مزبور برنده‏ی جایزه‏ی اول شد.

بار دوم، همان کتابخانه، نگارش کتابی را در مورد شخصیت درخشان بانوی بزرگ اسلام، فاطمه زهرا3 به مسابقه گذاشت و نویسندگان و محققان و شخصیت‌های علمی و ادبی متعددی در این مسابقه شرکت جستند. این بار نیز نویسنده‏ی مسیحی نامبرده با نوشتن کتابی تحت عنوان «فاطمة الزهرا، وترٌ فی غمدٍ» (فاطمه زهرا، زهی در نیام) مقام نخست را به خود اختصاص داد و برنده‏ی جایزه شد.

گرچه در این گزینش‏ها، در مرحله‏ی اول احتمال تشویق کردن یک فرد مسیحی که در عالم مسایل اسلامی به تحقیق و نگارش پرداخته است بی‏وجه نیست. و باز گرچه همین امر، در صورتی که نوشته‏های شرکت‏کنندگان در مسابقه در سطح مساوی و برابر قرار داشته باشند، خود می‏تواند مجوز برنده شدن یک فرد مسیحی در مسابقه باشد، ولی با مطالعه‏ی کتاب مزبور روشن می‌شود که این حد اطلاعات و آگاهی و این شور و حماسه قابل تحسین است، که یک فرد بیگانه و خارج از اسلام، آن چنان از غنای فرهنگی و ادبی و احساسی و عاطفی سرشار باشد که در مورد یک شخصیت اسلامی کتاب بنویسد، و در جمع نویسندگان مسلمان شرکت جوید و عرض وجود کند و تا حدود زیادی هم به حقیقت مطلب برسد.

لذا اگر کتاب او حائز مقام اول و برنده‏ی جایزه می‏گردد، جای حرفی و بحثی نیست، چرا که شخصیت زهرای اطهر3 یک شخصیت جهانی و الهی است که عموم مردم در مورد او حق اظهار نظر و قلم‌فرسایی دارند، و سخن دوست را، از هر زبان و قلمی که انسان بشنود و بخواند، زیبا و پسندیده است و مصداق «الفضل ما شهدت به الأعداء» خواهد بود.

امروزه که شخصیت افرادی چون؛ جمیله بوپاشا، ایندیرا گاندی، فلورانس، الیزابت و بنت‏الهدی و نظایر آن در سطح وسیعی از جهان مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد، آیا جا ندارد که شخصیت فوق‏العاده والای این بانوی بزرگ اسلامی در عرصه‏ی جهانی مورد معرفی و شناسایی قرار گیرد؟

نویسنده‏ی مورد بحث، درباره‏ی شخصیت زهرا، شعر و حماسه به کار می‏برد، سمفونی احساساتش اوج می‌گیرد و بهترین شورها و عواطف شاعرانه را نثار او می‌کند…

او در آغاز کتابش می‌نویسد: «فاطمه‏ی زهرا3 مقامی والاتر از آن دارد که سندهای تاریخی و روایتی به سوی او اشاره کنند، و گرامی‏تر از آن است که شرح حال گونه‏ها به جانب وی راهنما باشند. فاطمه3 را همین چهارچوب کافی است که: وی دختر محمد6 و همسر علی7 و مادر حسن و حسین8 و بزرگ بانوی جهان است».[1]

و در پایان کتابش می‌گوید: «فاطمه، ای دخت مصطفی! ای روشن‏ترین چهره‏ای که زمین را بر روی دو کتف خود بلند کرد، تو جز دو نوبت برای زمین لبخند نزدی: یک بار در سیمای پدر، آن دم که در بستر آرمیده بود و تو را مژده‏ی قرب وصل می‏داد لبخند زدی. و لبخندی دیگر، بدان هنگام گرداگرد لبان تو می‏گردید که جان بر لب داشتی و واپسین دم خویش را فروفرستادی… تو همیشه با محبت زیست کردی، تو با پاکی و پاکدامنی زیستی، برای پاکیزه‏ترین مادری که دو ریحانه زادی و پروردی و بر قامت آن دو جامه‏ای از خز بخشندگی پوشاندی… تو زمین را همراه با لبخندی استهزاآمیز رها کردی و به ابدیت پیوستی، ای دختر پیامبر! ای همسر علی! ای مادر حسن و حسین، و ای بزرگ بانوی بانوان همه جهان‌ها و اعصار»[2]

و باز در جای دیگر می‌نویسد: «قهرمانی نیرویی نیست که مستند به تن و بازو باشد، یا مستند به تاج و تخت، بلکه قهرمانی چیزی است که منطق عقل، رشد و فهم را به کار گیرد، آنگاه هدف‏ها را تعیین کند و برنامه را ترسیم نماید. و قهرمانی زهرا، چیزی جز این معنی بزرگ نبود. از این رو از هر چه عامل روشنایی دیگران می‌شد بهره گرفت، بی آنکه بازوان ناتوان و نزار، و پهلوهای لاغر و نحیف وی در این خواست او مؤثر باشد».[3]


[1] . کتاب «فاطمة الزهراء وترٌ فی غمد»، پیشگفتار، ص ۳.

[2] . ص ۲۰۵ ترجمه‏ی همان کتاب.

[3] . ص ۲۱۱ همان ترجمه. (فاطمهٔ الزهرا، وَتَر فی غمد)

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: